ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)
ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)

تروریسم و دفاع ملی

شمعون

پنجشنبه 17 آذر 1390 ساعت 11:37 PM
1
نه استاد عزیز! آن گونه که فرمودید، نمی باشد!
آیا اگر سیاستمداران امروزین ایران، ایران پرست بودند (ایران پرست یعنی مدافع حقوق و خادم مردم ایران، برداشت باستان پرستانه نفرمایید!)؛
اگر آنها نماینده مردم ایران بودند (نفرمایید انتخابات آزاد و غیره!)؛
اگر آنها اصول دموکراسی و بین الملل می دانستند و طبق آن قوانین عمل می کردند ( شاید هم می دانند! )؛
اگر آنها که در برابر مردم، ژست مبارزه با شرق و غرب عالم را می گیرند، برای خود و فرزندانشان، خانه و ویلایی در آن ور آب و تابعیت های چند گانه نمی گرفتند برای روز "مبادایشان" ( که اصلا چرا باید برای خود، روز مبادایی تصور کنند و بدتر از آن، اینکه چرا برای روز مبادا به آنجاها فرار کنند که الان علمدار مبارزه با آن هستند؟! ) ؛
اگر ژنرالهای پرستاره و نمایندگان از نظارت شورای نگهبان گذشته و تایید صلاحیت شده و وزرای سابقه دار در دفاع از انقلاب ( نه در زمانی دور، بلکه مثلا در 4 سال گذشته!)، یک یک در استودیوهای B.B.C. مصاحبه می شوند و می گویند آنچه می گویند که یاد آور شکر خوردن است از گذشته ای نه چندان دور (به سختی می توان پذیرفت که اینها، نفوذی های همین حکومتند، بلکه بیشتر شبیه ماشینهایی هستند که در بنگاه، دست به دست می شوند) ؛
اگر آنها مانند امروز، دره ای به عمق 3 دهه و به پهنای 3 میلیارد دلار اختلاس و نظایر آن نمی ساختند؛
اگر مرگ بر هرکس آنها، شامل "خفه شو ای مزدور و ای نماینده او" هم می شد و مذاکرات پنهانی در کار نبود کذا و کذا؛
اگر نبود سفرهای پنهان آقازاده ها و آنان که زن حامله خود را به آمریکا بردند جهت زایمان تا فرزندشان تابعیت آمریکایی داشته باشد( قانون خاک)، فرزند همان مدعی مبارزه با آمریکا (نفرمایید حساب پسر از پدر جداست! بارها پسران، چوب گذشته دور پدرانشان را خورده اند، چنانچه افتد و دانی!)؛
و اگر های بسیار دیگر؛
مثلا اگر در عمل هم مسلمان بودند و تابع قرآن؛
آیا اصلا هرگز کار ایران و انگلیس به اینجا می کشید تا کسی سفارت انگلیس را اشغال کند؟  
 
 
 
2
اگر جواب شما مثبت باشد، پس ما یک اختلاف داریم که استدعا دارم علت آن را برای ما روشن نمایید و اگر منفی است، پس به ما حق بدهید که این اقدام را دستوری ارسال شده از همان لندن تلقی کنیم و نه خشم فروخورده چند دانشجوی مسلمان حق طلب و غازی و مجاهد فی سبیل الله و نماینده مردم از رفتارهای شیطانی کنیسه و کلیسا.
تا زمانی که خانه از پای بست ویران است، خواجگان را بند نقش ایوان دیدن، دیدنی نیست؟!
آیا می دانستید که جمع گیلان و مازندران، از لحاظ اقلیمی و جمعیتی، مانند سوئیس است؟ پس چرا این همه تفاوت؟! ریشه ها بسی عمیق ترند.
جدا کسی یافت می شود که اشغال سفارتخانه های آمریکا و انگلیس را با هم مقایسه کند؟!! قیاسی مع الفارق؟!
سفارت آمریکا اشغال شد و سی سال است که اشغال شده، دولت استعفا داد، دیپلماتها گروگان گرفته شدند، سفارت برای همیشه تعطیل شد و هنوز هم در دست سپاه پاسداران است، مدتها تظاهرات در برابر آن برگزار می شد و از این اقدام حمایت می شد، خود دولت با بدبختی با دانشجویان چانه می زد،... ، آری، این چوب مصدق بود و سرنگونی حکومت دموکرات. مصداق مداخله در امور داخلی دیگران. مصدق کسی بود که اعلی حضرت همایونی شاهنشاه آریا مهر شیر و خورشید نشان را با تمام جاه و جبروت و جاوید باد و غیره، ذلیلانه و به سان ترس از مقابل شیر، به فرار از کشور واداشت و سرانجام این دخالت مستقیم بیگانگان بود که او را به قدرت بازگرداند. بله، آمریکا دنبال ماده قانونی نبود و ما هم نه طبق مواد قانونی، از دیوار سفارت بالا رفتیم. آمریکا این چوب را سالها بعد و در زمانی خورد که نمایندگانش در ایران، دیگر توان سرکوب مردم را نداشتند و انقلابی شده بود که دست آنها را کوتاه کرده بود و مردم انتقام گرفتند. شاید بتوان اشغال سفارت را، مکمل انقلاب هم خواند. 

