جناب استاد. سلام وخسته نباشید.
ستودنی است آنکه می اندیشید و پی می ریزید و بالا می برید و آنگاه به یکباره همه را نابود می کنید! و باز می بینیم طرحی نو از دل ویرانه پیشین بر می کشید. گویی همه چیز در نظرتان تنها در حد یک بازی است و استادی با تسلط و مهارت دست ساخته اش را تا رسیدن به بهترین صورت تغییر می دهد.
یک طرف این است و آن طرف کسانی که جز تکرار صد باره و ملال آور گفته های پیشین کاری نمی دانند.
نمی دانم که می خواهید این مبحث را خاتمه دهید یا نه؛ اما اکنون سوالاتی برای حقیر پیش می آید:
1. قبلا بیان فرمودید که تخت جمشید بر خرابه های یک زیگورات عیلامی ساخته شده است. اگر بابلیان را سازندگان تخت جمشید بدانیم، این اقدام را چگونه تفسیر می کنید؟ آیا بابلی ها مهاجم بوده اند؟
2. نمی توانیم همان داستان قبلی تخت جمشید را با حذف هخامنشیان قبول کنیم؟ که تخت جمشید یک معبد و یا محل گردهمایی سالانه اقوام شرق میانه بوده است و شاید هم نماد اتحاد آنان و رسیدن به مرحله ای از پیشرفت؛ که ساخت آن در اثر عاملی با شکست مواجه شده است؟
پاسخ:
آقای طالب حقیقت. آب از آب تکان نخورده است. منتها اندکی حوصله می طلبد.