ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)
ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)

تبیین مبین

طالب حقیقت
دوشنبه 1 آذر ماه سال 1389 ساعت 3:04 PM
با سلام به استاد و دوستان

با دیدن خبری که آقای ***  آن را درج کرده اند، به این فکر افتادم که چه قدر استدلال اینان شبیه استدلال باستان پرستان است. واقعا ما همه ضربه ها را از یک جا خورده ایم و آن هم همین استدلال معکوس؟! است.

به جای اینکه از مشاهده واقعیت به یک نظریه برسند، ابتدا یک نظریه را در ذهن می سازند و سپس تلاش می کنند واقعیت را با آن تطبیق دهند. و جالب اینجاست که علاوه بر استفاده از این شیوه غلط، لااقل به جای آوردن یک دلیل محکم، طوری انگشت اتهام را به سوی دیگران دراز می کنند که انگار وظیفه مخاطب است که برای رد آنان دلیل بیاورد!!!

تکلیف اینگونه ادعاها روشن است: همیشه این مدعی است که نیازمند دلیل برای اثبات ادعای خود است؛ کسی که مدعی نباشد، نیازمند دلیل نیست؛ او مجبور به رد نظر مخالفان نیست؛ این مدعیانند که مجبور به اثبات هستند.

بنابراین جواب این ادعاها و مشابه آن از جانب باستان پرستان فقط یک چیز است: شما باید نظرتان را اثبات کنید.

از قرآن چنین مفاهیمی برداشت نمی شود و اگر شما مدعی مطلبی هستید باید دلیل محکم ارائه کنید و آیه مذکور(نحل: 44) هم حتی در صورت قبول معنای ادعا شده برای آن، اثبات کننده ادعای شما نیست.

و در مورد باستان پرستان: شما دارای ادعاهای تاریخی هستید؛ نه ما. و رد چیزی که شما نمی توانید آن را اثبات کنید بر عهده ما نیست.

با این روش بی بنیان، هزاران ادعا را پراکنده اند و مدعیان طلبکارانه، انتظار دارند که ادعایشان را قبول کنیم و اگر نپذیریم و نتوانیم ادعایشان را رد کنیم (زیرا بعضی اوقات رد ادعای آنها دشوار یا غیر ممکن است: فرض کنیم کسی ادعا کند در فاصله بی نهایت از زمین یک سیاره دیگر دارای حیات وجود دارد. واضح است که ادعای او را نمی توان رد کرد.اما نیازمند قبول هم نیست؛ زیرا دلیلی بر درستی آن وجود ندارد)، ما را متهم می کنند!!! و این همان اغتشاش در تفکر است که امروزه شاهد آن هستیم.

یکی از نمونه های آن هم این است که وقتی ما با مشاهده آنچه هست ، می گوییم «در ایران آثار بعضی سلسله ها یافت نمی شود» یا «کتابهایی نسخه اصل ندارند»، افرادی می پرسند: شاید نابوده باشند و شاید سوزانده شده باشند و شاید و شاید و ... . آن وقت از ما می خواهند که دلیل بیاوریم. غافل از آنکه گفته ما مستند به مشاهده است و گفته آنان حداکثر یک گمان. تنها اگر بتوانند دلیلی جامع و کامل بیاورند، گفته آنان صحیح خواهد بود.

طرز تفکر طبیعی انسان این است که ببیند و نتیجه بگیرد؛ اما وقتی غرضی در میان باشد، این روش معکوس می شود. و خوش به حال کسانی که آلوده غرض نشوند.
از محضر دوستان عذر می خواهم. این را برای آن گفتم که راهنمایی باشد برای آنان که با چنین سوالاتی مواجه شده اند.

راستی جناب استاد به نظر شما معنای آیه 44 سوره نحل چیست؟ «ذکر» و «ما نزل الیهم» چه هستند؟ اگر «ما نزل الیهم» را قرآن مبین بگیریم، آیا مبین احتیاج به تبیین دارد؟
پاسخ:
آقای طالب حقیقت. قرآن خود مبین است.
الر تلک ایات الکتاب و قرآن مبین. (حجر ۱)
... قد جائکم من الله نور و کتاب مبین. (مائده، ۱۵)
فحوای آیات ۴۳ و ۴۴ سوره نحل هم در باب تبیین قرآن نیست، بل خداوند از ارسال متون راه نما به رسولان قبل از پیامبر و از ذکر و زبر می گوید که تاکنون به معنای دقیق آن ها نرسیده ایم و هر کوششی در باب آن ها جز ورود به عرصه تاویل حاصل دیگری ندارد. چنان که خرم شاهی اهل الذکر را در آیه ۴۳ نحل، پژوهندگان کتب آسمانی می نویسد تا مشمول خود او هم شده باشد! و در آیه ۴۴ ، قرآن گفته است که با مراجعه به کاربردهای ذکر در قرآن، این گمانه سر بر می آورد که تعدادی کتاب راه نمای نازل شده را گم کرده ایم!!!؟  
در مجموع از این دو آیه نوعی صدور مجوز از سوی خداوند برای تمسک به تفسیر برداشت کرده اند، آن هم در حالی که برای ذکر در هر آیه ای تعریف و معنای دیگری دارند.