ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)
ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)

حسادت

لیان
شنبه 14 اسفند ماه سال 1389 ساعت 02:38 AM
امامزاده های دست ساز خودمون، خودمون را غضب می کنند!

نوشته است با اقتدار و با تهدید نوشتم . الحق که پسر اون پدری ! به قول خودم، ایسنت

ببینم کس دیگه نفرستادی دفتر.

چه می دونم آخوندی که نامه بده باشه که ناصر خان با جفت پا میره توالت. از اینا بنویس جیگرمون حال بیاد.

................................................

نویسنده: « 206 . 281 »
سه شنبه 10 اسفند1389 ساعت: 12:105

می‌گویند « دروغگو کم‌حافظه است » . پس از نشر یادداشت « نگاهی به ناصر پورپیرار : تحلیل زندگی اجتماعی » ، آقای پورپیرار به مورخ 13 / 04 / 1389 نوشتند :

« آقای عابدی ! کاش قصه‌های او شرح زندگانی من بود ، که به احوال یک قهرمان همه‌جانبه و کامل شبیه است . »

یعنی اینکه من آن یادداشت را بر اساس اطلاعات دروغین نوشته‌ام .
در جواب ایشان ، با اقتدار و با تهدید نوشتم :

« آقای پورپیرار ! شما نوشته‌ی مرا خیالی خوانده‌اید . یک بار دیگر در وبلاگتان کتبا بنویسید که آن زندگینامه خیالی است تا من نسخه‌ی PDF صفحات مرتبط کتاب " چند بگومگو با چند مقاله‌ی دیگر " را منتشر کنم و خلق‌الله و مریدان طلسم‌شده‌ی‌تان ببینند چه کسی راستگوست و چه کسی دروغگو ! »

یعنی اینکه اگر جرأت دارند یک بار دیگر بگویند که من دروغ گفته‌ام ، تا دودمانشان را به باد دهم ! ایشان جرأت این کار را نیافتند !
پاسخ:
آقای لیان. روز شنبه است و موعد ملاقات پنهان با خاخام. مزاحم دیگران نشوید. از آن روان شناس شنیدم که می گفت لااقل یکی از مدخل ها را  پیش از انتشار به او بدهید تا چنین احساس بی خاصیتی و گم نامی نکند. افسوس که پیشنهادی دیر هنگام بود وگرنه مسئله دست بردگی در تصویر دار زدن شیخ فضل الله را به او می بخشیدم تا احساس سر خوردگی و سفاهت نکند.