استاد گرامی ، در مباحث قبلی در همین زمینه بارها تاکید کرده ام که نظر شما در مورد نادرست و توطئه آمیز بودن ترجمه کنیز برای لفظ «ماملکت ایمانکم» در قرآن کبیر را کاملا قبول دارم چرا که این ترجمه اصلا عقلانی و8 منطقی نیست و جای لااقل 5 ایراد عمده دارد که دوست عزیز آقای موومان به چند مورد آن در مقاله شان اشاره کرده اند . پس بنده کوچکترین تردیدی در غلط بودن ترجمه کنیز ندارم.
مشکل آنجاست که تلقی شما از «ما ملکت ایمانکم» بعنوان روابط آزاد و طبیعی بین مرد و زن با چندین و چند نقیضه در دیگر آیات روبروست ، با ذکر این نکته که کاملا هم نمی توان این تلقی را رد کرد چرا که با غور و دقت در آیات به نظر می رسد راه سومی جز ازدواج و بی قیدی برای رابطه بین مرد و زن در قرآن وجود دارد که به برداشت شما نزدیک است ، البته نه با آن شدت و حدت مورد نظر شما که امیدوارم در ادامه بحث ها و با استفاده از محضر مغتنمانه شما به نتایج خوبی در این بحث برسیم. از جمله دلایل من برای کنترل شده و محدود بودن این رابطه قید آخر آیه 25 سوره نساء است که با تاکید تام و بلافاصله بعد از ارائه راه حل ازدواج با ملک یمین«صبر» را بر این نوع رابطه ارجح می شمارد :
ذَلِکَ لِمَنْ خَشِیَ الْعَنَتَ مِنْکُمْ وَأَن تَصْبِرُواْ خَیْرٌ لَّکُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