سلام و ادب خدمت استاد گرامی و دوستان عزیز
قرآن کریم در بسیاری موارد برای درک بهتر رهنمودهای خود از امثال استفاده کرده است. بگذارید ما هم برای پیشگیری از هر گونه ابهام در فهم مسائل مطروحه توسط استاد از این الگو استفاده کنیم. راهنمایی استاد گرامی و دوستان بنیان اندیش موجب امتنان است.
فرض کنید شخصی یقه همسایهی خود را میگیرد که بله، پسر تو با سنگ شیشهی پنجرهی ما را در فلان تاریخ شکسته است.
فرد متهم بدون اینکه هیچ دلیلی از همسایه برای اثبات ادعایش بخواهد پاسخ میدهد:
1. خانهی شما در طبقهی دهم است و سنگ پسر من به آنجا نمیرسد.
2. آن ساعت که شما مدعی شکسته شدن شیشه هستید پسر من قاعدتا در مدرسه بوده است.
3. اصلا در آن تاریخ ما در مسافرت بودهایم.
4. فرزند من پسر نیست.
5. من هنوز فرزندی ندارم.
6. من هنوز ازدواج نکردهام.
دوستان حتما می توانند مثال را خیلی بهتر از این بیان کنند. خب به نظر شما آیا هر دلیل ناقض دلیل قبل از خود است؟ میبینید که هیچ تناقضی در کار نیست. بنیان مطلب این است که اگر چه شیشه شکسته ولی کار آن متهم نیست.
شیشهی شکسته را معادل فاصلهی کهکشانی وضعیت فعلی شرق میانه با کشورهای متمدن غربی بگیرید. و متهم را چنانکه برای ما گفته اند فرض کنید: یعنی اینکه تمدنهای قبل از هخامنشیان براثر جنگهایی که بین خودشان بوده نابود شدهاند. هخامنشیان را اسکندر نابود کرد، اشکانیان را ساسانیان نابود کردند، ساسانیان را اعراب نابود کردند. تمدنهای پس از اسلام را مغول نابود کرد، تمدنهای پس از مغول را تیمور و محمود افغان و .... نابود کردند و بالاخره بر اثر بی لیاقتی قاجارها وضعیت ما این است که می بینیم.
در مثالی که آوردم متهم از شاکی دلیل نخواست ولی در اینجا دروغ گویان هزاران دلیل ارائه کرده اند خروارها کتاب نوشته اند. ضمن اینکه قبول داریم که هر چه دلایل باستان پرستان بیشتر باشد همان قدر هم دم خروسهایشان بیشتر بیرون میزند. قبول کنیم که استاد گرانمایهمان چه راه سختی برای ابطال این دلایل درپیش داشته است و این دم خروسها را یک به یک به ما نشان داد.
دوستان ،بنیان مطلب این است که متهم یعنی«قرائت فعلی از تاریخ» اصلا وجود نداشته. پس باید دنبال مرتکب دیگری بگردیم. «قرائت جدیدی از تاریخ لازم است».
آیا اگر ایشان چند مرحله یا کلاً به عقب برگردد و بگوید تمام آنچه گفتم نادرست بود، آیا شما هم برمیگردید؟ افشاگریها و آموزه های ایشان اگر چه عظیم است اما باز هم مختصر است و دایرهالمعارفی را میماند که هر قسمت آن قابلیت تبدیل شدن به کتابی مجزا دارد به همین خاطر هم هر یادداشت را «مدخلی بر ایران شناسی بدون دروغ و بی نقاب» نام نهاده است.
استاد گرامی ما قرائت فعلی از تاریخ را به چالش کشیده است و ابطال آن را اثبات کرده است وظیفه ایشان تاریخ سازی نیست. بی انصافی است که از او بخواهیم قرائت دیگری را جایگزین آن کند و تک تک صفحات خالی را پر کند. هرچند در این مرحله هم نیازمند زحمات و نبوغ ایشان هستیم.
دوستان، تاریخ فعلی به درهای عظیم می ماندکه با مسیری چون تار عنکبوت دو طرف دره به هم مرتبط شده. اگر کسی بیاید و بگوید که این راه قابل استفاده نیست هر چند هزاران کتاب دربارهی استحکام آن نوشته شده باشد از طریق این راه نمی توان از این سو به آن سوی دره رفت، آیا شما میگویید که نخیر شما باید خودتان یک راه دیگر ارائه دهید وگرنه ما از همین راه استفاده میکنیم؟
البته به نظر بنده ایشان راه را هم ارائه کرده است، توسل به قرآن تنها سند بی خدشه تاریخ.
پاسخ:
آقای منصور. ماجرا این است که در شرق میانه و در حول و حوش ما نمایه های گوناگون از مظاهر مادی عهد کهن چیده شده که مورد سوء استفاده تاریخ سازان یهود بوده و هنوز هم با یافتن هر پاره سنگ و پایه ستون نوتراشی، حتی در برازجان، بلافاصله قصر هخامنشی می سازند. مورخ نمی تواند پیرو احساسات و ذهنیات شخصی و یا عمومی باشد و یا به نمایه ها بی اعتنا بماند. مثلا ابطال مضمون مندرج بر سینه صخره بیستون که قصصی عوامانه را هم با خود یدک می کشد، تنها زمانی ممکن است که بی ریشگی کتیبه های چند سطری تخت جمشید و امکان جعل خطوط مورد مصرف در کتیبه ها و نیاز یهود به تاریخ سازی ورم کرده ماقبل اسلام ارائه شده باشد.