ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)
ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)

مرجعیت پیامبر(ص) در احکام، قضاوت، تبعیت از دستورات، نماز و روزه

علی

دوشنبه 15 آبان 1391 ساعت 07:01 AM
با سلام
جناب پورپیرار ، من از شما معذرت خواهی می کنم، کلمه (جز) را جا انداختم و به خداوند متعال قسم می خورم که در حین تایپ کردن جا انداختم. و همانطور که می دانیم تحریف از صفات زشت اهل کتاب می باشد . و حتما از این کارم استغفار می کنم.
ولی هنوز سوال باقی است، ایا خداوند در قران فقط مقام ابلاغ به پیامبر می دهد و دیگر هیچ؟
جناب پورپیرار ، آیاابلاغ وحی وهشدارتوسط پیامبراکرم،دربطن خود،حاکی ازهمه وظایف حضرت رسول اکرم نیست؟آیابلاغت وفصاحت قرآن اجازه می دهدکه ریزبه ریزونکته به نکته، وظایف حضرت رسول اکرم، ازامور واجبه ومستحبّه،بعنوان دستوربه آنحضرت ابلاغ وازطریق قرآن کریم نازل شود؟
آیااینکه حضرت رسول اکرم وحی راکه همان اوامرونواهی خداوندی برای سعادت بشراست وایشان آنرابه مردم ابلاغ می کردند و قطعاًطبق همان وحی، اولین مخاطب کلام الله مجیدشخص شخیص حضرت رسول اکرم بوده اند،خودبیانگراین نیست که پس، آنحضرت اموری ازقبیل حکومت،قضاوت،جهاد،صلح وغیره رابه عهده داشته وبه آن عمل می کردند؟
خلاصه اینکه ابلاغ وحی وهشداربه آن یعنی اولین عامل به قرآن خودحضرت رسول است.یعنی قضاوت یعنی حکومت یعنی اقامه نماز یعنی دادن زکات یعنی اجتناب ازمحرمات یعنی التزام به واجبات.
:(إِنَّا أَنزَلْنَا إِلَیْک الْکِتَب بِالْحَقِّ لِتَحْکُمَ بَینَ النَّاسِ بمَا أَرَاک اللَّهُ وَ لا تَکُن لِّلْخَائنِینَ خَصِیماً=ما این کتاب را به حق بر تو فرستادیم تا به آنچه خداوند به تو آموخته ، در میان مردم قضاوت کنى و از کسانى مباش که از خائنان حمایت نمائى .نسا آیه105).
در آین آیه و آیاتی مشابه این آیه، خداوند خطاب به پیامبر او را به حکم و داوری، امر می کند. و در آیه 105سوره نسا، حکومت و حکمرانی را فلسفه نزول کتاب آسمانی برمی شمرد، و این ایه دلیل بر انتصاب پیامبر به مقام حکومت و قضا است.
ایات دیگر مردم را به رجوع به پیامبر در حل اختلافها و مناقشه های خودشان ملزم و مکلف می کند:(فَإِن تَنَزَعْتُمْ فى شىْءٍ فَرُدُّوهُ إِلى اللَّهِ وَ الرَّسولِ =و هر گاه در چیزى نزاع کردید آنرا به خدا و پیامبر ارجاع دهید .نسا آیه59).
(إِنَّمَا کانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِینَ إِذَا دُعُوا إِلى اللَّهِ وَ رَسولِهِ لِیَحْکمَ بَیْنَهُمْ أَن یَقُولُوا سمِعْنَا وَ أَطعْنَا وَ أُولَئک هُمُ الْمُفْلِحُونَ= مؤ منان هنگامى که به سوى خدا و رسولش دعوت شوند تا میان آنان داورى کند سخنشان تنها این است که مى گویند شنیدیم و اطاعت کردیم .نور آیه51).
(وَ مَا کانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضى اللَّهُ وَ رَسولُهُ أَمْراً أَن یَکُونَ لهَُمُ الخِْیرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَ مَن یَعْصِ اللَّهَ وَ رَسولَهُ فَقَدْ ضلَّ ضلَلاً مُّبِیناً=هیچ مرد و زن با ایمانى حق ندارد هنگامى که خدا و پیامبرش امرى را لازم بدانند اختیارى از خود داشته باشد، و هر کس ‍ نافرمانى خدا و رسولش را کند به گمراهى آشکارى گرفتار شده است.احزاب ایه36) .
