ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
محسن
ترجمه بحار الانوار توسط نیوتن/ شعر حمیدرضا پهلوی در باره کسرویجعفریان، رسول - دنیای آشفته جعل در روی وب، تلاش های دروغ پردازانه برای هجو تشیع، و آلت دست شدن ما در نقل این مزخرفات، داستانی شگفت و نشانی دیگر از رواج خرافه در عصر ماست
باز هم مشغول خواندن بیشتر و بیشتر دایرة المعارف تشیع بودم. مدخلهای خوبی از نویسندگان برجسته دارد، اما گاه چنان سطح کار سبک و بی معنا و همراه با دروغ پردازی می شود که آدمی فقط و فقط می تواند سر خود را به دیوار بکوبد و از نهاد خود آه بر کشد.
حمیدرضا پهلوی که این روزها، دست هایی برای مسخره کردن دین و تشیع و کتاب، او را به یک مؤلف بزرگ شیعی تبدیلش کرده اند، و صحنه دروغ پردازی سایت ها را با این دروغ پردازی ها آراسته اند، نامش در دایرة المعارف تشیع ذیل مدخل کسروی آمده است.
در مدخل کسروی در دایرة المعارف تشیع در میانه بحث در باره کسروی و فعالیت های علمی که از سوی حاج سراج انصاری و دیگران علیه او بوده است ـ همه اینها مربوط به سالهای 1322 ش تا 1325 است ـ یک مرتبه نام حمیدرضا پهلوی فرزند کوچک رضاشاه به میان می آید.
به چه مناسبت؟
به این مناسبت که حمیدرضا پهلوی (م 1371ش) در سیزده سالگی ـ این نویسنده برجسته شیعی (در آینده) که به گفته یک سایت مؤلف بیش از پنجاه کتاب در حوزه علم و ا سلام و تشیع و فقه و علوم دیگر است ـ شعری در نقد کسروی گفته که هر کلمه آن حکایت از معنایی عمیق در نقد اندیشه های او دارد.در دایره المعارف تشیع آمده است: هجویه: شاهزاده حمید رضا پلهوی که در این هنگام نوجوانی سیزده ساله بوده و خاطره تبعید خانوادگی به جزیره موریس وی را افسرده ساخته بود، پس از سرودن این هجویه فصل نسخه ای از آن را نیز برای خود کسروی فرستاده که به سختی او را خشمگین نمود [!!؟؟]: از جمله اشعار این هجویه این است:
کسروی دانی چه باشد؟ کسر ِ رای و کاستی
زآنکه بُنیاد دروغش بشکند از راستی
طاق کسرا چون ترک برداشت از میلاد نور
کسر دارد کسروی تا بشکند این کوه طور
پاک دینی راه اسلام است و رسم مؤمنان
نِی لجنزار دروغ و فحش و کِبر فاسقان
هر که از قرآن و از اخبار معصومان جُداست،
لعن یزدان تا ابد بر روح و جان او رَواست!
شد وطن کسرائیان را جمله در این آب و گِل
در چه جا باشد وطن پس؟ از برای جان و دل
شیخ گوید: تو در این اَوطان ، غریبی ای پسر
لیک، اینجا خو به غربت کرده ای! خاکت به سر
طعم غربت از وطن را چون چشیدی ای حمید
در پناه دین پناهان می توانی آرَمید!
