ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)
ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)

ارباب کیخسرو شاهرخ

رامین.ص

یکشنبه 23 بهمن 1390 ساعت 09:31 AM
سلام:

خائنینی که خادم جلوه داده می شوند!
به بهانه تجلیل از ارباب کیخسرو شاهرخ ...
یکی از مهمترین خیانت های فراماسون ها به ملت و کشور ایران، تغییر و تحریف تاریخ این سرزمین بوده و هست. آنها با هدف ضربه زدن به اعتقادات و نابودی تفکر و اندیشه اسلامی به این کشور آمدند و از همان نخستین سالهای ورودشان به تاریخ سازی و دگرگون نشان دادن گذشته این کشور پرداختند تا بدین وسیله هویت مردم این سرزمین را مسخ کرده و به فراموشی بسپارند. آنها خائنان به این ملت را خادم و خادمینش را خائن جلوه دادند و با توهمات و تصورات جعلی، تمدن پیش از ورود اسلام را درخشان و پرشکوه جلوه دادند تا برخلاف واقعیت، اسلام را ویرانگر آن تمدن جعلی بنمایانند. در حالی که همه تواریخ معتبر خارجی و داخلی بر فرهنگ و تمدن پرجلال و جبروتی که اسلام به این کشور و همه دنیا بخشید اذعان داشته و دارند.
این تحریف تاریخ همچنان توسط فرزندان خلف همان فراماسون ها، ادامه یافته است. آنها در نشریات و کتاب هایشان علنا خودفروختگان و خائنانی مانند میرزا ملکم خان و سیدحسن تقی زاده و میرزاحسین خان سپهسالار و محمدعلی فروغی و... که اسناد و مدارک متعدد و انکارناپذیری بر عملکرد ضدایرانی و ضدملی شان تأکید کرده را اصلاح طلب و مترقی و انقلابی و میهن پرست معرفی می کنند! و حتی ابایی ندارند که واگذاری منابع مختلف این سرزمین به بیگانگان که توسط همین به اصطلاح ملیون صورت گرفت را خدمت به ملت محسوب گردانند!!
اما تأسف آنجاست که برخی دستگاههای فرهنگی این کشور که از کیسه بیت المال تغذیه می شوند و به اصطلاح منابع فرهنگی ملت مسلمان به شمار می آیند، در جبهه همین فراماسون ها قرارگرفته و با تحریف تاریخ به تقدیس و تطهیر سیاه ترین چهره های این سازمان مخوف و صهیونیستی تاریخ معاصر بپردازند تا همان هدف دیرین ماسونی یعنی هجوم به هویت تاریخی این ملت را تداوم بخشند.
چهارشنبه شب، ۲۰آذرماه در قسمتی از سری جدید "کاراگاه علوی"، که از شبکه اول سیما پخش شد تحت عنوان پرداختن به پرونده های جنایی و قتل های دوران رضاخان، ماجرای مرگ مشکوک ارباب کیخسرو شاهرخ محور اصلی داستان بود که گویا در تابستان سال ۱۳۱۹ توسط عوامل شهربانی رضاخانی به قتل رسید. اما در این قسمت از مجموعه در لوای این قصه، به تقدیس و تجلیل از چهره ای پرداخته شد که از اعضای برجسته لژ بیداری ایران بوده که یکی از مؤثرترین لژهای ماسونی تاریخ ایران در جهت تحکیم پایه های استعمار و سازمان های صهیونیستی در این مملکت محسوب گشته و در انحراف انقلاب مشروطیت به نفع انگلیس، حاکمیت سلطنت پهلوی و بنیادگذاری نهادهای ضدایرانی و ضداسلامی طی سالهای پس از مشروطیت تا اواخر دوران رضاخان نقش اصلی را برعهده داشت. در قسمت یادشده از مجموعه "کاراگاه علوی"، دلیل قتل ارباب کیخسرو، نیکوکاری، مخالفت با رضاخان و دوستی و نزدیکی با مخالفین او و همچنین گویندگی پسرش (بهرام شاهرخ) در رادیو برلین زمان جنگ دوم جهانی و سخن پراکنی علیه رضاخان ذکر شده بود.
این در حالی است که کمتر محقق و پژوهشگر تاریخ ایران است که اطلاع نداشته باشد، رضاخان نزدیکترین و سرسپرده ترین دوستانش از جمله تیمورتاش را به دلائل مختلف سربه نیست کرد. از طرف دیگر ارباب کیخسرو نه تنها هیچگاه مخالف رضاخان نبود، بلکه بنا به تصریح خاطرات خودش از سوی سردار سپه و در طول حاکمیت او بر پست های مختلف تکیه زد. چرا که همو در مجلس شورای وقت، لوایحی همچون فرماندهی رضاخان بر کل قوا، تغییر سلطنت قاجاریه و حکومت رضاخان را تقویت کرده بود. حسین مکی در "تاریخ بیست ساله ایران" درباره ارباب کیخسرو می نویسد که او در تفکرات خود از آمریکایی ها طرفداری می کرد به طوری که در برخی جاها از مستشاران آمریکایی همانند مورگان شوستر و ملسپو به شدت دفاع و پشتیبانی کرده است.
