استاد در مقاله کتاب چهارم مقدمه 42 در همان ابتدا از ژنرال سرپرسی سایکس مطلبی اورده اید که بعد در توضیح اورده اید که مردم ایران از تحمیل مذهب شیعه متنفر بودند و به خواست و امر نادر شاه بوده است. و شما در این مقاله جدید فرمودید که مردمان کنونی ایران از 200سال پیش امده اند، و از طرفی شما از نادر شاه صحبت می کنید. و اگر نادرشاه وجود دارد ، در این صورت از 200سال فراتر می رود که؟حدود ۴۰۰سال می شود.
و مطلب اخر اینکه الان در حدود یک میلیارد و نیم جمعیت مسلمان، تقریباً حدود یک میلیارد و 300میلیون نفر در وضو پای خود را می شویند. و من نظراتشان را خواندم می گویند که در ایه 6سوره مائده أرجل به نصب آمده که عطف بر أیدی است نه عطف بر رئوس و اینکه عطف با فاصله هم در زبان عربی متداول است ،مانند: "إن الله برئ من المشرکین ورسوله" که رسول در این آیه عطف بر محل "إن الله" است نه بر مشرکین.
استاد پورپیرار در پاسخ به ایشان عرض نمودم که عطف با فاصله در زبان عربی متداول است ، اما مشکل در این آیه6سوره مائده عطف با فاصله نیست ؛ مشکل عطف کردن کلمه ای در پایان یک جمله ، به کلمه ای در وسط جمله قبل از آن است :
جمله اول :( فاغسلوا وجوهکم وایدکم الی المرافق )جمله دوم (وامسحوا برئوسکم..) که طبق ادعای انها کلمه وأرجلکم بعد ازتمام شدن جمله دوم عطف به ایدیکم در وسط جمله اول است . اما در شاهدی که از آیات قرآن ذکر کرده است ، تنها عطف با فاصله در یک جمله را تصحیح می کند.
اما اشکال اصلی ،مشکلی است که حتی در کلام انسان های معمول نیز دیده نمی شود ،چه برسددر قرآن که فصیح ترین لغت عرب است !!! برای واضح تر شدن ، ترجمه فارسی را می نویسیم :
ترجمه فارسی چنین می شود :
(بشویید صورت ها و دست هایتان را تا آرنج) جمله دوم (و مسح بکشید سرهایتان را و پاهایتان را تا مچ)که انهایی که پا را می شویند ادعا می کنند (و پاهایتان)که در پایان جمله دوم است ،عطف به دست هایتان در میان جمله اول است. و اگر ارجل عطف بر ایدی و حکم پا همانند حکم دست می بود، می بایست همان جا ذکر می شد که ( و اغسلوا ایدیکم الی مرافق و ارجلکم الی الکعبین) و بین معطوف و معطوف علیه جمله( و امسحوا..) فاصله نمی افتاد. و از طرفی منصوب بودن ارجل نیز واضح است و ان اینکه آن عطف بر محل است ؛ محل (برئوسکم) که جار و مجرور است ، نصب است ، و ارجل به محل برئوس عطف شده است . (حرف باء در برئوس حرف جر است و معنی آن بعضیه ، یعنی مقداری از سر را مسح بکشید – ونه کل آن را- و ارجل عطف به کل حرف جر و مجرور آن شده است که در محل نصب است) یعنی مقداری از سر را مسح بکشید ، و پا را تا مچ بشویید.
و با ارسال این جواب استدلال کردند که ظاهر ایه مسح پا را برداشت می شود، ولی پیامبر و اصحاب پا را می شستند و به روایتی از خلیفه سوم عثمان اسشتهاد می کنند.
استاد شما را به قران کریم قسمتان می دهم که کدام برداشت درست است، شستن پا یا مسح نمودن پا؟
ایا شما نیز پا را در وضو می شویید؟