ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)
ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)

اتفاق

ناظر اوضاع
دوشنبه 27 دی ماه سال 1389 ساعت 06:42 AM
نویسنده : ناصر پورپیرار دوشنبه 20 خرداد1387 ساعت: 11:11
آقای اتفاق. به ترتیب زیر است:
1. فپاتی، که معنایی برای آن نیافتم.
2. کپی فانوز، که معنایی برای آن نیافتم، حدس میزنم به معنای حاکم خوش خلق باشد.
3. نیکه زاز، نزدیک به معنای معتکف نیکه.
4. پدین لیوز، که معنایی برای آن نیافتم.
5. فیله، به معنای دوستدار.
6. فیلو رومائیو، رومن دوست.
6. فیلو اومائیو، احتمالا به همان معنا.
نمی دانم این لغات را از کجا برمی دارید ولی ممکن است برخی از حروف را درست منتقل نکرده باشید.


نویسنده : ناصر پورپیرار سه شنبه 21 خرداد1387 ساعت: 13:38
نویسنده : ناصر پورپیرار سه شنبه 21 خرداد1387 ساعت: 19:28
آقای اتفاق. فیلوهلنوس در شماره 97 صفحه ی 278 کتاب اشکانیان آمده است.
فیله گامائیون در شماره 104 همان جا آمده است.فقط حرف پنجم از سمت چپ را حذف کنید. نیکه توروس در شماره ی 68 همان جا آمده است. برای بازیلیوس آرزاکوس، ابتدا شماره 12 و سپس شماره یک را قرار دهید. امیدوارم در کنکور قبول شده باشم!!!

آقای اتفاق. مورد چهارم فیله پاتوروز است نه فیله پاتور.
لغت اول از دو واژه ی جدید هم "بوله زاکت" خوانده می شود که احتمالا حرفی در آن درست نیست و در مورد لغت دوم هم به طور حتم، هردو حرف υ باید ν باشد. در این صورت انرگتون خوانده می شود که به معنای زورمند و پر نیرو است.

نویسنده : ناصر پورپیرار دوشنبه 27 خرداد1387 ساعت: 15:45
آقای اتفاق. شماره ی 1 اتوکراتوروز است.
شماره ی 2. درست است. فیله گامائیون یا فیله اومائیون.
شماره ی 3. بازیلیون آرزاکون درست است. به شرط این که حرف υ انتهای کلمه ی دوم را به ν تبدیل کنید.
شماره ی 4. هر دو درست است.
شماره ی 5. آئوایونیو خوانده می شود که می تواند معنای پیشنهادی شما را هم بپذیرد.
6. اوتو کراتوروز. بنا بر ریشه ی بخش دوم کلمه شاید بتوان خواهان نظم کامل هم معنا کرد.


نویسنده : ناصر پورپیرار دوشنبه 27 خرداد1387 ساعت: 22:40
آقای اتفاق. شماره 1 حرف انتهایی ν باشد، آرزاکون و اگر به همین صورت باشد آرزاکو خوانده می شود. 2. دزست است. 3. را مطمئن نیستم. 4. هم باید حرف آخر آن ν باشد. 5 و 6 و 7. درست است. 8. بازیلیون آرزاکون خوانده می شود. 9. درست است.

آقای اتفاق. به نظرم اگر ضبط حروف دقیق باشد بقیه موارد درست است. البته معانی در مواردی نزدیک به اصل است، زیرا برخی از این لغات در فرهنگ امروزین یونان کاربرد ندارد و باید از راه ریشه شناسی با معنای آن آشنا شد.

آقای اتفاق. دومی اپی فانونز است. در تشخیص حروف ردیف 3 به کلی اشتباه رفته اید. در اصل باید انرگتون باشد که قبلا درباره ی آن نوشته شد. هر دو υ باید ν بوده باشد. تلفظ شماره 7 زپاتی است.

نویسنده : ناصر پورپیرار چهارشنبه 29 خرداد1387 ساعت: 7:45
آقای اتفاق. انتشارات اطلس به مدیریت مرحوم پرویز کمالی اداره می شد و آن مرکز دیگر نشر که با مسئولیت من می گشت، انتشارات آلفا بود. با پوریم در جشن های شاهنشاهی آشنا شدم و مجموعه ی تاملی در بنیان تاریخ ایران حاصل فراغت دوران نسبتا بلند زندان است. به گمانم به ترین داستان آن مجموعه و شاید به ترین داستان کوتاه زبان فارسی و بل جهان، داستان یاغی و سپس داستان کوتاه دیگری است که با عنوان «ماخولیای عشق» در مجله ی بخارا چاپ شد و در آن مجموعه نیست. بیش از نوبت داستان صلوات است که استعداد و اهمیت و تصاویر سینمایی لازم را دارد.

آقای اتفاق. فقط در مورد شماره ی 2 باز هم یو باید به وی تبدیل شود. تا بتوان مگالون خواند. ضمنا مسئولیت

آقای اتفاق. حرف انتهایی ردیف 3 باید و باشد نه یو. ردیف 9 فیله ماییون خوانده می شود. ضمنا برخی از ترجمه ها تقریبی است.درستی معانی در موارد چندی به گردن خودتان!

آقای اتفاق. حرف آخر قسمت اول شماره ی یک باید σ باشد تا آرتابانوس خوانده شود. اگر حرف آخر شماره ی 2 را حرف ν بگذارید، گوتارزون خوانده می شود. ردیف 3 مطلقا غلط است و خوانده نمی شود نمی دانم از کجا برداشته اید. حرف آخر شماره ی 4 هم باید σ باشد تا میثراداتوس خوانده شود. حرف آخر ردیف 5 هم باید σ باشد تا اولوگاسس خوانده شود. حرف آخر ردیف 7 هم باید σ باشد تا پاکاروس خوانده شود.

