ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)
ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)

علت غیر قابل خواندن بودن خط کتیبه های عیلامی

محمد اوجال اولوتورک
چهارشنبه 10 آذر ماه سال 1389 ساعت 2:32 PM
 با سلام به همه دوستان و کسب اجازه از استاد

خانم سمیرا
در ارتباط با سوال شما از استاد در خصوص چرایی غیر قابل خواندن بودن خط کتیبه های عیلامی، چندی پیش بنده مطلب موجز و کوتاهی را در ارتباط با این موضوع (البته نه فقط خواندن کتیبه های عیلامی، بلکه «خواندن» و «فهم معنا»ی هر کتیبه ی کهن در هر کجای دنیا) در قالب یک سوال ارائه کرده بودم، که استاد هم درستی ادعای مندرج در آن را تایید کردند. لذا چون فکر کردم آن مطلب در واقع به نوعی جواب سوال شما نیز محسوب می شود، خود مطلب و پاسخ استاد را ذیلا می آورم. موفق باشید.

جمعه 14 آبان ماه سال 1389 ساعت 00:48 AM
استاد، سلام، در ارتباط با خواندن و معناگذاری بر متون کتیبه های کهن، سوالی داشتم که چندی قبل هم پرسیده بودم و فرموده بودید که حوصله کنم. سوال کرده بودم که آیا می توان گفت خواندن و درک معنای متون کتیبه های کهن (نوشته شده با خطوط الفبائی و نه تصویری) در هیچ کجای دنیا، «امکانپذیر نیست»؟
بگذرم از اینکه، چند روز قبل که مجددا مستند تختگاه هیچکس را تماشا می کردم، در لا به لای توضیحات ابتدایی شما در آن مستند، تقریبا جواب سوالم را گرفتم، اما در این رابطه (یعنی «درست بودن» ادعای غیرقابل فهم بودن کتیبه های کهن) به استدلالی رسیده ام که خواستم نظر حضرتعالی را در ارتباط با صحیح و یا غلط بودن آن بدانم. استدلال چنین است که:
در تعریفی بسیار کلی، «زبان» عبارت است از مجموعه ای از «صورت های لفظیِ تصورات ذهنی».
اینکه کدام "صورت لفظی"، دال بر کدام "تصور" است، امری است کاملا «قراردادی». چنانکه «صورت لفظی» معین شده برای تصوری که مثلا از میوه «سیب» در ذهن وجود دارد، در میان جمعی از انسانها، صورت لفظی «سیب» است، در میان جمعی، صورت لفظی «تفاح»، در بین برخی، صورت لفظی «apple» و در میان گروهی، صورت لفظی «آلما» و ... .
از طرف دیگر، «خط» (خط الفبایی و نه تصویری) عبارت است از «صورت کتبی و نوشتاری» همان «صورت های لفظی».
با این اوصاف، برای خواندن و درک معنای زبان متونی که امروز سالهاست متکلمی ندارند، یعنی همان متون کتیبه های کهن، می بایست ابتدا معلوم کرد:
این «صورت های کتبی» موجود در کتیبه ها، دال بر کدام «صور لفظی» هستند؟
و در مرحله دوم مشخص نمود که:
آن «صور لفظی»، دلالت بر کدام «تصورات ذهنی» (=معانی) دارند؟
حال، اگر حتی گذر از مرحله اول (یافتن رابطه دلالتی بین صور کتبی و صور لفظی= خواندن کتیبه ها) به هرصورت امکانپذیر شود، از آنجا که گفتیم، تعیین «صورت لفظی» برای «تصوری» معین، امری کاملا «قراردادی و توافقی بین انسانها» است، لذا، پی بردن به این موضوع که کدام صورت لفظی، دال بر کدام تصور ذهنی (= مشخص کردن معنای کلمات) در یک کتیبه است، تنها و فقط زمانی میسر است که به انسانهای متکلم به زبان آن متون «دسترسی» داشته باشیم، و چون این امر به هیچ وجه امکانپذیر نیست، لذا «دریافت معانی» چنان متونی نیز به هیچ صورت ممکن نخواهد بود. با تشکر.
* * * *
پاسخ استاد:
آقای محمد اوجال اولوتورک. اشاره درستی است. می توان مطلب را به این صورت ساده کرد که در تمام زبان ها با دیدن حروف معینی کنار هم، تصویر شیء معینی به صورت قرارداد در ذهن مردم معینی پدیدار می شود.  یعنی آن انتقال مستقیم خط تصویری، حالا دو مرجله ای شده است. با این تفاوت که در مورد خط و زبان به اصطلاح فارسی باستان، این  سیکل در ذهن چند خاخام و کشیش، گرد موضوع  چند سرکرده هخامنشی، نه بیش تر، چرخیده است، تا آن جا که با این خط و زبان، نمی توان در باب آب و نان و هوا چیزی گفت و یا نوشت. همین جاست که می گویم مبحث زبان شناسی موجود در علوم انسانی، یعنی کشکی که یهودیان با منظورهای خاص خود ساییده اند! پیچیده ترین قضیه در این روند کشف چه گونگی نام گذاری بر لوگویی است که دال و سین و لام و میم می خوانیم!