پوزش بخاطر کتاب آتشکدههای ایران
رضا مرادی غیاث آبادی
چهارشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۰
نگارنده قصد دارد در این نوشتار بابت اطلاعات نادرستی که پانزده سال پیش در کتاب «آتشکدههای ایران» به خواننده داده است، پوزش بخواهد و آن اشتباه را جبران کند. هر چند این کتاب اکنون نایاب است و قصدی برای انتشار مجدد آن نیست، اما امیدوار است که کتابخانهها و اشخاصی که این کتاب را در اختیار دارند، نسخهای از این نوشته را ضمیمهٔ آن کنند. (چاپ کنید)
چاپ نخست کتاب آتشکدههای ایران در سال ۱۳۷۵ و چاپ دوم آن در مجموعهٔ دایرهالمعارف عکس ایران در سال ۱۳۷۶ منتشر گردید. این کتاب به دوست و همراه عزیز و گرامی تاجیک، آقای رحمان رجبی (رحمان یزدانوویچ رجبوف) تقدیم شده بود و از ایشان نیز بابت این قصور پوزش میخواهم.
در این کتاب تعداد ۲۵ آتشکده ایران معرفی شده بودند و در زیرنویس عکسها از عنوان «آتشکده» برای آنها استفاده شده بود. این در حالی است که هیچکدام آن آثار (حتی یکی از آنها)، آتشکده باستانی نبودند.
این اشتباه از آنجا ناشی شده بود که در تداول غلط و رایج تردید نکرده بودم و نسنجیده از پژوهشگران و نویسندگانی که عنوان آتشکده را به این بناها اطلاق میکردند، پیروی کرده بودم. در حالیکه باور کورکورانه از نظریهها و ادعاهای موهوم، و بررسی نکردن دلایل و شواهد، برای هیچ پژوهشگری زیبنده نیست.
پس از آنکه به این نتیجه رسیدم که اطلاق عنوان آتشکده به این بناها نادرست است و هیچ شاهدی آنرا پشتیبانی نمیکند، پرسش دیگری مطرح شد و آن اینکه چرا و به چه دلیل چنین ادعایی تا این اندازه عمومیت یافته است؟ بخصوص با توجه به اینکه کمترین منابع مکتوب یا شواهد باستانشناختی مبنی بر چنین انتسابی از هیچکدام آن بناها بدست نیامده بود. پاسخ به این پرسش دشوار بود و نگارنده احتمال میداد که شاید کسی برای نخستین بار چنین فرضی را مطرح کرده و سپس دیگران به اعتبار او، آنقدر آن فرض را تکرار کردهاند تا از فرط تکرار شبیه به واقعیت شده است.
اما ادامه پیگیریها و کنجکاویها، پرده از واقعیتهای دیگری برداشت. آن واقعیت تلخ عبارت بود از مکتبسازیها، هویتتراشیها و القائات اردشیر ریپورتر- نماینده انجمن زرتشتیان هند و جاسوس و رئیس سرویس مخفی اطلاعات بریتانیا در ایران- در معرفی و نامگذاری هرگونه بنای ناشناخته با کارکرد نامعلوم تحت عنوان مجعول آتشکده. او همچنین ترتیبی داده بود تا با مشارکت پارسیان هند تعدادی آتشکده در تهران، یزد و کرمان ساخته شود و قدمت آنها با تبلیغات مستمر به عصرهای کهن منسوب گردد (برای آگاهی بیشتر بنگرید به: «اردشیر و شاپور ریپورتر، عاملان سلطه بریتانیا در ایران»).
اما این اشتباه در نهایت به نتیجه نیکویی رسید و آن چنین بود که دقت در سازهها و شک و تردیدهای بعدی پیرامون آنها، مرا به سمت مطالعه مناسبات چارتاقیهای ایران با تغییرات میل محور خورشید کشاند و به شناسایی سازههای خورشیدی و کاربری تقویمی چارتاقیهای ایران منجر شد.
اغتشاش دیگری که در این زمینه رخ داده است، اختلاط مفاهیم «آتشکده»، «آتشگاه» و «آتشدان» است. چنان که گویی آتش برای ایرانیان فقط و فقط برای اعمال عبادی زرتشتی بوده و فاقد هرگونه کاربرد و کارکرد دیگری بوده است. این سه مفهوم در حالی بر اثر تکرار و تبلیغات فراوان بجای یکدیگر نشستهاند و معنا و مفهومی مذهبی بخود گرفتهاند، که تنها نخستین آنها- یعنی آتشکده- در مواردی میتواند در بردارندهٔ مفهومی مذهبی باشد و از میان آن مفاهیم مذهبی نیز، فقط بخشی از آن به آتشپرستی دین زرتشتی مربوط میشود.
اما آتشگاه به هر محوطه یا بنایی گفته میشود که در آن آتشی افروخته شود. مانند یک میل پیامرسانی. آتشدان نیز به هر ظرف یا اجاق یا کوره یا تنوری گفته میشود که برای پختوپز، سفالپزی، زغالسازی، پهنسوزی، آهنگری و غیره استفاده میشود.