 
 
 
3

حالا کسی بگوید سه ساعت سفارت انگلیس اشغال شد، مجلس تایید کرد و تشکر کرد، دیپلماتها دوباره برگشتند سفارت، گزارش خرابکاری و طلبکاری یک میلیون پوندی نوشتند و بعد هم بازگشتند لندن؛ این در برابر چه بود؟!! هیچ تظاهراتی هم در تایید آن صورت نگرفت. بارها تحریم مالی و نفتی و تدارکاتی شده ایم، تحریم ها را دور زده ایم اما ظاهرا این بار به علت تحریم بانک مرکزی این کار صورت گرفته است (نکند رئیس بانک مرکزی هم می خواست با چند میلیارد دلار از کشور بگریزد و حالا ناراحت است؟!) و نه در اعتراض به ارسال پرونده اتمی ایران به شورای امنیت و غیره!
نه استاد عزیز! ما مثل شما نیستیم و بین خود و سیاستمدارانمان، هیچ گونه سنخیت و هماهنگی نمی بینیم و آنها را از خود نمی دانیم خلاف دوران شما و مصدق. از نظر ما، لااقل بخش مهمی از آنها، در پشت پرده، همان ماموران CIA و MI6 و نظایر آن هستند که تسبیح و چفیه و ریش دارند و بلند بلند صلوات می فرستند به جای کت و شلوار و کراوات و کلاه و صورتهای سه تیغه و شعار جاوید شاه!
از ما نخواهید که آنها را نمایندگان خود بدانیم و جانفشانی برای آنها کنیم یا اقدامات آنها را تایید کنیم. آیا جدا فکر می کنید با سیاستهای اتخاذ شده، ایران فعلی، در صف مبارزه با استعمارگران جهانی است؟! ما فریب به اسارت گرفتن چند سرباز انگلیسی را نمی خوریم، و نه فریب سخنرانی های دهان پرکن یا نامه نوشتن ها و مجسمه سرباز هخامنشی و غیره. باقی را که خودتان بهتر می دانید.
کسی پیشنهاد داده بود که نام خیابانی که سفارت خانه های کشورهای عربی متمرکز است، بگذاریم خلیج فارس و هر مرسوله پستی را که در آدرس گیرنده نام خلیج فارس نگذاشته یا نام قدیم نوشته، برگردانیم بگوییم آدرس صحیح نیست. در پاسخ نوشتید که این اقدام به صورت متقابل هم از طرف تمام کشورهای عربی در برابر سفارت خانه های ایران میسر است! فکر نمی کنید اگر بنا به حمله به سفارت باشد، ما هم در آن کشورهای استعماری، سفارت خانه داریم و نیازمند امنیت جانی و مکانی افراد مقیم آن؟ یا سفارتخانه ها را تعطیل کنیم؟
آیا مبارزه با انگلیس، راه های بهتر از این ندارد؟ انگار که عراق به ایران حمله کند و ایرانیان به جای رفتن به جبهه ها، سفارت عراق درتهران را هدف بگیرند و موشک باران کنند! 

 
 
 
 
4
مثلا سخنرانی! بله؛ اما نه هر سخنرانی! آیا خود شما نمی گویید که افشای پوریم، ضرباتی مهلک تر از حمله نظامی به اسراییل دارد؟ و البته راههایی دیگر که برای مثال می توانید ببینید در این آدرس، چه امکاناتی موجود است و چگونه و از کدام آنها می توان استفاده کرد :
http://en.wikipedia.org/wiki/International_rankings_of_Iran
خود خداوند هم برای عالمیان، سخنرانی کرده و تحت عنوان قرآن، نازل کرده است. قول معروف و مغفرة، خیر من صدقة یتبعها اذی! به راستی آیا جز با توسعه کشور و استفاده از تمام امکانات آن، می توان کشوری قدرتمند شد و دست به مبارزه زد و آیا با این جدول، نمی بینید که این کشور، چه امکاناتی دارد؟
چرا باید کار را به جایی کشاند که مبارزه، تنها به صورت مسلحانه و کشتار و خونریزی باشد؟ آیا نمیتوان چنان دست و پای دشمن را بست که توان هیچ اقدام مزورانه و مزدورانه را از دست بدهد؟ اخیرا مهندسین ایرانی توانسته اند یک پرنده بدون سرنشین (UAV) جاسوسی آمریکا را که رادار گریز هم بوده است، به کمک رادارهایشان شناسایی و حتی کنترل الکترونیک آن را به دست آورده و سالم داخل خاک ایران فرود آورند. از دست پاچگی آمریکا و پنتاگون در دسترسی ایرانیان به چنین تکنولوژی راداری و به دست آوردن کنترل پرنده و امکان دسترسی به مهندسی آن وسیله و مهندسی معکوس و دستیابی به اطلاعات و غیره، به نظر می رسد که شاهکاری صورت گرفته است؛ مصداقی از افزایش توان کشور. آیا این مبارزه برتر است یا شوخی اشغال سفارت روباه؟!!
 