آقای اتفاق. حرف آخر قسمت اول شماره ی یک باید σ باشد تا آرتابانوس خوانده شود. اگر حرف آخر شماره ی 2 را حرف ν بگذارید، گوتارزون خوانده می شود. ردیف 3 مطلقا غلط است و خوانده نمی شود نمی دانم از کجا برداشته اید. حرف آخر شماره ی 4 هم باید σ باشد تا میثراداتوس خوانده شود. حرف آخر ردیف 5 هم باید σ باشد تا اولوگاسس خوانده شود. حرف آخر ردیف 7 هم باید σ باشد تا پاکاروس خوانده شود.

آقای اتفاق. چند مطلب را بدانید. نخست این که برابر جداول آمده در کتاب اشکانیان تلفظ و حتی نگارش حروف یونانی ثابت نبوده است، که آرزاک و آرشاک در همین زمره اند، بعد هم "سیان" پیشنهادی من به عنوان پسوند جمع در دنبال آرزاکون با حذف ن به خاطر حرف کاف قبل از آن، در زبان فارسی آبرومندتر از "نیان" بود!!! هنوز هم یادآوری می کنم که معانی همیشه محکم نیستند چون بسیاری از این لغات، به عمد یا غیرعمد، در فرهنگ یونانی امروز وجود ندارد.

نویسنده : ناصر پورپیرار شنبه 1 تیر1387 ساعت: 11:15
آقای اتفاق. 1. آن کلمه بازیل خوانده می شود که در لغت یونان کنونی به صورت بازیلیا موجود و به معنای سلطان، حکمران و والامقام است. 2. این لغت به صورت کنونی انرگتو خوانده می شود، حرف آخر آن غلط است و به معنای نیکوکار هم نیست، به این دلیل ساده که ابتدای واژه همان انرژی امروز است. 3. در این مورد هم زئوپاتور به معنای فرزند زئوس است.

آقای اتفاق. در مورد اول زلئوکون خوانده می شود که می تواند اشاره ای به سلوکیه هم باشد. اما دشوار بتوان معنای پیشنهادی شما را قبول کرد. در مورد دوم کلمه "تیگر" خوانده می شود که می تواند به قرائن و مشابهت هایی دجله باشد و یا نباشد. در فهرست لغات یونانی کتاب اشکانیان چند غلط چاپی دیگر هم هست که عمدتا در اثر بد خوانی سکه های فرسوده و بی دقتی مصحح پدید آمده است. اگر آن کلمه را اسم عام قبول کنیم مآقای اتفاق. در مورد اول زلئوکون خوانده می شود که می تواند اشاره ای به سلوکیه هم باشد. اما دشوار بتوان معنای پیشنهادی شما را قبول کرد. در مورد دوم کلمه "تیگر" خوانده می شود که می تواند به قرائن و مشابهت هایی دجله باشد و یا نباشد. در فهرست لغات یونانی کتاب اشکانیان چند غلط چاپی دیگر هم هست که عمدتا در اثر بد خوانی سکه های فرسوده و بی دقتی مصحح پدید آمده است. اگر آن کلمه را اسم عام قبول کنیم منطقی تر این که انتهای آن را حرف σ بیاوریم.نطقی تر این که انتهای آن را حرف σ بیاوریم.

سلام استاد بزرگ نجابت میفرمایید و سائلان را از در خود نمیرانید نا نزد خود گمان دانایی و دارایی کنند.

پاسخ:
آقای ناظر. آرزوی بزرگ این بابا چنان که شخصا از او شنیده ام  به دست آوردن توان طرح یکی از مدخل های این وبلاگ بوده است. یک بار در دفتر من درخواست کرد که شرحی درباره زبان ترکان به او عرضه کنم. من هم با ذکر مقدماتی موضوع جدید بودن آن زبان را توضیح دادم. چند روز بعد تمام آن چه را از من شنیده بود به صورت مدخل شخصی خود در باکس نظریات گذارد. به او تذکر دادم که مبحث را بر اثر ناتوانی و نادانی معیوب خواهد کرد و چون توجهی نکرد خود و نوشته های اش را مثل زباله دور انداختم. همین کار را با سرقت از تصاویر و مطالب این وبلاگ و ده ها پرسش خصوصی علاوه بر نمونه های ارائه شده بالا، با موضوع حجاری و نقش برجسته های تاق بستان انجام داد که جا به جای آن با وقاحت تمام به خواننده تذکر می داد که یادداشت های طاق بستان از کشفیات شخصی اوست!!! کسی به او توجه داد که انتهای ساق و سم دست اسبی را به عنوان نقص حجاری و ناتمام ماندن حجاری های طاق بستان گرفته، حاصل این که پس از شتنیدن این تذکر دست و پای خود را جمع کرد و موضوع طاق بستان را درز گرفت. آنگاه برای برگشت آبرو به حکم تعلق اش به کنیسه شیراز ناگهان به رد پوریم پرداخت تا دل خاخام را به دست آورده باشد. حالا هم که سرنوشت خود را به حراج گذارده بی این که کوچک ترین دست آوردی داشته باشد. دوستان بی جهت دور موضوع او نگردند و برای شناخت دقیق تر او کافی است از او بخواهید کپی صفحه نخست شناس نامه اش را بدون دست کاری به نظر جمع برساند.