منصور
سه شنبه 7 شهریور 1391 ساعت 2:49 PM
سلام
استاد گرامی با ریختن دوران ۵۰ ساله ناصرالدین شاه به سطل زباله جعلیات ؛ اکنون اخراج غول رسانه ای و فرهنگی آن دوران که پایه اصلی تمام سیاه نگاریها در باب ورود ایران به عصر جدید می باشدیعنی اعتمادالسلطنه از دایره حقیقت از بیرون راندن آن عزیزدردانه اندرونی یعنی معیرالممالک سهل تر است. به نظر من این نقطه عطفی در یادداشتهای حضرتعالی درباب تاریخ می باشد که مدتها پیش منتظر آن بودم. کسی که پیش از اختراع برق تکیه دولت ناصرالدین شاه خیالی را مملو از چراغانی چلچراغ می داند و داستان فرو ریختن آن را بیان می کند؛ هیچ نام و نشانی در رسانه های هم عصر خود ندارد پس چگونه دم از نوشتن بیش از ۴۰۰ کتاب و رساله در باب مناطق جغرافیایی و تاریخ می زند؟!
پاسخ:
آقای منصور. یکدندگی و سماجت مراکز سیاسی و عقیدتی جهان و از جمله اجرای بی کم و کاست فرمان کنیسه و کلیسا در توسل به سکوت در برابر این همه مدخل رفوگر و وصله انداز، که تنها عریانی در آستین تاریخ را علامت می زند، گواهی است بر وفور سلسله مراتب حقوق بگیر از مشرکین و این که تا چه مسندی بالا نشسته اند. چنین است که جهودان، علاوه بر این همه مانور پر هزینه ی تازه که فی المثل سلمان فارسی را رونمایی کنند، به آلودگی های جدیدی علیه این قلم وارد می شوند که خداوند شاهد آن است. زیرا فهمیده اند که اندوخته کذابانه کنونی در تدوین و تکریم و تشریح و تقبیح تاریخ به طور فله ای در برابر فرو ریختن دیوار چین و ذکر کاربرد اصلی آن، چون سم کند اثری تلقینات کنونی را سرانجام چون چماقی بر ملاج خودشان می نشاند. فانظر کیف کان عاقبه مکرهم...
سهشنبه 7 شهریور 1391 ساعت 11:28 ب.ظ