استاد پورپیرار
با سلام
من از نزدیک با برخی از اعضای جماعت دعوت و اصلاح آشنایی دارم.
جماعت مزبور هرچند طیف بسیار وسیعی و با دامنهی اختلافات فکری بسیار متنوعی را در خود جای دادهاست که امکان گفتگوی دو سر طیف را محال می نمایاند. برایم جالب است که هرچند مجمل اما مبنای برداشتتان را بیان بفرمایید.ضمناً بکار بردن عنوان ناسالم(با توجه به شناختی که از برخی از آنها دارم) برایشان بر من گران بود. ممنون پاسخ:
آقای دیدگاه. اینک در جهان اسلام و به همت رفتار مشرکین، که جنایت را در ابعاد هرچه بزرگ تر جایز می دانند و در مخیله امکان انجام پوریم دیگری می پرورند و چنان که شاهدیم ۴۰۰ سال است قصاب خانه خود را در هر یک از اجتماعات اسلامی باز کرده و بر قناره ها فرهنگ و تاریخ و وقایع نگاری مثله شده مسلمین را آویخته اند. به صراحت می گویم آن استاد دانشگاه در حوزه علوم انسانی که از تختگاه هیچ کس در حال خاراندن پشت گوش می گذرد، همان مفتی و شیخ است که کتاب اسلام و شمشیر را نمی پسندد. در این باب آن طور که آگاهم دوستان شما هنوز هم فرقه بازند، جامعه را با صدور فتواها می چرخانند و غم آن ندارند که یهودیان در ردیف و رقم بالا چه جای پاهای محکمی در همان فتواها تدارک دیده اند. برای اشراف کامل کافی است گواهی یکی از صاحب نظران آن ها را نسبت به ماجرای پوریم و یا معنای ترکیب لفظی ما ملکت ایمانکم و یا ایمانهن در قرآن را سئوال کنید.
دوست عزیز، اینک زمان ورود به جبهه ستیز فرهنگی با یهود و افشای جعلیاتی است که جاده های چین را دیوار و سکه های یونانی را اشکانی نام داده و قوم پارس و ترک و مغول و سلسله قدرت های مجعول شرقی و یا جنگ های صلیبی را ساخته اند. این تنها طلسمی است که ماسک را از رخسار خودی و غیر خودی بر می دارد و دشمن دوست نما را زسوا می کند.