اما گویا این نگاه غیر کارشناسی به تاریخ معاصر که در صدا و سیما چندان فرصت بروز پیدا نکرده بود همزمان در مدت کوتاهی بطرزی سوال برانگیز و در گوشه ای دیگر به شکل و شمایل کامل تر فرصت خودنمایی پیدا نمود. "انجمن آثار و مفاخر فرهنگی" در ۴ دی ماه مراسمی در تجلیل و بزرگداشت ارباب کیخسرو شاهرخ به عنوان یکی از مفاخر فرهنگی این سرزمین برگزار کرد! و سیمای جمهوری اسلامی نیز چند روز قبل با پخش برخی از سخنرانی های جلسه انجمن مفاخر جبران مافات کرد.
به راستی کدام محقق و مورخی است نداند که ارباب کیخسرو شاهرخ از اعضای مهم "انجمن اکابر پارسیان هند" بود. انجمنی که اینک با روشن شدن اسناد معتبر، ارتباطش با امپراطوری صهیونیستی خاندان روچیلد و ساسون های بغداد مسجل گشته است. انجمنی که در تجارت های کثیفی همچون تجارت تریاک مشارکت داشته و از این طریق ثروت هنگفتی کسب کردند و از طرف دیگر به وسیله جاسوسانی مانند "مانکجی هاتریا" و "اردشیر جی ریپورتر" اساس تشکیلات فراماسونری را در ایران بنیاد گذاردند.
ارباب کیخسرو شاهرخ، خود در خاطراتش می گوید که کارمند مجموعه تجارتی ارباب جمشید جمشیدیان بوده است. فردی که در گسترش نفوذ اکابر پارسیان هند در ایران تلاش بسیاری به خرج داد و با اتصال زرتشتیان به فرقه ضاله بهاییت (که از سوی صهیونیست ها تقویت می شد) تعداد زیادی از هموطنان زرتشتی را به سوی بهاییت کشانید و در زمره جاسوسان شبکه جهانی صهیونیسم قرار داد. نکته جالب اینکه در مراسم "انجمن آثار و مفاخر فرهنگی" از همین ارباب جمشید جمشیدیان نیز تجلیل به عمل آمده و صراحتا ذکر شده که ارباب کیخسرو، جای پای ارباب جمشید گذارده است!
اگرچه تاریخ سازی ماسونی همواره سعی داشته که ماجرای قتل ارباب کیخسرو شاهرخ را به گویندگی پسرش بهرام شاهرخ در رادیو برلین نسبت دهد، اما امروز با اسناد و مدارک مختلفی که منتشر شده و در دسترس است، به نظر می آید دیگر بر یک محقق تاریخی واضح است، حضور بهرام شاهرخ در رادیو برلین آلمان هیتلری، جز یک برنامه انگلیسی ماسونی برای نفوذ در دستگاه تبلیغاتی نازی ها نبوده است، چنانچه بهرام شاهرخ پس از جنگ و برخلاف تمامی همکاران آلمان نازی (که بلااستثناء توسط متفقین، بازداشت و محاکمه شدند) بدون هیچ گونه تعقیب و محاکمه به ایران آمد و در راس اداره تبلیغات قرار گرفت! و حتی در هفته نامه "مرد امروز" شروع به مقاله نویسی و شرح خاطرات خود نمود. بعد از کودتای ۲۸ مرداد نیز وی در زمره اصلی ترین نیروهای وابسته به سازمان های صهیونیستی بود، چنانچه بنا به خاطرات دنیس رایت، (نخستین سفیر انگلیس پس از کودتای ۲۸ مرداد) وی به همراه ارنست پرون (عضو مهم سازمان جهانی فراماسونری در دستگاه محمدرضا پهلوی)، پیام شاه را به دنیس رایت رساند که در مذاکرات کنسرسیوم نفتی، خود شاه مستقیما حضور خواهد داشت! در سالهای اخیر عکس های بهرام شاهرخ همراه سرشاپور ریپورتر (سرجاسوس سرویس اطلاعاتی انگلیس و رابط اصلی امپراتوری جهانی صهیونیسم و خاندان روچیلد) منتشر شده و پرده از دیگر ارتباطات سری او با تشکیلات فراماسونری برداشته شده است.
خسرو معتضد در جلد اول کتاب "هویدا، سیاستمدار پیپ، عصا، گل ارکیده" ضمن اشاره به ارتباطات مراسله ای ارباب کیخسرو شاهرخ با یک پست اطلاعاتی انگلیس در بمبئی در سالهای جنگ جهانی اول، از دست داشتن سرویس اطلاعاتی آلمان هیتلری در قتل ارباب کیخسرو به دلیل آگاهی از عضویت وی و پسرش در لژهای فراماسونری و نفوذ بهرام شاهرخ در رادیو برلین سخن گفته است.