 
 
5
آیا شوخی اتمی ایران که این همه حرف و حدیث دارد، تمام نمی شود؟ آیا مهمترین موضوع دیپلماسی ایران، دست یابی به سوخت هسته ایست؟ برخی مراکز استانها هستند که هنوز لوله کشی گاز ندارند! آب آشامیدنی موجود نیست! اینها مهمترند یا یک نیروگاه اتمی در کشوری که برق صادر می کند؟! بی خیال گرانی ها و تورم همواره تک رقمی و بیکاری جوانانی که برخی مدیرانشان 10 شغله اند!
آیا رابطه ایران و انگلیس که برخی روسا دارای فرزند آن ور آب، دنبال آن هستند، باید به این صورت تمام می شد؟! راه بهتری نبود؟
اصلا اگراینها نماینده مردم بودند، پس چرا دولت معذرت خواهی می کند از رفتار مردمش؟! مگر منتخب ملت نیست؟ چرا در باب آمریکا این کار صورت نمی گیرد؟!
سوال اصلی مانده و آن این که اگر ما زمانی که فرصت یافتیم، سفارت آمریکا را گرفتیم، اما سی سال زمان داشتیم سفارت انگلیس را بگیریم که نگرفتیم، حالا دفعتا واحدتا چه شد که چند نفر ریختند و سفارت را گرفتند؟! و چرا بعدش رفتند دنبال کارشان؟! همانجا می ماندند! خوب که چه؟ هدف چه بود؟ رسیدند؟ یک بولدوزر می آوردند!
ادفع بالتی هی احسن السیئة!

روده درازی مرا ببخشید که سرتان را به درد آوردم اما مجبور شدم به جای متلک کوتاه، بلند بنویسم. روضه خوانی و پراکنده گویی و غیر سیاسی حرف زدن و غیره. اینها را اگر نسبت می دهید، اعتراضی ندارم! اما احتمالا این را هم می دانید جدیدا دارم مقالات قدیمی شما را هم مرور می کنم! مخصوصا در بخش سیاسی! به دستورخاخام!
موفق باشید.
پاسخ:
اقای شمعون. نه قانون و نه مقاوله نامه و نه حقوق بین الملل و از این قبیل، زبان گفت و گو با کسانی نیست که 400 سال است با کشتی های مسلح شان که حالا به ناوهای جنگی اتمی و دارای میدان فرود انواع هواپیماها  و سکوهای پرتاب موشک های کروز تبدیل شده خود را در  تنبیه بدون اجازه آلنده و مصدق و لومومبا و غیره و در مواردی چون عراق و افغانستان و فلسطین، تغییر مسلحانه مدیریت های محلی را مجاز می دانند. مضحک ترین نکته نشان می دهد که مثلا مبارزه ادعایی آن ها با تروریسم به تجدید حیات گروه های دزد دریایی منجر شده که بیش از قرنی پیش منتفی شده بودند. در قریب 40 سال پیش فیلمی را در موضوع رفتار انگلیسی ها  با مردم آفریقا دیدم با نام «بسوزان» بد نیست به جای موعظه های تلویزیونی بی سر و ته، این فیلم با ساختار مستند را تماشا کنی. در نهایت توجه می دهم که تروریسم یک سبک دفاع ناگزیر است نه یک مکتب آموزشی تاریخ. کمی دیگر احتمالا به اثبات تروریست بودن ملت ویتنام هم  مقاله خواهد نوشت، چنان که سازمان های مقاومت فلسطین را تجمعی از تروریست ها می شناسند! این را هم اضافه کنم که حوا ساخته تورات های نو نوشته است، در قرآن کسی به نام حوا شناسانده نمی شود.