سلام به دوستان
دوست گرامی جناب آقای سنجری
با سپاس بابت نظرتان. بگذارید از آخر به اول به سئوالاتتان پاسخ دهم.
ایل خمسه یک ایل جعلی است مرکب از پنج طایفه که از سه طایفه ترکزبان اینانلو، نفر و بهارلو؛ یک طایفه عرب (شیبانی و جباره) و یک طایفه فارس زبان –و در واقع عرب زبان- (باصری) تشکیل شده است. این ایل هیچ اشتراکی با لرها ندارند. این ایل در زمان ناصرالدین شاه تشکیل شد به منظور ایجاد جبهه ای بر علیه ایل قشقایی. تا قبل از این تاریخ، ایل قشقایی مرکب از هشت طایفه بوده که علاوه بر سه طایفه ترکزبان مذکور شامل طوایف شیش بیلی، کشکورلی، دره شورلی، فارسیمدان و عمله بوده است. عموماً ایلخانی قشقایی از طایفه کشکورلی انتخاب می شده است. در آن تاریخ انگلیسیها به منظور ایجاد شکاف در صفوف قشقاییها با ایجاد فتنه اینگونه در بین طوایف اختلاف ایجاد می کنند که چرا باید ایلخانی فقط از طایفه کشکورلی باشد؟ و خلاصه زمینه انفکاک در ایل ایجاد می شود. آن سه طایفه ترکزبان مذکور ییلاق و قشلاقشان با پنج طایفه دیگر تفاوتهای دارد به نحوی که پنج طایفه مذکور از طریق شیراز-کوشکک-اقلید-آباده-شهرضا و سمیرم ییلاق-قشلاق می کرده اند سه طایفه دیگر از مسیر شیراز-مرودشت-سیوند-سعادت آباد-صفاشهر-آباده. با آن توطئه و این تفاوت در مراکز ییلاق و قشلاق، زمینه لازم برای انفکاک این سه طایفه از ایل قشقایی فراهم شد.
اما در مورد طایفه عرب. عشایر عرب در منطقه فارس حضور داشته اند -و البته دوستمان جناب بی نام هم بهتر از من در مورد آنها اطلاعات دارند- که مرکب از دو خاندان می شوند: خاندان شیبانی و خاندان جباره. شیبانی ها عموماً در نزدیکیهای شهر مرودشت و تخت جمشید ییلاق و قشلاق می کرده اند. البته در منطقه فارس به غیر از اعراب خوزستان که در زمان جنگ هشت ساله به فارس آمده اند، اعراب بومی هم در جای جای این استان حضور دارند که بخصوص شهرستانهای فسا، داراب و جهرم و مرودشت از جمله مراکزی است که اعراب در آن بخش عمده ای از جمعیت را تشکیل می دهند.
طایفه باصری هم تا آنجا که من تحقیق کرده ام، اصالتاً از اعراب فسا بوده اند که بعد از تاسیس شهر مرودشت در زمان رضا شاه -1311 شمسی- عموماً در این شهر ساکن شده اند. در حال حاضر اینها فارسی صحبت می کنند و حدود 70 درصد از جمعیت شهر 150000 نفری مرودشت را تشکیل می دهند.
ایلخانی ایل خمسه با قوام الملک شیرازی بوده که گویا اصالت یهودی دارد و در جریانات مختلف به نفع انگلیس و بر علیه روسیه عمل می کرده اند. بر اساس تاریخ ابن ندیمیان، جد خاندان قوام الملک شیرازی همان ابراهیم خان کلانتر حاکم شیراز در زمان زندیه بوده که مانع از ورود لطفعلی خان زند به شیراز می شود که بعد از این خیانت، توسط آقا محمدخان قاجار کذایی ملقب به قوام الملک می شود.
در مورد عشایر سرخه تا آنجا که من می دانم اینها از عشایر لر زبان هستند و به گمانم در حوالی کازرون-نورآباد ساکن باشند.
در مورد بحث نبود حکومت مرکزی و ایالت بودن ایران زمان قاجار و تحت قیمومیت بودن عملی ایران آن زمان تا قبل از حکومت پهلوی حق با شماست. بالاخره منطقی که بر ضد انگلیس باشد به نفع روسیه عمل می کند.
در مورد پلیس جنوب هم مطالعه داشته ام و کلاً مطالعه تاریخ ایل قشقایی و عشایر جنوب بدون شناخت پلیس جنوب (SPR) غیر ممکن است.
در آخر هم اینکه ما در ایران در حوزه علوم انسانی و اجتماعی یک دکتر شش دانگ بیشتر نداریم که اگر چه در ظاهر مدرک دکترا ندارد و مقاله ISI هم چاپ نکرده اما به نظر من بسیار فراتر از دکترا در حوزه تاریخ ایران و خاورمیانه کار کرده و آن کسی نیست جز جناب آقای ناصر پورپیرار. من نوعی به همان آیدین قشقایی اش راضی ام دکترایش پیش کش. پاسخ:
آقای قشقایی.شما ده دوازده ایل، از قبیل شیش بیلی، کشکورلی، دره شورلی، فارسیمدان و عمله و.... معرفی کرده اید که همگی به فرمان این و آن، حد اکثر در ۲ قرن پیش به منطقه اعزام شده اند. اگر این جمع شدگان در سیاه چادرها که به دستور و برای حفظ منافع کسانی به فارس و به مراکز عشیره نشین، همانند ترک و لر و فارس و غیره، سند حضور تاریخی ندارند پس سعی کنیم بفهمیم که این اقوام از کجا آمده اند، تحت فرمان چه قدرت جهانی و یا منطقه ای بوده اند و نام خود را از چه حادثه و شیء و شرایطی برداشته اند.