استاد گرامی سلام!
این هم مثل نوشته های گذشته تان درخشان بود.هزاران درود به شما.
اما نکته توجهم را جلب کرد که لازم می بینم مطرح کنم.در زمره نام های مردم مناطق گوناگون در "کتیبه" بیستون نام قندهاری ها نیز آمده است. که چنین شهری و چنین ولایتی و چنین مردمی بنام قندهار و قندهاری در افغانستان وجود دارد. سوال من اینست:
منظور شما از گفتن اینکه کم ترین رد پایی از چنین مردمی ممکن نیست (و شامل قندهاری ها می شود)
شاید این باشد که اکثریت قندهاری های کنونی از قوم پشتون بوده که نه تنها در قندهار بلکه در ولایات زیادی از افغانستان زندگی می نمایند و یک اکثریت بزرگ را می سازند و بدین اساس قندهاری خالصی که در "کتیبه" بیستون از آن یاد شده وجود ندارد؟
ـــ نکته دیگری که باز هم به قندهار ارتباط می گیرد،آوردن دو اسم از یک منطقه درین "کتیبه" است.زیرا اگر امروز کسی اشتباه کند و فرق اراکوزی و قندهار را نداند، قابل بخشایش است اما "کتیبه "نویسان با آوردن دو نام از یک منطقه که در آن زمان نمی توانست دو نام داشته باشد،یک درز دیگر در کار خود را عیان کرده اند.زیرا تا بحال گفته شده که اراکوزی نام قدیمی تر قندهار بوده است.
ـــ پس به اساس این "کتیبه" ،"پارسی" جدا و" آریایی" جداست.آیا این خود یک نوع رسوایی دیگر آریایی بازی نیست؟
درود به شما ناصر پور پیرار پیامبر تاریخ معاصر
پاسخ:اصولا قید نام قندهار و تعدادی نام های دیگر، که اساسا نمی توانند کهن باشند، خود دلیل محکمی بر نونوشتن کتیبه بیستون است. هنگامی که از افغانستان کهن خبری نیست چه طور فرض کنیم نام یک ایالت آن تاریخی است؟! موفق باشید