ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)
ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)

درک غلط به صورت تناقضات یافت شده در نوشته های آقای پورپیرار

یک مسلمان

پنجشنبه 8 دی 1390 ساعت 1:52 PM
اقای پورپیرار شما در جلد اول برآمدن اسلام با اشاره کردن به ایه ای از قران میگویید منظور آن عجم سلمان بوده است و بعد در جلد سوم فصلی را اختصاص به اثبات عدم وجود سلمان داده اید شما در همان برامدن اسلام ذکر کرده اید که طبری در کتابش نقل قول از هیچ کتابی نیاورده در حالی که کتاب های موجود طبری خلاف نوشتار شما در برامدن اسلام را میرساند و بعد در همین اواخر تمام مکتوبات را متعلق به سه قرن اخیر میدانید در حالی که در دوازده قرن سکوت از اشاراتتان بر می اید که هروددت در  ۲۴۰۰سال پیش به صورت یک مورخ مزدور هخامنشیان کتابت میکرد بعد در برامدن اسلام عمر مکتوبات را به قرن چهارم هجری به بعد و در این اواخر به قرن دهم به بعد میدانید شما در فصلی از کتاب برامدن اسلام  ذولقرنین بودن اسکندر را بر اساس کتبی تاریخی همچون ابوریحان اثبات میکنید و فیلسوفان یونان قدیم  همچون افلاطون و ارسطو را مهاجر و گریخته از پوریم  و اسکندر را در همان کتاب اولتان سرداری که به تشویق ارسطو به ایران حمله میکند و نجات دهنده مردم باقی ماده از پوریم  معرفی میکنید و در این نوشته های اخیرتان منکر هر گونه تجمع بشری در قرون قبل از دهم هجری هستید فردوسی را مزدور شعوبیه و بعد هم وجود شعوبیه و هم وجود فردوسی را منکر میشوید شما بر اساس همین گمانه ها بر آراء لامنس صحه می گذاریید و با اطمینان هم  این موارد را اثبات شده می انگارید  و این همین طور ادامه دارد اقای پورپیرار بنده به یقین معتقد به تحریفات وافری در تاریخ این منطه از کره خاکی هستم  لذا آراءشما علاقه مندم ولی این تناقضات عظیم که من تنها جند نمونه را ذکر کردم سراسر نوشتار شما به تناسب زمان نوشتنش را شامل میشود  حتی از کتاب ها و مقالات شما نمیتوان عقایدتان را در یافت در کتاب دوازده قرن سکوت در مقدمه اش متذکر می شوید که این کتاب نباید مورد استفاده انگیزه های سیاسی همچو پان تر کیسم و پان اسلامیسم و ... قرار گیرد و ان را تقدیم به سازمان یونسکو میکنید در کتب برامدن اسلام کتاب را در راستای ایجاد وحدت امت اسلام و نیز در همین اواخر در یکی از مستنداتتان یونسکو را سازمانی که یکی از وظایفش تاریخ سازی برای ملل ضعیف است معرفی می کنید از شما خواهش میکنم به من بگویید را ز این همه تناقضات در نوشتارهای شما چیست با اینکه از کهولت سن جناب عالی باخبرم اما دوست دارم در نوشتاری اقناع کننده توضیح دهید که این تناقضات برای چیست ایا نوشتاری از مورخی حال متخصص هردوره و هر منطقه ای باشد  مثلا آراء توینبی یا پالمر یا رالف لینتون یا چایلد و هر مورخ و با ستان شناس معروف با غرض و یا حتی بدون غرض مثل رودلف چرنین مولف کتاب شکست تابو ها که بر علیه یهود و متفقین مینویسد وجود دارد این طور آراء متاخرش اراء متقدمش را به میزان نوشتارهای شما نقض کند من مشتاق جوابم  و به هیج وجه هم مغرض نیستم اگر کسی از شاگردان شما هم میتواند جوابم دهد نیز یاریم کند با ارزوی طول عمر و سلامتی برای تمام حقیقت طلبان
پاسخ:
آقای یک مسلمان. اگر از مقدمه یادداشت اول ایران شناسی بدون دروغ جواب تان را نمی گیرید. از من کار دیگری بر نمی اید جز این که بگویم یک بار دیگر آن مقدمه را بخوانید و یا ده بار از روی ان بنویسید.  
 
