استاد،من چندسالی است که مطالب(به قول علما)دون کلام الخالق وفوق کلام المخلوق شما را پیگیری می کنم اما نیاز به نظر گذاشتن نمی دیدم. دو کتاب برآمدن اسلام شما را به یکی از اساتیدحوزه(البته جوان)دادم وگفتم سه ماه دیگه میام تا نظرتان را جویا شوم.بعداز مدت مذکور خدمتشان رفتم ونظرش را خواستم. گفت ظاهرا مطالب حقی است اما قابل اعتنا نیست!گفتم یعنی چی؟گفت:حدیثی از امام علی علیه السلام است که می فرماید:(نقل به مضمون) زمانی می آید که کلام باطل را چنان شبیه حق جلوه می دهند که نمی توانید باطل بودنش را تشخیص دهید درحلیکه باطل است.(راستش آنقدر در تعجب دست وپامی زدم که یادم رفت منبعش رابپرسم.ولی جویا میشم)
***
جمعه 1 بهمن ماه سال 1389 ساعت 10:09 PM
جناب عزیز خیلی جالب بود کلی خندیدیم.پدر سوخته ها فکر همه چی را کردند. تو اون حوزه گوسفند پرورش میدند ظاهرا!! یکی از همکاران بنده به بی منطقی معروفه و خود خواهی و یکدندگی. روزی با ایشان به مدت ۳ شب همشیفت شدم شب اول گفت شنیدم افاضاتی در مورد تاریخ ایران داری!! گفت دوست دارم بدونم.من که تا امروز نتونستم حتی یکی از همکارانم را که با منطقتر از این آقا میدونستم سر تاریخ ایران و گفته های استاد همراه خودم کنم و به دیوانه بودن معروف شدم با بی میلی سه تا سی دی استاد را دادم که نگاه کنه و با تعجب دیدم بعد از سه شب گفت الحق که راست میگه این ناصر خان!! و حالا در حال خواندن مقالات ایران شناسی است. در کل میخواستم بگم این رفیق بی منطق و لجوج ما به راه راست اومد ولی روشن کردناین حضرات حوزه رفته و دانشگاه دیده به ظاهر اهل مطالعه عمر نوح میخواهد.