در یادداشتی که از ناصرالدین شاه بجا مانده مثلا در تصویر اول :
کالسکه چاپار ، که برای راه های صعب العبور استفاده می شد که در فیلم های وسترن و داستان های انگلیسی می دیدیم و می خواندیم . علاوه بر ارسال مرسولات و بسته های پستی ، مسافرین را هم جابجا می کرد یک کالسکه زمخت و محکم که سقف محکم و ثابتی دارد .
به هیچ وجه یک کالسکه ظریف مثل تصویر اول که روباز با سقفی متحرک و مخصوص یک دور کوچک در خیابان های عاری از چاله و چوله های بریتانیاست ، برای جاده های آن دوران که سنگلاخی بود از طهران تا تفلیس استفاده نمی شود . چرخ های این کالسکه به اصطلاح چاپار پادشاه فقیدمان ، زیادی ظریف است و برای چاپاری مابین دو شهر مناسب نیست !!! . جاده ها که آسفالت نبودند .
نشان ویژه دربار که قاعدتا باید روی درب کالسکه به چشم بخورد آنهم درشت و چشم نواز .. کجاست ؟ .. چرا رنگ خورده درب کالسکه ؟
کالسکه اونهم سلطنتی عوض نمیشه ، مگر به ضرورت . در هر منزلگاه ، اسب های تازه نفس جای اسب های قبلی را می گیرند .
معنی نره انداختن را نفهمیدم . به واژن ربطی دارد یا ماتحت ؟
گل یاس شیروانی در بهار شکوفا می شود ، فروردین . سرچ کردم و دیدم . البته در مناطق سردسیر ، اردیبهشت .. گرمسیر از نیمه اسفند . ناصرالدین شاه در این پاراف نوشته « از تهران که حرکت کردیم بیست روز بود که یاس شیروانی تمام شده بود، اما از تهران الی این جا همین طور به نوبه با یاس شیروانی و شکوفه به این منازل آمدیم » ... بالاخره از این طهران از سر سفره 7 سین با ، یاس شیروانی به بغل می آمده تا با دیدن دخترک گلدان را تجدید گل کند ، یا بیست روز بود که تمام شده بود .
این سطر را از روزنامه همشهری برداشتم ، عنوان : مروری بر طبیعت بهاری تهران در عصر قاجار _ از اول سبزه تا آخر یاس شیروانی .
< دوشنبه غره رمضان [اول اردیبهشت]:... اول ثور است، اول بداغ باغ ماست. یاس شیروانی آخرش است. گل به آخرش است... >
راوی عشق گل یاس داشته . خدا مرگ بده همه ما را . وقتی که گل یاس برای ما جهودان گلی مقدس برای عزا و شادی های عمرمان است ، مگه درد داریم بچپونیمش در خاطرات .
حافظ منشین بی می و معشوق زمانی کایام گل و یاسمن و عید صیام است