(فـَلا وَ رَبِّک لا یُؤْمِنُونَ حَتى یُحَکِّمُوک فِیمَا شجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لا یجِدُوا فى أَنفُسِهِمْ حَرَجاً مِّمَّا قَضیْت وَ یُسلِّمُوا تَسلِیماً=به پروردگارت سوگند که آنها مؤ من نخواهند بود، مگر اینکه تو را در اختلافات خـود بـه داورى طـلبـنـد؛ و سـپـس در دل خـود از داورى تـو احـساس ناراحتى نکنند، و کاملا تسلیم باشند.
نسا ایه65). این ایات نه تنها مردم را به صورت واجب شرعی به رجوع به پیامبر امر می کند، بلکه به انان هشدار می دهد که در برابر احکام صادره حضرت باید (سمعنا و اطعنا) بگویند و اختیار نا فرمانی ندارند.
و ایه دیگر قدرت و اختیار پیامبر اسلام بر مسلمانان را مطلقه به تمام معنا ذکر می کند که شامل نفوس خود مومنین نیز می شود:(النَّبىُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنفُسِهِمْ =پیامبر نسبت به مؤ منان از خود آنها اولى است .احزاب ایه6).
جناب پورپیرار، ایاتی که در انها شان و مسئولیت پیامبر به بلاغ و ذکر منحصر شده، حصر ان حصر اضافی است، که در موارد با اهمیت و فوق العاده به کار می رود، برای مثال پدر به فرزندش خطاب می کند: فرزندم! یگانه وظیفه تو امروز درس خواندن است. روشن است که پدر نمی خواهد وظایف دیگر مانند مساله تربیت، اخلاق، تکالیف دیگر را به طور مطلق از فرزند خویش نفی کند. در آیاتی که شما ذکر نمودید، به دلیل اهمیت تبلیغ که نخستین و در عین حال مهمترین مسئولیت پیامبران است، تنها وظیفه پیامبر تبلیغ ذکر شده که نشان دهنده اهمیت فوق العاده آن است .
و ضعف این استناد شما با مراجعه به ایات مربوطه روشن می شود، زیرا ایاتی که در انها وکالت، سلطه و اکراه پیامبر نفی شده، به انسانهای کافری مربوط می شود که به ایین اسلام نگرویده ند، و پیامبر بسیار کوشید تا انها در صراط مستقیم  اسلام گام بگذارند. بنابراین منظور از نهی وکالت پیامبر در حدود چندین ایه بیان این نکته است که ای پیامبر، هدایت امر اجبار بردار نیست و تو از سوی کافران وکیل نیستی که متکفل انان شوی. اما طبق ایاتی که بالا ذکر نمودم، سلطه و قدرت پیامبر بر مومنان و شهروندان در امر حکومت، اجتماع و دیگر عرصه ها، قدرت مطلق می باشد.(:(النَّبىُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنفُسِهِمْ ).
و همچنین درباره ایه80سوره نسا که در ان، حفیظ بودن پیامبر نفی شده است، هر چند مخاطبان این ایه مسلمانان هستند، با مراجعه به ایات پیشین، روشن می شود که مخاطب ایه ، ان دسته از مسلمانانی هستند که از قتال و شهادت در راه خدا هراس داشتند و بر این باور بودند که پیروزی ها و حسنات از  جانب خدا ، اما ناکامی ها و بدی ها  از جانب پیامبر است.
از طرفی دیگر قران برای پیامبرانی مثل داود و سلیمان ، مناصبی مانند حکمرانی و داوری ذکر می کند. آنوقت شما شان برترین پیامبر خدا در حد فقط ابلاغ وحی می دانید.
پاسخ:
آقای علی. در چند آیه قرآن خداوند بالحنی نه چندان دوستانه و آرام به پیامبر تذکر می دهد که پاسخ به سئوالات در زمره وظایف او نیست و باز هم یادآور می شود که او فقط مامور ابلاغ است و مسئولیت کند ذهنی کافران و مشرکان و رد و پذیرش ها به پیامبر بر نمی گردد و تذکر می دهد که پاسخ هر سئوالی پیشاپیش نیازمند تایید الهی است. اگر باری تعالی اجازه نداده است که پیامبر مستقلا به پرسش ها پاسخ دهد پس چه گونه حق هدایت بندگان را به احادیثی می بخشند که کلامی از آن در زمانی که می گویند به سبب نبود خط و قلم ارائه نشده و جعل کامل و مطلق است. این  که شما با تخلیه بار بیان در قرآن بر فرقه گرایی سوقات یهود صحه می گذارید، تبعیت از فرماسیونی است که خداوند لعنت کرده است.