ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)
ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)

کلاس درس استاد دکتر رضا شعبانی

رامین

شنبه 10 دی 1390 ساعت 3:14 PM
جناب پورپیرار بد نیست ماجرایی از دوران تحصیل و کلاس درس استاد دکتر رضا شعبانی را برای شما و خوانندگان این وبلاگ تعریف کنم تا هر چه بیشتر بدانید که مورخان تاریخ ایران چه دکانداران دنیاگرای حقیری هستند و برای چی در مقابل شما صم و بکم شدند. چند سال پیش و در کلاس درس دوره دکتری رشته تاریخ، حضرت استاد شعبانی خطاب به جمع شش نفری ما فرمودند اگر در طول تحصیل دوره دکتری تان مقاله ای خوب و علمی و قابل چاپ برای من بنویسید تا بتوانم به اسم خودم آن را منتشر کنم ، این کار شما در ذهن من باقی خواهد ماند و اگر روزی خواستید در جایی استخدام شوید یا هیئت علمی شوید یا نظایر آن، این کار شما امتیازی برایتان خواهد بود. لحن دکتر شعبانی هنگام گفتن این مطلب حالتی کاملا تهدیدآمیز داشت و با نگاه به چهره تک تک ما به همه فهماند که موظفیم این کار را برایش انجام دهیم، وگرنه روزی و در جایی هنگام مصاحبه هیئت علمی دمار از روزگارمان در خواهد آورد ، همچنانکه بعدها دمار از روزگار آنهایی که به او باج ندادند ، درآورد و فقط معدودی توانستند از دست وی جان سالم به در ببرند!
این مطلب شاهدان نسبتا پرشماری دارد و دهها نفر از شاگردان شعبانی با چنین تهدید و خطابی مواجه بوده اند و هنوز هم هستند. فکرش را بکنید استاد تاریخی که چهره ماندگار تاریخ کشور است و قرار است الگوی جوانان ایرانی باشد ، اما قادر به نوشتن یک مقاله هم نیست و در واقع سوادش را ندارد و بدون شرم و حیا و با تهدید از دانشجویانش می خواهد تا برای وی مقاله بنویسند و در واقع حاصل زحمت پژوهشی خود را به نام وی چاپ کنند تا در هنگام مصاحبه استخدامی با مشکل مواجه نشوند! واقعا نمی دانم وسعت رذالت و دنائت امثال شعبانی را که باعث تباهی جامعه علمی و دانشگاهی ایران شده اند، چگونه توصیف کنم. پول برایش از هر چیزی مقدستر و مهمتر است و درواقع پول برای استاد شعبانی حکم ناموس و شرف و دین و ... دارد و برای به دست آوردن آن به هر پستی و خواری و حقارتی تن می دهد و مثل قذافی با چنگ و دندان به میزهای متعدد در اینجا و آنجا چسبیده و هیچکدام را ول نمیکند. سوادش از هر حدی که متصور باشید ، کمتر است و ادعایش به همان اندازه از هر حد قابل تصوری فزونتر. باید هم با وجود چنین کسانی در دانشگاههای ما اوضاع علوم انسانی و تاریخ همینی باشد که شاهدیم.