[دایرة المعارف تشیع، ج 14، ص 71]اکنون گشتی در سایتها بزنید و نام حمیدرضا پهلوی را سرچ کنید.تنها در سایت http://www.islam-einstein.com با نام دهها کتاب از تألیفات ایشان آشنا می شوید. برخی از این عناوین عبارت است از:
ارائه فرمول فیزیکی طی الارض و روش خمیده ساختن مکان
اسرار علما کیمیاء و فرمول ساختن اکسیر
اشتباه بزرگ ادینگتون و خطای فاحش لانژون در تبیین نسبیت انیشتین
اهرام مصر، معجزه جاوید حضرت ادریس یا همان هرمس کبیر
عنوان دهم از آثار وی حرفهای عجیبی است که نه می شود خندید نه گریه کرد:
برگهایی از ” لومینِس اُشِن” Luminous Ocean یا کتاب بزرگ اسحاق نیوتن، این اثر ترجمۀ توأم با عکس رنگی از برگه های کتابی قدیمی است که آثار آتش و سوختگی در اطراف آن برگه ها هویدا است. من(=کابوک) چندان چیزی از آنها دستگیرم نشد، ولی بخشهایی از متن انگلیسی آن عکسها را توانستم بخوانم که معانی آنها بسیار شبیه به گفته ها و احکام مذهبی ما شیعیان بود… حمید رضا برای من تعریف میکرد که این برگه ها را برخی از نوجوانان نجیب زادۀ انگلیس، در صندوقهای خانوادگی خودشان، برای او پیدا کرده و به او اهدا نموده اند و آنها بقایای کتاب نیوتون (اقیانوس درخشان) است که ترجمۀ انگلیسی همان “بـِحار الانوار” علاّمۀ مجلسی است و حمیدرضا میگفت که: نیوتن قصد داشته انقلاب ناگهانی و تحوّل بزرگ مذهبی در اروپا و جهان ایجاد کند و مسیحیّت و یهودیّت و سایر ادیان را نابود سازد و اسلام و شیعۀ دوازده امامی را جایگزین همگی کند و نوجوانان و جوانان نجیب زادۀ بریتانیا را جذب خود کرده بوده تا از ثروت آنها در این کار بهره ببرد ولی موفق نشده است… و من (=حمید رضا) با جذب مجدّد برخی از جوانان سرمایه دار ایشان، قصد دارم که این طرح را عملی و تمام کنم… از چیزهای عجیبی که حمیدرضا در این کتاب بر آن تأکید دارد و شواهد و مدارکی از این اوراق برای آن جمع نموده است، اینست که میگوید: شاه سلطان حسین صفوی بر خِلاف آنچه که مورّخین بی انصاف نوشته اند، پادشاهی دانشمند و آگاه و مسلط بر علوم مختلف و زبانهای گوناگون – از جمله انگلیسی و فرانسه – بوده و مخفیانه از راه دور با نیوتن همکاری سرّی در این برنامه داشته و نام او بارها در اسناد نیوتون آمده است؛ و برای همین، انگلیسیهای مخالف طرح مذهبی نیوتن، نقشۀ حملۀ افغانها به ایران را – که مرکز این جریانات بوده – طرّاحی کردند و آن قوم پابرهنه را تا بُن دندان مسلـّح ساختند تا به ایران حمله کنند و حکومت صفویّه را ساقط سازند… وگرنه افغانها چنین قدرت نظامی نداشتند که به راحتی ایران ما را فتح کنند…اما تألیفات دیگر حمیدرضا پهلوی:تلفن برزخی و روش ساختن آن
ترجمه خلاصه وسائل الشیعه به انلگیسی با عنوان من لایحضره الامام
دلائل حقانیّت دوازده امام شیعیان از کتب عِبری یهودیان و کتب سُریانی مسیحیان،
ردّ بر ملاّصدرا و ابن سینا و سُهرَوَردی و دیگر فلاسفه و تمامی اَتباع ایشان،
الفقه المأثور (=فقه مستند) Supported Jurisprudence، که خلاصه ای فشرده تر، به عربی از همان کتاب “وسائل الشیعة
فیثاغورث Πυθαγορας ، و آگاهی پیشین او از آمدن دوازده امام،