 
 
 
 
 
 
صالح
پنجشنبه 8 دی 1390 ساعت 4:18 PM
با سلام

آقای یک مسلمان، بارها استاد در مورد آن چه را که شما تناقض گویی فرض کرده اید پاسخ داده اند:
« ....بار دیگر اسلوب این بررسی ها را روشن می کنم که بر دو پایه قرار دارد :
1. بررسی نقادانۀ هر مدخل ، بر اساس فرض های موجود
2. بررسی ماهوی و نهائی هر مدخل ، بر اساس برداشت های جدید »

http://wwwww.naria.ir/view/14.aspx?id=503 

 
 
 
 
 
 
یاس
پنجشنبه 8 دی 1390 ساعت 6:17 PM
آقای یک مسلمان توجه شود به این یادداشت!

http://w3.naria.ir/view/14.aspx?id=503 

.................................................

آشنائی با روش تحقیق آقای ناصر پورپیرار

     این یادداشت ، معطوف است به توضیحات و پاسخ هائی که خود آقای پورپیرار ، چندین و چند بار به انحای مختلف ، در صفحات اصلی یا قسمت کامنت های پایگاه معظم « حق و صبر » ، پیرامون اسلوب پیشبرد مباحث در تأملات تاریخی شان مرقوم فرموده اند ؛ آنجا که به عنوان نمونه ، سؤال شخصی به نام آقای « مهرداد » ، در چند و چون همین روش تحقیقِ مورد بحث ، و پاسخ آقای پورپیرار به ایشانرا در قسمت کامنت های پایگاه معظم « حق و صبر » می خوانیم :

         « با سلام . در کتاب های " تأملی در بنیان تاریخ ایران " ، هیچگاه سخنی از نبودن شخصی به نام فردوسی نکرده اید . تنها با دلائلی که از اشعار خود فردوسی بیرون آورده اید ؛ سخنان او را تلقینات دیگران ، و فردوسی را مزدبگیری گفته اید که به طمع پول شعر گفته  است . اگر این مطلب را قبول نمائیم ؛ چگونه مطلب دیگرتان را باید قبول کرد که اصلاَ شخصی به نام فردوسی وجود نداشته و شاهنامه در زمان صفویه و یا کمی قبل از [ آن ] بوجود آمده است ؟ اگر چنین است ؛ دیگر چرا باید فردوسی قلابی در اشعارش سخنانی بگوید که راز مزدبگیری [ او ] را معلوم نماید ؟ آیا نظرتان از زمان تألیف آن کتاب تغییر کرده ( که به نظر من برای محقق ، تغییر نظر اشکالی ندارد ) و یا به دلائلی در آن کتاب ها به این نظر اشاره نکرده اید ؟ »
   ( مهرداد ، دوشنبه 27 آذر 1385 ، ساعت 30 : 14 ، ذیل مقالۀ آشنائی با ادله و اسناد رخداد پلید پوریم ، مدخلی بر ایران شناسی بی دروغ و بی نقاب ، 16 )



         « آقای مهرداد ؛ با وجود توضیحات متعدد ، بار دیگر اسلوب این بررسی ها را روشن می کنم که بر دو پایه قرار دارد :

       بررسی نقادانۀ هر مدخل ، بر اساس فرض های موجود
       بررسی ماهوی و نهائی هر مدخل ، بر اساس برداشت های جدید

   آنچه به نظر شما تناقض آمده ؛ حاصل ناتوانی و یا ناآشنائی در تفکیک این دو مبحث است . در این باب ، تنها مدخل اشکانیان را در هر دو حوزه بسته ام و مابقی مدخل های دیگر هنوز گشوده است . یعنی هنوز کسی نمی داند که در باب هخامنشیان و تخت جمشید و ابنیه و دولت و مظاهر ساسانی و فرهنگ اسلامی و قدرت های سیاسی پیش از صفویه و خود صفویه و گل نبشتۀ بابلی کورش و مسائل بسیار دیگر ، نظر نهائی چه خواهد بود و از آنجا که تمام مدخل های موجود در باب تاریخ و فرهنگ ایران و اسلام و شرق میانه در دوران پیش و پس از اسلام ، بسیار کلان ، و دریافت آن مافوق ادراک گروه های بسیاری است ؛ پس ناگزیر بر هر یک مقدمه های روشنگر و آماده و آگاه سازِ مفصلی می گذارم تا هضم نظر نهائی آسان تر شود . این مقدمات ، بیشتر بر اثبات وسعت حوزۀ جعل در تلقین و القاء داده های موجود است که موجب وحشت و عصبانیت محافل مخصوصِ وابسته به اورشلیم شده است . »
   ( ناصر پورپیرار ، دوشنبه 27 آذر 1385 ، ساعت 42 : 20 ، ذیل مقالۀ آشنائی با ادله و اسناد رخداد پلید پوریم ، مدخلی بر ایران شناسی بی دروغ و بی نقاب ، 16 )