شگفتی آنجاست که گویا مسئولین "انجمن آثار و مفاخر فرهنگی" نسبت به هیچ کدام از اسناد فوق توجه نداشته و صرفا بر یک سری نوشته جات و مکتوبات ماسونی تکیه کرده اند. نگاهی اجمالی به در مواردی دیگر از مراسم بزرگداشت و تقدیر "انجمن آثار و مفاخر فرهنگی" حکایت از آن دارد که در برنامه های فوق تقریبا هیچ یک از مفاخر واقعی انقلاب اسلامی که نقش سترگ و انکارناپذیری در تاریخ فرهنگ و آثار فرهنگی این آب و خاک داشته اند، مورد تجلیل و نکوداشت قرار نگرفته و اغلب برگزیدگان از میان اشخاصی خنثی و بی تاثیر در اعتلای فرهنگ این سرزمین انتخاب شده اند و بعضا هم مانند ارباب کیخسرو شاهرخ از جمله خائنین به این فرهنگ و مملکت بوده اند! خائنینی که با حضور در تشکیلات فراماسونی، تمامیت دینداری و ملیت و میهن پرستی خویش را در برابر این تشکیلات مخوف صهیونیستی و مطامع و اهداف استعماری آن قربانی نمودند. چنین بزرگداشت و تبلیغی برای یک فراماسونر شناخته شده، در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی که با مدیریت عالیه ریاست جمهور محترم و معاون ایشان و همچنین وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی اداره می شود، چه توجیهی می تواند داشته باشد؟ شاید گفته شود مرحوم مدرس یک بار در مجلس از ارباب کیخسرو تمجید کرده است . در این باره باید گفت : جمله کنایه آمیز مرحوم مدرس در وصف ارباب کیخسرو شاهرخ که خطاب به نمایندگان منفعل و وابسته مجلس شاهی بیان شده بود (که این ارباب کیخسرو از همه شما مسلمان تر است!) باتوجه به سابقه مدرس در زبان و لحن نیش و کنایه جهت هشدار و انذار برای هر آگاه به تاریخ و خصوصا مطلع بر سیره و روش مرحوم مدرس، اظهر من الشمس است که هیچ تعریفی نسبت به ارباب کیخسرو در آن مستتر نیست، بلکه به نظر می رسد بیانی کنایه آمیز درباره نمایندگان مجلس آن دوران است که علیرغم ادعای مسلمانی، هیچ یک به وظایف و تکالیف مسلمانی خود در مورد اعتراض و تقابل با رژیم دیکتاتوری رضاخان عمل نمی نمودند. نمونه هایی از این کنایه ها در سخنان بزرگان و علما وجود دارد. مثلاً حضرت امام خمینی (ره) در اردیبهشت ۱۳۲۳ در هشداری که نسبت به گروهی از روحانیون و اندیشمندان اسلامی و گویندگان مذهبی می دهند پس از ذکر نقاط ضعف و عدم اتحاد در مقابل دستگاه ظلم و جور ستم شاهی اینگونه بیان کنایه آمیز خود را به کار می گیرند:"... خوب است دینداری را دست کم از بهاییان یاد بگیرید که اگر یک نفر آنها در یک ده زندگی کند، از مراکز حساس آنها با او رابطه دارند و اگر جزیی تعدی به او شود برای او قیام کنند..."
آیا از نظر مسئولین انجمن آثار و مفاخر فرهنگی منظور حضرت امام(ره) از بیان این جملات دفاع از فرقه ضاله بهاییت بوده است؟!
به هر حال اگر چه صرف مطرح ساختن چهره ها و شخصیت های خائن و سیاهکار تاریخ این کشور به خودی خود امری مثبت است، اما به شرط آنکه برای نسل امروز و فردا، خیانت هایشان را آشکار و کارنامه اعمال آنها را مکشوف گردانند که از قضا، برنامه ها و فیلم هایی ازاین دست فرصت مناسبی برای افشای توهم انگاری به شمار می آید. در غیر این صورت جز آب به آسیاب دروغ پردازی و هویت زدایی دیرین ماسون های نخواهد بود. اما مسئولین "انجمن آثار و مفاخر فرهنگی" مکلفند در مقابل این تحریف آشکار تاریخ ایران موضع بگیرند.
متاسفانه تبلیغ برای تطهیر شخصیت ارباب کیخسرو شاهرخ (به عنوان یکی از پیچیده ترین اعضای لژ ماسونی در ایران که تا همین اواخر به جز کتاب اسماعیل رایین سند دیگری مبنی بر عضویتش در لژ بیداری ایران وجود نداشت) مسبوق به سابقه است، از جمله کتابی در سال ۱۳۸۲ به عنوان خاطرات ارباب کیخسرو شاهرخ و از زبان شاهرخ بسیاری از وقایع تاریخی و نقش ماسون ها در آنها را تحریف شد. ضمن اینکه متاسفانه هم اکنون نیز مجسمه ارباب کیخسرو شاهرخ نیز به عنوان بانی کتابخانه مجلس در صحن مطالعه این کتابخانه نصب است!
با این حساب به نظر می آید که در حق رضاخان میرپنج اجحاف شده که مجسمه اش را در کنار سر در دانشگاه تهران یا در میدان راه آهن و یا مقابل درب زندان مخوف کمیته مشترک ضد خرابکاری (موزه عبرت فعلی) نصب نکرده اند!!