ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)
ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)

نفوذ محافل و مراکز به جمع مکتب بنیان اندیشی و اغفال استاد غفوری

عابدی

چهارشنبه 8 خرداد 1392 ساعت 11:32 PM
استاد گرامی آقای پورپیرار، گرچه گفته بودید که می خواهید مطلب "هواخوری" را بگذارید؛ نمی دانستم با این محتوا خواهد بود. گرچه این مطلب را همان ساعت اول نصب اش خواندم ولی فرصت پیام گذاری را نشد.

شما به تر از هر کسی می دانید که برداشتن مطلب شخص دیگری (حتی اگر فرزند آن شخص هم باشد،) بدون ارائه رفرنس، نوعی دزدی است و گرچه در ایران مرسوم نیست، ولی به عنوان "جرم" محسوب می شود، ولی استاد گرامی قضیه بین شما و دوست گرامی مان، آقای غفوری متفاوت است.

ضمن این که شما بارها و بارها اظهار نظر کلی در مورد "موسیقی" را به خود ایشان محول کرده بودید.

من نمی توانم بپذیرم که رفرنس ندادن آقای غفوری، شما را بر این داشته باشد که برای ایشان مطلب و گزارشی جداگانه نصب کنید.

نمی توانم بپذیرم که تمامی کارهای وی برای بنیان اندیشان، تنها برای "معروف و مشهور کردن" خودش بوده است!

به تر بود در مورد بی پولی آقای غفوری هم مطلبی بگذارید، آن گاه ببینیم چند درصد از "موافقان این مطلب"، "درصدی" از هزینه ی مستندهای گذشته ی ساخت وی را متقبل خواهند کرد!!!؟

اگر گزارش نوشته اید، پس چرا گزارش نداده اید که غفوری هزینه ساخت مستند جدیدش در مورد کتیبه بیستون را بایستی از کدامین راه پس انداز می کرد که نکرده است!!!؟

امید وارم کامنت ام را کامل بخوانید.
پاسخ:
استاد عابدی عزیز. موضوع مجتبی عدم ذکر نام نیست چرا که  پیوسته گفته ام باید در هر فرصت ممکن از مکتب بنیان اندیشی یاد کرد نه از نام شخص. پیش از این نیز در جریان همکاری کوتاه مدت با سلیمی نمین درست به همین علت آن همکاری را رها کردم.
مشکل مجتبی بی تجربگی و نا اشنایی او با عواملی است که صریحا می گویم از چند ماه پیش که ماجرای بیستون تازه کلید خورده بود به دام اش انداخته و با قصد توقف ورود به بیستون کوک اش کرده اند.  پیش تر هم به اشاره گفته ام که ادبیات اخیر او و از جمله ذکر ارژینال نبودن یادداشت ها و ان قضیه پیامبر و شیرین زبانی های ذیگر، اصولا تکرار حرف و محفل دیگری است. در میانه اسفند 91  با اشاراتی ملیح به مجتبی تذکر دادم که خواس اش تجزیه شده و پریشان است و از عهده کارها برنمی اید چرا که به دنبال خطی می دود که او را به مرکز تولید یادداشت های من برساند. مجتبی دیگر شایسته اعتماد نیست و  مصاحبه اش با آن مرکز مربوطه و خراب کاری در تولید مستند ابطال فقط فراخوان شاهدی بر درستی گمانه ها درباره اوست.در باب هزینه ها هم از مسیر دیگری شما را در جریان خواهم گذارد.  

 

 

 

آمون : مجتبای نازنین ما همیشه عزیز خواهد بود :   

پیشین :

 

http://purpirar.blogsky.com/1392/03/08/post-4202/

 

نخستین :  

 

http://purpirar.blogsky.com/1392/03/06/post-4176/

 

ضمن این که اصولا اگر این ها نتیجه تحقیقات گروهی باشد، احتمالا بهتر باشد، چون وابسته به فرد نخواهد بود و امیدی به تداوم آن هست و چه مرکزی این گونه به انتشار حقایق می پردازد ؟!  

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد