عرض سلام خدمت جناب پور پیرار.
بد نیست نگاهی به این لینکها بیاندازید :
http://www.pgnews.ir/viewnews.aspx?id=12023
http://ebi-64.blogfa.com/post-13.aspx
راستی.
اگر تورات جعلی است، این تاریخ هم جعلی است، پس اصلاً یهودیان برای چه چنین تاریخی نگاشتهاند؟
تا دیروز که شما میفرمودید برای پوشانیدن آثار پوریم. ولی اگه همهچیز جعلی باشد، پس قصد پوشاندن چه چیز را داشتنهاند؟
تکلیف آثار منتسب به هخامنشی در مصر (به همراه نام ایشان به خط هیروگلیف) چه میشود؟
فکر نمیکنید نوشتههای دیرین شما، با نوشتههای فعلی، دچار تناقضی اساسی است؟
تا جایی که تأثیرگذاری سلسلههای اشکانی، ساسانی و هخامنشی را نفی نمودید، ایرادی در فرمایشات شما نمیبینم. ولی ظاهراً کمکم دارد تناقضات در گفتار شما پیدا شده و به نفی همهچیز میرسد!
یادتان نرود که بنیان پذیرش فرمایشات فعلی شما، استدلالات قبلی شماست. اگر آنها را نقض بفرمایید، یعنی اعتبارات فرمایشات فعلیتان را نیز نقض فرمودید! پاسخ:
آقای ! . بنیان استدلال های کنونی نیز صحنه را برای قبول مطالبی اماده می کند که هنوز در جزییات بیان نشده است. این که به کتیبه های داریوش در مصر حواله می دهید ان گاه که شخص داریوش مستندات حضور در منطقه را ندارد، و متون بیستونی و تخت جمشیدی آن نیز مجعول است. نشان بی ارتباطی شما با مدخل های گذشته است. توجه کنید که اثبات وقوع پوریم در شرق میانه، اسناد اثباتی مفصل و مستقلی دارد که در یادداشت ۱۰۴ عرضه شده است. مورخ از آن روی به حفر تاریخ می پردازد، که به قنات حقیقت برسد، چنان که یادداشت های ایران شناسی بدون دروغ، حاوی مطالبی است که در ابتدا بسیار غریبه و حتی ناممکن می نماید، اما گره آن با دنبال کردن یادداشت ها به تدریج گشوده می شود. مثلا ابطال کتیبه های هخامنشی در تخت جمشید و بیستون و مقبره کار غول آسایی بود که به تدریج مخالف و مشکوک را مجبور به رجوع به عقل و قبول مطلبی کرد که هرگز در ذهن او قرار نمی گرفت.
مثلا با رجوع به کتاب استر که اجرای پوریم را به عنوان چاره اندیشی خونین بازگشت یهود به بیت المقدس توضیح می دهد، مورخ حصه هایی از آن را که به اقتدار هخامنشیان در ۱۲۷ ایالت اشاره می کند، بر مبنای اسناد اشاره شده در یادداشت های قبل مردود می داند چرا که قرینه های مادی موجود در پهنه شرق میانه جای کافی برای چیدمان کنونی هخامنشیان را ندارد ولی هنگامی که در کاوش ها به مراکز تجمع خاکستر شده متعدد و توقف مطلق حضور بومیان ایران برمی خوریم که با شروح بخش دوم کتاب استر منطبق می شود، می توانیم همان بخش را حجت قرار دهیم.