ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)
ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)

بقاءالدین خرمشاهی و بهاءالدین خرمشاهی

منصور
دوشنبه 20 دی ماه سال 1389 ساعت 12:50 PM
جناب الفهرست جعلی
متن زیر قسمتی از مقدمه مصحح کتاب مثنوی معنوی است.(بقاءالدین خرمشاهی)
به نظر شما در آن چند باز به قرآن توهین شده است؟
مقدمه مصحح
مثنوی معنوی مولوی, اگر کتاب مقدس نباشد, بیشک قدسی است؛ اگر وحی نباشد, بیشک الهام غییبی است؛ و اگر آسمانی نباشد, نردبان آسمان است این کلام» که از مقامات تبتل تا فنا پایه پایه تا ملاقات خدا» را شرح می دهد و صیقل ارواح » و «دکان وحدت است».
در میان متون و آثار کهن ادب فارسی دو اثر ارجمند است هست که ساختار و صورت آنها (قطع نظر از محتوا که جای خود  دارد) تحت تاثیر ساختار و صورت قرآن کریم است, که شاخه شاخه و شعبه شعبه و داستان در داستان است و حرف در میان حرف می آورد و سیر خطی یک مضمون یا معنی را تا به غایت دنبال نمی گیرد. این دو اثر عبارتند از مثنوی و دیوان حافظ. در باب دیوان حافظ برادر حافظ پژوهم آقای بهاءالدین خرمشاهی این مسأله را به نحوی جامع و مقنع در فصلی تحت عنوان «قرآن و اسلوب هنری حافظ» در کتاب ذهن و زبان حافظ (چاپ پنجم نشر معین,1374) شرح و بسط داده است. اما درباره مثنوی نخستین مولوی شناس و مثنوی پژوهی که به آن تصریح کرده است شادروان بدیع الزمان فروزانفر است: «مثنوی مانند دیگر کتب به ابواب و فصول قسمت نشده و از حیث نظم و ترتیب اسلوبی مانند قرآن کریم دارد» (شرح مثنوی شریف, ص «دو»)
بزرگترین مولوی شناسان و مثنوی پژوهان ایران و جهان ایرانشناسی نیز به این خصیصه ی سبکی مثنوی اشاره کرده اند.
یکی دیگر از مولوی شناسان و مثنوی پژوهان ایران , استاد علامه مرحوم جلال الدین همایی به این شباهت تصریح و تبیین تام و تمام دارد. آن بزرگوار در تفسیری که بر داستان قلعه ی ذات الصور یا دز هوش ربا نوشته است می نویسد: «مثنوی شریف از جهات چند با قرآن مشابهت دارد. از جمله این که گروهی بدو هدایت می جویند و جمعی از او در ضلالت می افتند و این خود یکی از خصایص اوصاف قرآن مجید است... از جهت تقسیم سه گانه {ی خاص قرآن } نیز مثنوی مانند قرآن الهی است... بدین قرار که قسمتی از آیات کریمه متعلق به عموم ناس است{=بخش عام و محکمات} ...قسم دوم مخصوص پیغمبر اکرم (ص) است... قسم سوم متشابهات است که تأویل و توجیه آن جز بر خدای تعالی معلوم نیست. {تفسیر مثنوی مولوی. تألیف استاد جلال الدین همایی, ص چهل ونه-پنجاه و دو}.
در ارج و اهمیت عرفانی و ارشادی و اخلاقی مثنوی هر چه گوییم کم است.
«مثنوی عظیم مولانا جلال الدین در واقع حاصل تمام معارف و تجارب صوفیه ی اسلامی است.» (استاد زرین کوب, «دنیای مولانا جلال الدین» در کتاب جستجو در تصوف ایران, ص 273) . نویسنده ی کهن ترین زندگینامه ی مولانا , فریدون ابن احمد سپهسالار می نویسد: «خداوندگار ما (=حضرت مولانا) به زبان مبارک می فرمود: بعد از ما مثنوی شیخی کند و مرشد طالبان گردد و سائق و سابق ایشان باشد.» (زندگینامه ی مولانا ص 70)
خود مولانا در مقدمه ی منثور و عربی دفتر اول مثنوی را «اصول اصول اصول الدین فی کشف اسرار الوصول و الیقین», «فقه الله الاکبر», «شرع الله الازهر», و همچون قرآن دارای صفت «یضل به کثیرا و یهدی به کثیرا» (بقره 26) , «شفاءالصدور» , «جلاءالاحزان» , «کشاف القرآن » و همچون قرآن کریم «لایمسه الاالمطهرون» (واقعه 79) می نامد. و آن را «قصیره المبانی و کثیره المعانی» می خواند.
یکی از بزرگترین شارحان مثنوی می نویسد : « مقصود کلی و مقصد اصلی از تألیف کتاب مثنوی که جامع غوامض اسرار معنوی است, ارشاد جمیع طوایف عباد,  و تنبیه بر احوال مبدأ و معاش و معاد است...»(کمال الدین حسین خوارزمی , عارف قرن نهم, در کتاب جواهر الاسرار و ظواهر الانوار, تصحیح آقای دکتر محمد جواد شریعت, ج 2 , مقدمه , ص 1) همو از مقاله اول از جلد اول این کتتاب بر آن است که تماممی کتاب مثنوی با اشرحش , شرح کلمات \حدیث حقیقت » حضرت امیرالمومنین علی این ابی طالب است.
در ضمن جناب استاد در ملاقاتی حضوری فرمودید هر چه از ریشه خرم و خرمی و... داریم یهودی هستند. آیا برادران خرمشاهی هم در این شمول هستند که یکی حافظ را جایگزین قرآن کرده و یکی مثنوی معنوی را؟
پاسخ:
آقای منصور. آن چه من می شناسم، در همان ردیف معرفی شده اند شاید در میان آن ها سلمان فارسی دیگری در بخش فرهنگی اسلام ظهور کرده باشد که در معنا تفاوتی با شرح گذاران بالا ندارند.