سلام
استاد دانستن قواعد زبان عربی خیلی کمک به فهمیدن درست ایات قران می کند. بالاخره قران بر زبان عربی مبین نازل شده است و دارای قواعد و اصولی و بی در و پیکر نیست که از ان برداشتهای متفاوت شود. مثلاً در همین ایه6سوره مائده کلمه رئوس همراه(باء) است و نشانه تبعیض است و بر اساس ان مسح قسمتی از سر کفایت می کند. ولی واژه(وجوه) در (فاغسلوا وجوهکم ) بدون (باء) امده است، که همه صورت را باید در وضو بشوییم، چون با دقت در حکم تیمم که در انتهای ایه کلمه وجوه همراه (باء) امده است که برای تبعیض می باشد، پس در تیمم نیز مسح بعضی از صورت کافی می باشد:( فامسحوا بوجوهکم).
و باز با دقت در ایه قید (الی مرافق) که متعلق به (ایدیکم) و مبین غایت مغسول است، یعنی دستتان را تا ارنج بشویید؛ که متعلق فعل یعنی ایدی مقید است نه خود فعل؛ یعنی (الی المرافق) غایت مغسول است نه غسل. و دلیل هم این است که کلمه ایدیکم به الی المرافق نزدیک می باشد و همچنین درایه وضو از مغسول پرسیده اند نه غسل، زیرا غسل نزد مردم مشخص بود، ولی موضع شستن برایشان معلوم نبوده است. و شست و شوی دستها باید از بالا به پایین باشد، یا به عکس یا هر دو صورت جایز است از خود ایه استنباط نمی شود.
استاد با همه این، اگر اگر چنانچه ما این آیه را بر یک عربی که دور از محیط از محیط فقهی و اختلافات مسلمین هست عرضه کنیم، و از او سؤال کنیم که آیا خدای عالم چه حکمی از تو خواسته است؟ این عرب دور از هیاهوی فقهی میگوید: غسلتان و مسحتان. اصلا تردید نمیکند که فکر کند که آیا این آیه عاملش چی است، آیا ارجل عطف میشود به محل رؤوس یا به لفظ او و یا به اغسلو و... این کارها را یک عرب خالی الذهن تصور نمیکند.
حالا تکلیف اکثریت مسلمانان که پا را شسته چیست؟
استاد با فهمیدن قواعد زبان عربی می توان خیلی از شبهات مخالفان دین اسلام را به ایات قران استناد می کنند را جواب داد. در حال حاضر همین کسانی که به تعدد صراط های مستقیم هستند، به ایاتی از قران استناد می کنند که (صراط مستقیم) به صورت مطلق و نکره می باشد، مثل: (انک علی صراط مستقیم). که پلورالیستها معتقدند که ایه شریفه پیامبر اسلام را تنها بر گام گذاشتن او بر یک منهج و صراط مستقیم توصیف می کند و از چنین بر می اید که ما نه با یک صراط مستقیم خاص و معروف مانند ایین اسلام، بلکه با صراط های مستقیم و حقی مواجه هستیم. و دلیاشان نیز مطلق و نکره ذکر کردن صراط مستقیم و عدم ذکر ان با الف و لام معرفه و عهد است تا اختصاص ان به صراط مستقیم خاص و معلوم، یعنی شریعت حضرت محمد برداشت نمی شود. و با توجه به چنین ایاتی افراد معلوم الحالی مثل سروش می گویند که :( این نکته را باید به گوش جان شنید و تصویر و منظر را باید عوض کرد و به جای انکه جهان را واجد یک خط راست و صد خط کج و شکسته ببینیم، باید ان را مجموعه ای از خطوط راست دید که تقاطع ها و توازی ها و تطابق هایی با هم پیدا می کنند: بل حقیقت در حقیقت غرقه شد. و ایا اینکه قران پیامبران را بر صراطی مستقیم ( صراط مستقیم) یعنی یکی از راههای راست نه تنها صراط مستقیم(الصراط المستقیم) می داند، به همین معنا نیست؟( صراط های مستقیم ص27). استاد حالا اگر کسی اندکی با ایات دیگر قران و قواعد عربی اشنا باشد ، خیلی راحت می تواند جواب یاوه گویی های ایشان را بدهد. یا اگر کسی با فعل های منسلخ از زمان اشنا باشد ، دیگر تحت تاثیر شبهات کذایی بهائیت قرار نمی گیرد که به ایاتی مثل ایه 35سوره اعراف تمسک می کنند و می گویند که این ایه با فعل مضارع (یاتینکم) که به تحقق فعل در زمان حال و اینده دلالت می کند و از ظهور پیامبران بعدی در اینده خبر می دهد. در حالی فعل (یاتینکم ) منسلخ از زمان یعنی بر گذشته، حال و اینده دلالت ندارد، بلکه تحقق مطلق فعل سخن می گوید.