لینک خبر کامنت قبلی
http://www.elaph.com/Web/news/2012/8/757045.html#.UDeddhkb7X0.facebook
************************
برادر عزیز جناب آقای محمد اوجال
به یاد دارم سال گذشته وقتی که جنابان آقایان بینام و سنجری و اینجانب به حامیان به اصطلاح انقلابات مصر و لیبی و تونس هشدار دادیم که این بازی خطرناکی علیه همه منطقه ماست، همین عده متوهم و باستان پرست که در قالب اسمهای مستعار ژست بنیاناندیشی میگریند به ما تاختند و ما را به حمایت از حکومتهای دیکتاتور و قومگرایی و ... متهم کردند.
اکنون نیز با همان توهم که تعیین معیار حق و ثواب با مرکزیت آنان قیاس میشود به بزرگوارانی چون شما میتازند که جز رسوایی باطن متعفنشان عایدی برایشان ندارد.
هر جا که توانستند مباحث بنیاناندیشی را محملی برای بازتولید همان گفتمان شوینیستی و برتریجویانه خویش قرار دهند، با نامهای مستعار در قالب بنیاناندیشان 2 آتشه ظاهر شدند و در بقیه موارد یا به مانند اربابانشان دچار لالمانی مزمن گردیده و یا جهودانه ایرادات بنیاسرائیلی مطرح کردند.
و اما موضوع سوریه در قالب همان پروژهای که سال گذشته نیز بحث آن را مطرح کردیم دنبال میشود :
الفوضی الخلاقة و یا هرجومرج خلاق
غرب در تلاش است با استفاده از ظرفیتها و اختلافات منطقه چه در سطح مردم و چه در سطح حکومتها استفاده کند و ضمن پیادهسازی نقشه "خاورمیانه بزرگ" با توسعه درگیریها ظرفیتهای مادی و معنوی مسلمین را به دست خودشان نابود کند.
سوریه نیز امروز صحنه تسویه حسابهای سایر کشورها و به دست آوردن منافع و تأثیرگذاری بر آینده این کشور شده که از یک سو ایران و روسیه و چین و پاکستان و ... قرار دارند و از سوی دیگر ترکیه و پادشاهی سعودی و قطر و غرب. هر کدام به دنبال منافع خویش است در حالیکه در هر کدام از به ظاهر 2 جبهه اشتراکات زیادی بین همدیگر نیز ندارند
اکنون در این گیر و دار این جماعت بدون نشان ولی آشنا، موضوع سوریه را به مصیبدیدگان زلزله آذربایجان و نحوه کمک به آن ربط داده و به تاخ و تاز مشغولند!
اما بخشی از اظهارنظر برادر عزیز و ارجمندم مجتبی غفوری برایم جای تعجب و علامت استفهام دارد که متهم کردن ملت ترک و یا مسلمین به بیغیرتی و ... محلی از اعراب نداشت!
بر اساس کدام ملاک و معیار و یا آمار در قضیه فلسطین و مقاومت میتوان مثلاً اتراک را به بیغیرتی متهم کرد و تاجیکهاو پاکستانیها را غیرتمند دانست؟
آیا کسانی در سرزمینهای اسلامی سراغ دارید که شعار " نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ... " را با افتخار و تبلیغات پر سر و صدا سر دهند، جز در ایران؟!
حداقل مسلمین به این میزان غیرت دارند که در دل و در کلام مدافع مقاومت باشند.
آیا غیرت و حمایت از " مقاومت " گزینشی است؟! آیا حمایت از مقاومت کمنظیر مردم عراق شامل موضوع غیرت نمیشود؟
پس چرا در عراق شاهد بدهبستانها و مغازلههای متعدد و ممتد با آمریکا و مزدوران یهود در عراق هستیم ( که نمونه بارز آن توافق درباره نخستوزیری جناب " مالکی " است ) و کسی نه تنها فغان عدم حمایت از مقاومت را سر نمیدهد بلکه سیل انواع کمکها و حمایت به سوی اذناب یهود و غرب در عراق سرازیر است؟
حمایت گزینشی از مقاومت بدین شکل را فقط میتوان در راستای سیاستهای منطقهای کشورها تحلیل کرد، ترکیه و دیگران در جهتی و ایران در جهتی دیگر
موقعی میتوان صفت غیرتمندی بر این حمایتها اطلاق کرد که چتر این حمایت شامل مقاومت مردم عراق و مقاومت مردم شریف و غیرتمند اقغانستان نیز شود!
و خلاصه اینکه بهرهمند اصلی این به اصطلاح حمایتها و جوشش چشمههای غیرت، فقط یهود است و بسط و توسعه جغرافیایی منطقه مشمول پروژه " هرج و مرج خلاق "
به جای اینکه کشورهای منطقه گرد هم آیند و مشکلات منطقه را با هم حل و فصل کنند یک عده از آنها به رهبری غرب مشغول تغذیه یک طرف دعوا هستند و عدهای دیگر به رهبری طرف دیگر سکه یعنی روسیه و چین مشغول حمایت از مقاومت هستند!
باید به حال خودمان کمی بیندیشیم و بعد از آن شاید ...