سلام
سلام بر دوستان
جناب مهدی -مهدی
من قبلا نظر خودم را در کامنتها پیشین در مورد زبان و قوم ترک بیان کرده ام و همچنین بر عشیره ای(Köçəri) بودن ساختار زبان و فرهنگ ترکی معتقدم ترکها به گفته شما معماری مشخصی از خود ندارند
چون اسکان در خانه های بافته شده نیازی به معماری و یا کلمه معادل برای «بنا» نداشته
سبک معماری مشخصی هم ندارند و برای سبک زندگی خود ابزارهای مشخصی دارند که برجسته ترین آنها دسبافتهایی است مانند قالی (خالی یا خاولی)گلیم و جاجیم و...
برجسته ترین هنر دست ترکها از غرب تا شرق آسیا همین دستبافتها هستد که عمدتا دارای موتیفهای مشترکی هستند که مشخصه های خاص خود را دارند
این موتیفهای انتزاعی بیشتر الهام گرفته از طبیعت هستند در ضمن موتیفهای مورد علاقه یهودیان نیز در آنها یافت نمیشود !؟
در بین اقوام مختلف ایران در بین ترکها، بلوچها و عربها سبکهای دست بافته ها یافت میشوند در بین اقوام دیگر همچون فارسها و کردها و لرها دست بافتها الهام گرفته از دسبافتهای اقوام دیگرند
همچون فرش بختیاری که الهام گرفته از بافته های قشقایی است
و با اینکه در دنیا Persian rug بسیار پر آوازه است اما برای فرش فارسی تعریف مشخصی نمیتوان بیان کرد مگر سبکی کاملا اتو کشیده و فنی که قدیمی ترین فرش این سبک(شهری باف) هم بافت کاشان !است و برای ساختار هنری آن نمیتوان غیرا از نقوش کاشیکار ی و تصویر سازی کتابهای منتسب به فارسی پیشینه دیگری تعریف کرد به نظر میرسد فرش فارسی (شهری بافت) بیش از اینکه سینه به سینه انتقال پیدا کند و حاصل فرهنگهای اجداد باشد به یک باره در یک کارگاه تخصصی با طرحی هدفمند بافته شده و به اتفاق سر از موزه های دنیا در آورده اند امروزه ما نبود شهر به گستره 22 قرن در ایران را میدانیم پس نبود فرش عشایری و روستایی در بین قوم فارس نشان دهنده چیست
«ضمناً فارس ها قدمت یا حکومتی نداشته اند ولی از جایی آمده اند که حکومت و شهر و بازار داشته است»
خوب سوال این است این قومی که مولفه های عشایری مشخص ندارد همچون نبود کلماتی برای زندگی روز مره در زبان فارسی (ابزار آات خورد و خوراک) و در همین دو قرن اخیر در ایران ساکن شده از کجای دنیا آمده که مثلا کلمه مشترکی مانند بازار را که به نظر کلمه ای مشترک بین کشورهای استعماری است را دارد آیا این معنای این است ک این قوم ازجایی آمده که بازار داشته! و یا استعمار زمانی که برای آن قوم بازار می ساخته همزمان این کلمه را نیز به این قوم انتقال داده است؟؟
میتوان کلمات دیگری همریشه بازار و شهر در زبان فارسی یافت و آیا این کلمات درای مصادر مشخصی در زبان فارسی است
در تقسیم بندی کلمات
1 - کلمات دارای مصدر
2 - کلمات بدون مصدر (جامد )
3 - کلمات وارداتی
کلمات دارای مصدر مشخص هستند و بحثی در مورد آنها فعلا جایی ندارد
در مورد کلمات جامد مانند همین شهر ،بازار ،گل ،آسمان ،درخت ، سبزی ، دریا ،
میتوان یک رده بندی مشخصی انجام داد
کلمات جامد مشترک بین دو یا چند زبان
کلمات جامد منحصر به یک زبان
کلمات جامد منحصر به یک زبان را نیز که تعداد آنها در زبان فارسی زیاد نیست را هم جزو داریی های آن زبان میشماریم
اما کلمات جامد یا سماعی مشترک را نمیتوان جزو یکی از زبانها دانست آوا شناسی هم در این مورد زیاد کمک نمیکند چون کلمه میتواند در هنگام ورود و در مرحله نگارش به آوای زبان مذکور تغییر داده شود مانند کلمه گل در فارسی و یا گول در ترکی
حالا این کلمه در اصل ترکی است یا فارسی؟
در ترکی گول به دو معنای گل و بخند از مصدر گولماق کاربرد دارد در زبان محاوره ای در ترکی خندین به شکفتن «اوزو گول آشدی» هم معنی میشود در فارسی نمیتوان هیچ رابطه ای بین این کلمه و کلمات دیگر یافت
با هیچ استدلالی نمیتوان کلمه بازار را فارسی و یا ترکی دانست
کلمه شهر را هم همینطور مسئله زبان پیچیده تر از این است که بتوان حکمی در مورد آن داد همه نوشته ها در حیطه زبان تا به امروز در حد فرضیه است و به نظر بحثها در این مورد و به این شکل به نتیجه نمیرسد
من با زبانهای دیگر آشنایی چندانی ندارم تنها زبانی که دارای کلمات انتزاعی همچون عقل و عدالت و ... است زبان عربی و شاید لاتین است
شرایط زبانهای اروپایی هم مانند زبان ترکی و فارسی است و کلمات انتزایی آن زبانها از جمله انگلیسی و فرانسه و... نیز برگرفته از زبان لاتین است پس رابطه انگلیسی با لاتین همانند رابطه فارسی با عربی است
به هر حال از وارد کردن متد جدیدی در بررسی زبان از شما ممنونم
پاسخ:
آقای سعید. فرصتی بگذارید و یادداشت های شماره ۲۰۴ تا ۲۱۸ را دوباره خوانی دقیق کنید.