سلام
اولا می خواهم نظرتان را در مورد کتاب «استاد عشق»نوشته ای از ایرج حسابی از خاطرات پدرش پروفسور حسابی بدانم زیرا که ایشان قبل از انقلاب با وام بانکی ملکی را در تجریشبرای خود ساخته اند که صدو اندی اتاق رویال دارد و حتی چندی پیش تلویزیون فقط یکبار اعلام کرد که هنوز هم قسط اول آن پرداخت نشده! و سفر عجیب او در کودکی بدون پدر به فرانسه و اقوال بسیار...
ثانیا در مورد مقاله اخیرم اگر نظرتان را مرحمت بفرمائید ممنون می شوم:
...نکته جالبتر در اینجاست که با وجود صراحت احادیث در رنگ سیاه مو و چشمان پیامبر اسلام(ص) و ائمه معصومین(ع)، تمثالهای فرضی که از این بزرگان در همه جا رویت می شود نیز به شکل چشمان رنگی می باشند. یک وای بزرگ را باید موقعی با نعره ای سهمگین فریاد زد که متوجه باشیم اصولا عرب جماعت آنهم در صدر اسلام به جز با چهره ای گندمگون و چشمانی سیاه شناخته نمی شده است و اینجا درست همان جایی است که یک ناصر پورپیرار تازه نفسی می طلبد تا پرده از فتنه کهن و خزنده یهودیان برفکند زیرا که در کتب عتیق است که چشمان رنگی و موهای قرمز و زرد معرف یهودیان و بنی اسرائیل با آن عنادها و لجاجت ها و فسادهای مذکور است...
پاسخ:
آقای عربگری. در سرزمین ما دشمن اسلام و عرب و توجیهگر دوران ماقبل اسلام دهان گشادتر و دروغ سازتر از او نداریم که در اطراف او چنان مهملاتی ساخته اند که یک کامیون ۱۸ چرخ هم نمی تواند حمل کند.