با سلام به استاد دوستان
آقای منصور ، در اینکه حجاری داریوش و کتیبه های میخی بیستون افزوده هایی بعدی هستند هیچ شکی نیست و عکس قدیمی هرتسفلد از بیستون هم در سلامت کامل است و هیچ ایراد فنی ای ندارد ، مشکل از مغز دیر باور و سهل گیر روشنفکران ما نسبت به ایران شناسان شیاد یهودی است.
اگر خوب به دو تصویر دقت کنید به خوبی با روند و روش این دقل کاری آشنا می شویم ، در اینکه به قول شما برای اضافه کردن نقش داریوش نیاز به تراشیدن سینه کوه و عقب بردن آن هست شکی نیست مشخص است که حجار جاعل از روی الگوی نقش آن چند اسیر و طبق برجستگی های آنها کمی سینه کوه را عقب تر برده یا به عبارتی عمق آنها را بیشتر نموده سپس نقش داریوش و دو نگهبان را افزوده و مجدد برجستگی های اسیران را کمی تراشیده تا از نظر عمق با نقش داریوش هم راستا شود ، بخصوص اینکه در تصویر قدیمی هرتسفلد نقوش هر چه به سمت چپ می رویم محو تر و کم عمق تر می شوند ولی در بیستون امروزین این نقوش کاملا تراش خورده و واضح هستند و اصلا نشانی از یک حجاری ای که 2500 سال زیر حجوم باد و باران و چرخه فرسایش حاصل از ذوب و انجماد مکرر آب باران بوده باشد ندارد.
در ثانی عقل و تجربه می گوید نقش برجسته ای با این عمق کم و بخصوص کتیبه های میخی ظریف و تی تیش نمی تواند در یک بازه زمانی 2500 ساله در سطح این صخره سالم باقی بماند.
یک احتمال دیگر هم هست که کلا و حتی نقش برجسته های اسیران بیستون نیز تازه ساخت باشند و عکس هرتسفلد باز گو کننده زمان شروع این جعل باشد. که به هر حال هر کدام از این 2 احتمال برای شیادان پست فطرت یهودی که حرفه شان جعل و فریب کاری است کار چندان سختی نیست. شما چه ساده هستید که توانایی های این موجودات خبیث را دست کم گرفته اید.