اما توضیح مختصری در بارهٔ آنچه که در آن کتاب آورده بودم و بناهایی که به تأسی از تداول غلط و رایج، آنها را آتشکده نامیده بودم، عبارتند از:
- یازده چارتاقی منفرد که هیچکدام از آنها آتشکده نبودهاند و دارای مشخصههایی در پیوند با خورشید و احتمالاً با آیین میترا هستند. به عبارت دیگر این چارتاقیها نه تنها آتشکده نبودهاند، که حتی بناهایی بودهاند که پس از تنگنظریها و قتلعامهای دینی موبدان زرتشتی عصر ساسانی، ویران و یا متروک شده بودند.
- بنای مشهور به تختسلیمان در شمال تکاب که مجموعهای از کاخهای تفریحی از زمان ساسانیان (و احتمالاً پیش از آن) تا زمان ایلخانیان بوده است.
- بنای مشهور به صفه سرمسجد در شهر مسجدسلیمان که کاخ یا نیایشگاهی از دورهٔ پیشهخامنشی و همراه با سازهای خورشیدی است.
- بنای مشهور به تپهمیل در راه میان شهرری و ورامین که بر روی یک تپه پیشتاریخی ساخته شده و کاربرد نامعلوم دارد.
- بنای مشهور به مهربین در راه اصفهان به نجفآباد که کاربردی نامعلوم دارد و اخیراً نام آتشگاه را بر آن نهادهاند. هر چند در برخی متون کهن اشارهای به وجود آتشگاهی در منطقه مهربین شده است، اما آن متون آشکارا میان آتشگاه با بنای قلعهمانند «مهربین» که مکان آنرا بر فراز کوه دانستهاند، تفکیک قائل شدهاند.
- بنای مشهور به تخترستم در غرب شهریار که یک میل پیامرسانی همراه با یک تختگاه ناشناختهٔ دیگر بوده است.
- بنای مشهور به قلعهدختر در جنوب قم که کاربردی ناشناخته داشته و در سالهای اخیر بطور کامل منهدم شده است.
- آتشکدههای شهرهای تهران، یزد، کرمان، و نیز آتشکدههای تفت، خرمشاه، قاسمآباد، زینآباد و رحمتآباد در حوالی یزد، هیچکدام آتشکدههای باستانی نیستند و همگی در دوران نفوذ اردشیر ریپورتر ساخته شده و برای آنها یا برای آتش آنها سابقهٔ دیرین تراشیده شده است.
البته بجز اینها، بناهای دیگری نیز وجود دارند که معمولاً با یکی از عناوین موهوم آتشکده، آتشگاه یا آتشدان معرفی میشوند؛ اما نگارنده در همان زمان نیز در صحت چنین انتسابهایی تردید کرد و در آن کتاب، کاربری آنها را به عنوان آتشکده نپذیرفت. از آن جملهاند: میل اژدها در نورآباد ممسنی، بنای منتسب به آناهیتا در بیشاپور، کاخ فیروزآباد، و سکوهای سنگی با کاربری ناشناخته در پاسارگاد، نقشرستم و تنگ کرم فسا.
جالب است که بناهایی را به عنوان آتشکده معرفی و تبلیغ کردهاند که دارای تفاوت بسیار متنوعی در شکل و ساختار و نقشه هستند و در بسیاری موارد کمترین شباهتی به یکدیگر ندارند.
ارائه اطلاعات غلط و موهوم (بخصوص اگر متکی بر تلقینهای سلطهگرانهٔ استعماری باشد)، نه تنها در ذات خود کاری ناپسند است، که سدی در راه دستیابی به واقعیتها است. چنانچه این اصرارهای مداوم و مکرر وجود نمیداشت، شاید تاکنون به رمز و راز بسیاری از این مجهولات پی برده شده بود.
در پایان ضمن پوزش مجدد بخاطر اطلاعات غلطی که تحت تأثیر تداول غلط و رایج به مخاطب داده بودم، آرزو میکنم کسان دیگری نیز که بنا به عادت و تکرار، بسیاری از بناهای باستانی ایران را آتشکده خطاب میکنند، یا از این ادعای نادرست و گمراهکننده دست بردارند و یا برای آن مدارک ملموس و شواهد باستانشناختی عرضه کنند.
نگارنده پس از هجده سال بررسی پیرامون این موضوع و سفرهای مکرر و بررسی بناها از نزدیک، بر این گمان است که در سراسر ایران حتی یک آتشکده باستانی با قطعیت شناسایی نشده است و حتی اطلاع نداریم که معماری آتشکده دارای چه مشخصهها و ویژگیهایی بوده است. به نظر میرسد که تمامی آتشکدههای باستانی یا ویران شدهاند و یا با تغییر کاربری تبدیل به مسجد شدهاند.
گفتارهای دیگر:
انتشار کتاب چارتاقیهای ایران
آتشکده پردغان: بازماندی در پیوند با مزدکیان فراهان
انتشار کتاب فرهنگنامه ایران باستان
رنج های بشری ۷۷: مجازات زن بخاطر گناه مرد در دین زرتشتی
معرفی کتاب «جعل فرهنگ شرق نزدیک باستان»
انتشار کتاب «ایران چیست؟»
انتشار کتاب کتیبه خارک
پیشگفتار کتاب فراهاننامه
انتشار کتاب ارزندهٔ واژههای فارسیِ عربی شده
چاپ کتاب اسپیتنامه
http://ghiasabadi.com/persian-fire-temple.html