ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)
ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)

اهمیت زبان های منطقه

محمد اوجال اولوتورک
پنجشنبه 11 فروردین ماه سال 1390 ساعت 04:29 AM
ناصر پورپیرار:

« . . . بدین ترتیب به تعیین کننده ترین حوزه ی بررسی، در دایره ی ایران شناسی وارد می شویم، چندان که به مطایبه مدعی شوم یادداشت های ایران شناسی بدون دروغ موجب برقراری وحدت میان فارس و ترک در نزد کسانی شده است، زیرا از قلم صاحب نظران ترک می خوانیم که من به زبان فارسی ظلم کرده ام! این چرخاندن در بر روی کوبه اش، از آن روی صورت گرفته، که سرنوشت دو زبان فارسی و ترکی را به یکدیگر متصل می بینند و گرچه در اعماق ضمیر از نوساز و عاریه بودن فارسی شادمان اند، اما قوم پرستی به یادشان می آورد که این شمشیر دو دم است و در غفلتی، اوراق گمانه های خودشان را نیز خواهد درید. پس به تر آن که اعلام کنند از ابتدا این یادداشت ها ضاله بوده، موجبی برای دفاع ندارد و باید بر جان مسئولین مانع تراش در راه انتشار عمومی آن ها دعای خیر نثار کرد. حالا این جماعت چنان که دیگر نمی دانند فارس و یا ترک اند، چنگیز خان دارند و یا ندارند، همچون بادکنکی، در هوا معلق اند و مدتی است صحنه گردانانی را می بینیم که این تحقیقات آن ها را مسخ و معطل گذارده است، چندان که دیگر جایگاه معینی ندارند، اگر پوریم را بپذیرند پس بر خالی بودن شرق میانه از تجمع متمدنانه ی انسانی تا عمق دو هزاره از پس آن قتل عام صحه گذارده اند، اگر نیمه ساخت بودن تخت جمشید را باور کنند، پس تداوم بی اعتنایی نسبت به آن مخروبه، خبر می دهد که ایران پس از خشایارشا، تا زمانی معین، از حضور مجرد آدمی و مراکز مقتدر سیاسی و اقتصادی خالی بوده است. اگر جاعلانه بودن الفهرست ابن ندیم را قبول کنند پس ایران پس از ظهور و طلوع اسلام را فاقد نمایه های فرهنگی دانسته اند که عارضه آشکار فقدان تجمع متمدن است، اگر پیام روشن آن تصویر ساخت مسجد شیخ لطف الله را دریافت کرده باشند، پس تمام سلسله ی صفویه و به تبعیت آن قصه های تمدن فارسیان و ترکان فارسی گوی صفویه را به گورستان دروغ فرستاده اند، اگر شهر شیراز مقدم بر ۳۰۰ سال پیش را نیابند، پس ناگزیرند پیدا شدن شیراز در عهد کریم خان را آغاز تولد دوباره ی تجمع در آن منطقه بگیرند و برای شاعران و حکیمان گران مایه ی مدفون به شیراز و برای زبان شیرین فارسی فاتحه بخوانند. چنین است که این تحقیقات راه گریز از حقیقت را بر هر جست و جو گری بسته است، مگر بر آن ها که بخواهند به قواره ی صاحب قلمان نشریاتی چون فروزش درآیند و اگرهای بسیار دیگر که تا پانصد شماره رقم می خورد و هر یک راه تازه ای به صحت مطلق مدخل های تاملی در بنیان تاریخ ایران می گشاید.»