سلامعلیکم
هذیانگوییهای سایت میراث فرهنگی!!! در روز جهانی کوروش کبیر
" کوروش را در عین بودن به افسانهها میبرد. اینگونه است که کوروش حقیقتی افسانهای میشود.
داستانی که او نقل می کند بسیار مشابه داستان کودکی حضرت موسی (ع) و سامی سارگن (بنیانگذار بابل) است که این نشان میدهد این نوع داستان پردازیها درباره بزرگان، علاوه بر آنکه بسیار مرسوم بوده، از جانب مردم آن زمان نیز پذیرفته و تأیید میشدهاست.
هرودوت کوروش را نوه دختری آستیاگ، آخرین پادشاه ماد میداند و نقل میکند که آستیاگ خوابهایی میبیند با این تعبیر که نوهاش بر تمام آسیا چیره میشود؛ به همین علت پس از به دنیا آمدن کوروش او را به یکی از بستگانش به نام هارپاگ میسپارد تا او را نابود کند.
هارپاگ که در خودش چنین توانایی را نمیدید، کودک را به چوپانی به نام مهرداد سپرد تا او فرمان شاه را اجرا کند اما مهرداد و همسرش که به تازگی نوزادی مرده به دنیا آورده بود، از این کار خودداری کرده و به جای کوروش فرزند مرده خود را به مأموران هارپاک سپردند. بدین ترتیب کورش زنده ماند و تحت سرپرستی یک چوپان قرار گرفت و تا دوره کودکی نزد آنان ماند.
او در بازیهای کودکانه مرتکب خطایی شد که این خطا او را به دربار آستیاگ کشاند و در این دیدار آستیاگ با توجه به شباهتهای ظاهری گمان برد که مبادا این کودک نوه خودش باشد.
بنابراین هارپارک و چوپانش را به دربار احضار و آنها را مؤاخذه کرد تا بالاخره حقیقت بر ملا شد. آستیاگ به ظاهر خوشحال شد اما بعداً انتقام سختی از هارپاگ گرفت.
ا