ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)
ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)

دنیایی از اختلافات ظاهری و مشابهت عملکردی

نصراصفهانی

دوشنبه 24 بهمن 1390 ساعت 11:48 AM

سلام .

سلام .


اولا :انکسی که قرآن را از طریق وحی دریافت کرده، پیامبر اکرم (ص) بوده. و حتی مامسلمین امروز مستقیم از پیامبر (ص) نیز دریافت نکرده اید. بلکه از پدران و نسل های قبل گرفته اید. و این همان تاریخ است.

کانال تاریخ، انواع مختلفی از خبر را می رساند. که یک نوع آن متواترات است که جای شک و شبهه ای باقی نمی گذارد.


کسی که به قرآن اعتماد کرده باید دقت کند که قرآن را از مسیر تاریخ دریافت کرده است. و تاریخ می تواند مطلبی را صحیح و سالم به انسان منتقل سازد. این صحت و اطمینان به دلیل تواتر تاریخی در قرآن، صد در صد است، و اگر چه در سنت این صحت صد در صدی را نداریم، اما در سنت نیز متواترات وجود دارد. و مطالب مسلمی یافت می شود که هیچ مسلمان و غیر مسلمانی در آنها شک ندارد. و در بعضی از مواردی که شک و شبهه نیز به وجود آمده، شک و شبهه منشا علمی ندارد. بلکه ریشه در گرایشات غلط و عدم حق پذیری دارد. به عنوان نمونه آن جا که بحث از تعداد رکعات نماز و ... است، هیچ کس شک ندارد، چون متواتر است. و آن جا که بحث از خلافت است، تواتر غدیر، نور می تاباند، اما کسی که می خواهد پشت کند و نبیند، در مقابل متواتر نیز تسلیم نخواهد شد. و هزار بهانه برای فرار از آن می جوید.
دوما
انجا که در یافتن سنت، شبهه علمی وجود دارد، آن جا نیز بی پاسخ رها نشده و راه مسدود نیست. و جواب همان است که ما در جای جای زندگیمان استفاده می کنیم. انسان به خوبی می داند که در هنگام مریضی باید به طبیب مراجعه کند. اما آیا در هر نسخه ای که پزشک برای او نوشته، علم و یقینی دارد؟ آیا پزشکان در نسخه نویسی اشتباه نمی کنند؟ بشر با این احتمال خطا چه می کند؟ آیا یقینیات خود را به دلیل این احتمال خطاها کنار می گذارد؟ یا اینکه با توسل به اصول مسلم، در این وادی ناگزیر گام برداشته و لغزش و خطا را با اصول قطعی چاره می کند؟

در سنت نیز همین است، باید به اصول مسلم قرآنی و متواترات سنت چنگ زد و با آن ها راه را روشن نمود و گام های بعدی را برداشت.  
 
 
 
 
 
 
 
 
نصراصفهانی
دوشنبه 24 بهمن 1390 ساعت 11:51 AM
نمی دانم نقطه شروع این جعلیات از کجا آغاز شده است ، همانطور که استحضار دارید جناب آقای دکتر غیاث آبادی در اینباره می نویسند :
بیشتر این روایت های جعلی درباره کوروش و داریوش و... در فیسبوک منتشر می شود .
"این تحریف همیشه ناشی از عناد و خصومت نیست. بلکه بیشتر ناشی از احساس حقارت جوان است. او می‌خواهد ناداشته‌های خود در جهان امروز را با پُز دادن به گذشته‌‌ای که تصوری خام از آن دارد، جبران کند. جوانی که می‌بیند قدرت غالب می‌کوشد تا باورهای خود را به قیمت تباهی فرهنگ ملی به او بدهد، وقتی احساس می‌کند از جایگاه او در دنیا کاسته شده و چیزی برای عرضه به جهان امروز ندارد، می‌خواهد بی‌عرضگی‌ها و بی‌لیاقتی‌ها را خودش به نوعی جبران کند.
او از قول خودش و بنا به احساسات و آرزوهای دوست‌داشتنی خودش، مطالبی را می‌نویسد و آنها را به کورش و داریوش و یزدگرد و زرتشت و دیگران منسوب می‌کند. چرا که احساس می‌کند اگر این سخنان را از قول خود بنویسد، کسی به آنها توجه نمی‌کند و تأثیری نخواهد داشت. می‌داند که کسی به پیشنهاد او برای روز بزرگداشت کورش توجه نمی‌کند و آنرا منسوب به نهادهای جهانی می‌کند تا بلکه به آن توجه شود. در آثار هنری و نقاشی‌های برگرفته از آثار باستانی، واقعیت‌های تاریخی موجود در آنها را تغییر می‌دهد تا باب میل خودش شود. و در این میان چه فراوان که قربانی فرصت‌طلبانی می‌شود که به سوء‌استفاده از چنین احساسات پاکی می‌پردازند.
همه این نوساخته‌ها در عین اینکه دروغ و تحریف است، اما گاه بسیار زیبا هستند. متن‌های مجعول منسوب به کورش و داریوش بسیار انسانی‌تر و آزادمنشانه‌تر از متن واقعی کتیبه‌های آنهاست. اینجاست که از جعل‌های تاریخی دو آسیب ایجاد می‌شود: یکی بخاطر نفس تحریف اسناد تاریخی که زشت و ناپسند است و ممکن است حتی واقعیت‌ها را نیز بخاطر آنها از دست بدهیم و دیگری بخاطر اینکه اندیشه‌ای زیبا و انسانی به دلیل انتساب نادرست آن به منابع تاریخی، مجعول شمرده می‌شود و به آن توجهی نمی‌شود."
http://ghiasabadi.com/dardhaye-khodzani-01.html
پاسخ:
آقای نصر اصفهانی. چه تفاوتی است میان آن کس که مطالبی را از قول کورش و داریوش به مخاطب می خوراند و آن دیگری که با توسل به روایات و از قول امامان منبر خود را می گرداند؟ در عین حال ساختن ده نام که توهم تواتر در منقولات را موجب شود برای سازندگان الفهرست کار دشواری نیست.  
 
 
 
 
 
آمون : گاهی هیچ نمی توان افزود ... .