المُسَلسَلُ المُسـتـَسَرّ ُ فی مَن تـَشـَیَّعَ وَ استـَتََرَC.C.S (= زنجیرۀ مخفی و پنهانی، در معرّفی کسانی که شیعه شده اند ولی اظهار نکرده و پنهان کاری نموده اند)، که از لئوناردو داوینچی ایتالیائی در قرن پانزده میلادی شروع کرده تا آلبرت اَینشتاین آلمانی-آمریکائی در این قرن (=قرن بیستم)… این اثر به عربی و انگلیسی است و گویا حمید رضا وقت نکرده که آنرا به فارسی نیز ترجمه کند… چاپ و انتشار عربی این کتاب توسّط “المکتبة الیَمانیّة” – از شـُعَب انتشارات Z (زِد) در عَدَن/ یمن جنوبی – در همین سال میلادی اخیر 1992 م (سال فوت حمیدرضا) صورت پذیرفت… به گفتۀ حمیدرضا، این “زنجیرۀ سرّی” از اواخر قرون وُسطـَی در اروپا پدید آمده و بسیاری از دانشمندان و روشنفکران آنجا از مسیحیّت و یهودیّت روگردان شده و متوجّه اسلام و مکتب شیعۀ دوازده امامی شده بودند
[بماند که یمن جنوبی در سال 1990 از میان رفت و تاریخی که پای این کتاب ضبط شده یمن جنوبی را با تاریخ 1992 نشان می دهد، یعنی تزویر و جعل]المَضبوط مِن حََرَکاتِ أسماءِ الرّجال، به عربی، که بترتیب الفباء، اسامی رجال حدیث و تاریخ را ثبت نموده تا مردم آنها را صحیح بخوانند؛ مثلاً صحیح در تلفظ اسم شِمر ملعون را “شـَمِر” و در اسم خولی لعین (حامل رأس شریف امام حسین –ع) را “خـَوَلِیّ” ثبت نموده است و… حمیدرضا ظاهراً قصد داشته که این اثر را به آیت الله خوئی – در عِراق – اهداء کند…
[از جلد این کتاب تصویری هم در ذیل نام آن هست که حتی لیبل ثبت کتاب هم به آن چسبیده است!!]مکاتباتی محرمانه به زبان ایتالیائی، با پاپ ژان پول دوّم – رهبر کاتولیکهای جهان – و نیز با دو شخص ایتالیائی، به نامهای اِدواردو آنیـِلـّی Edoardo Agnelliو لوکا گائتانی (Luca Gaetani) جهت اثبات اسلام آوردن لئوناردو داوینچی و شیعه شدن او،که اسامی این افراد در پشت و یا بالای برگه های بدست آمده، نوشته شده و به سؤالات مطرح شده توسّط ایشان، برای آشنائی بیشتر با شیعه و اسلام و C.C.S.نیز شخصاً پاسخ داده است… از یکی از این مکتوبات، توسّط یکی از همکاران که بر زبان ایتالیائی تسلط کامل داشت، چنین فهمیده میشود که حمیدرضا پهلوی قصد داشته تا با شیعه نمودن فرزندان سرمایه دار کارخانه های اتومبیل سازی اروپا و آمریکا و ارتباط دادن ایشان با برخی جوانان نجیب زادۀ انگلستان، که مخفیانه شیعه شده بودند، پشتوانۀ مالی کلان و هنگفتی را برای توسعۀ جهانی مذهب شیعه، فراهم کند…
مکاتباتی محرمانه با مَلِک فـََیصَل بن عبد العزیز آل سعود، که پادشاه عربستان سَعودی در سالهای 1964 تا 1975 میلادی (1343-1354ش) بود. این نامه نگاریهای پی در پی و غیر علنی، تحت نظارت دو مرجع معروف ایران: آقایان گلپایگانی و شریعتمداری، و توسط حمیدرضا و به زبان عربی صورت میگرفت و آنطور که از جوابهای ملک فیصل بر می آید، حمیدرضا توانسته بوده ملک فیصل سعودی را آنچنان نسبت به وهّابیّت بدبین و متنفر ساخته و به مذهب شیعه علاقمند و متوجه سازد که این پادشاه وعده داده بود تا مذهب وهّابی را از دیار حجاز ریشه کن سازد
و دهها عنوان کتاب دیگر مثل:نفس اماره و چگونگی تسلط یافتن بر آن!به نظر می رسد هیچ هدفی جز مسخره کردن فرهنگ تشیع و دانش اسلامی در پشت سر این دروغ پردازیها در این سایت نیست. زهی خیال باطل که کسی داستان انیشتین و حسابی و بروجردی و امثال این مزخرفات را باور کند.
اکنون می توان دریافت که فضای سایبر تا چه اندازه محل دروغ پردازی شده و ارجاع به آن حتی اگر از سوی کتابی چون دایره المعارف تشیع باشد (که البته نویسنده مدخل کسروی منبع خود را برای شعر حمیدرضا نقل نکرده!) به هیچ روی درست نیست.