سلام استاد
استاد گرامی چندی پیش، کتاب اسلام و شمشیر را به یکی از دوستان دادم تا مطالعه کند و نظر خود را بگوید که ایشان بعد از مطالعه ان در باب ایات مطرح شده در مورد اهل کتاب سوالاتی را مطرح نمودند که خواستم شما جواب ان را بدهید.
ایشان گفتند که در قران کریم افزون بر اطلاق شرک بر ملحد و بتپرست، بر اهل کتاب، بلکه بر برخی از مؤمنان نیز اطلاق شده است.
در مورد اهل کتاب در ایات 30و31سوره توبه می فرماید که :(در مورد اهل کتاب میفرماید: ﴿و قالت الیهود عزیر ابنالله و قالت النصاری المسیح ابنالله ذلک قولهم بأفواههم یُضاهؤن قول الذین کفروا من قبل قاتلهم الله أنّی یؤفکون-- اتخذوا أحبارهم و رهبانهم أرباباً من دون الله و المسیح ابن مریم و ما أُمروا إلاّ لیعبدوا إلهاً واحداً لا إله إلاّهو سبحانه عمّا یشرکون).
و همچنین در قرآن کریم بر برخی از مؤمنان نیز عنوان مشرک اطلاق شده است: ﴿و ما یؤمن أکثرهم بالله إلاّ و هم مشرکون) و بیشترشان به خدا ایمان نمیآورند جز اینکه مشرکاند.
یعنی اینکه مشرک دو اطلاق دارد؛ مشرک وصفی و مشرک اسمی.گاه مشرک به عنوان وصف فعل بر
گروهی اطلاق میشود که عقیده یا عملشان شرکآلود و مشرکانه است، نه اینکه خودشان از گروههای اسمی مشرک باشند، مانند اطلاق مشرک بر افراد ضعیفالایمان. و گاه مشرک به عنوان اسم بر جمعی اطلاق میشود، مانند ملحدان و بتپرستان، که در آیات فراوانی از آنها با این عنوان یاد شده است: ﴿أن الله بَریءٌ من المشرکین و رسوله) ﴿فاقتلوا المشرکین حیث وجدتموهم) مشرکان را هر کجا یافتید بکشید.
همچنین قرآن کریم گاه اهل کتاب را مشرک میداند . و گاه اهل کتاب کافر را در مقابل مشرکان قرار میدهد: ﴿لم یکن الذین کفروا من أهل الکتاب و لمشرکین منفکّین حتی تأتیهم البینة) . که جمع ایات یاد شده چنین است که آنجا که عنوان مشرک بر اهل کتاب و مومنان اطلاق شده مراد شرک وصفی است که با اقرار به نبوت پیامبرشان منافات ندارد. و آنجا که عنوان مزبور در مقابل اهل کتاب قرار گرفته مقصود شرک اسمی است. در اینجا اهل کتاب و برخی از مومنان از گروههای اسمی مشرک مانند ملحد و بتپرست نیستند.
نتیجه آنکه اصطلاح مشرک در قرآن کریم، تنها نام ملحدان و بتپرستان است، که احکام فقهی خاص خود را دارد و اطلاق این عنوان بر دیگران به این معناست که عقاید و اعمالشان شرکآلود است.
با توجه به این قضایا ، استدلالی که شما اورده اید بر عدم جواز نکاح با اهل کتاب که به این صورت می باشد:
(لا تنکحوا المشرکات حتی یومن) که این ایه از نکاح با مشرکان نهی می کند و ایه 30و31سوره توبه اهل کتاب را مشرک می داند. بنابر این طبق استدلال شما صغرای قیاس( مشرک بودن اهل کتاب) در سوره توبه و کبرای ان( عدم جواز نکاح با اهل کتاب) در سوره بقره ایه221 ذکر شده است و نتیجه ان، عدم جواز نکاح با انهاست.
که ایشان گفتند که این استدلال شما مغالطه ای بیش نیست، چون طبق توضیحات بالا شرک به دو دسته وصفی و اسمی تقسیم می شود که اولی در مورد عقاید و اعمال شرک الود و دومی در اصطلاح قران، مختص ملحدان و بت پرستان است و انچه در سوره توبه درباره اهل کتاب امده است، ناظر به شرک وصفی می باشد، چنانکه در قران همین تعبیر درباره برخی مومنان نیز امده است:﴿و ما یؤمن أکثرهم بالله إلاّ و هم مشرکون)اما انچه در سوره بقره ایه221امده در مورد شرک اسمی و درباره بت پرستان است. و همچنین در ایات 23تا24سوره نسا که محرمات نکاح را شمارش می کند و جز انها را حلال می داند، در این ایات از زن کتابی جزو محرمات نکاح نیست. و از سوی دیگر، قران مشرکان را در مقابل هادوا و نصارا و صابئان و مجوس و مومنان می داند:(إِنَّ الَّذِینَ ءَامَنُوا وَ الَّذِینَ هَادُوا وَ الصبِئِینَ وَ النَّصرَى وَ الْمَجُوس وَ الَّذِینَ أَشرَکوا إِنَّ اللَّهَ یَفْصِلُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیَمَةِ إِنَّ اللَّهَ عَلى کلِّ شىْءٍ شهِیدٌ) که اهل کتاب جزو مشرکان اصطلاحی قران نیستند، پس استدلال به ایه نهی از نکاح برای عدم جواز نکاح با اهل کتاب باطل است.
و همچنین استدلال دیگری که ایشان اوردند که خداوند در ایه 10سوره ممتحنه که سوره ای مدنی می باشد، و در ان خداوند در قسمتی از ایه می فرماید که :(وَ لا تُمْسِکُوا بِعِصمِ الْکَوَافِرِ ) که خداوند از ازدواج با کافر نهی کرده است و ایه ﴿لم یکن الذین کفروا من أهل الکتاب و لمشرکین منفکّین حتی تأتیهم البینة) اهل کتاب را جزو کافران می شمارد و ایه (وَ لا تُمْسِکُوا بِعِصمِ الْکَوَافِرِ ) از ازدواج با کفران(مشرک و اهل کتاب) نهی می کند. که این نشان می دهد تا اواخر دوران رسالت پیامبر در مدینه ازدواج با اهل کتاب ممنوع بود ، ولی ایه 5سوره مائده حکم قبلی که عدم ازدواج با مشرک و اهل کتاب بود ، تخصیص می زند که ازدواج با اهل کتاب را جایز می داند و ایه5سوره مائده نیز بر ان دلالت دارد:(الْیَوْمَ أُحِلَّ لَکُمُ الطیِّبَت وَ طعَامُ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَب حِلُّ لَّکمْ وَ طعَامُکُمْ حِلُّ لهَُّمْ وَ المُْحْصنَت مِنَ المُْؤْمِنَتِ وَ المُْحْصنَت مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَب مِن قَبْلِکُمْ إِذَا ءَاتَیْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ محْصِنِینَ غَیرَ مُسفِحِینَ وَ لا مُتَّخِذِى أَخْدَانٍ وَ مَن یَکْفُرْ بِالایمَنِ فَقَدْ حَبِط عَمَلُهُ وَ هُوَ فى الاَخِرَةِ مِنَ الخَْسِرِینَ)، که کلمه الیوم در ابتدای ایه به اشاره دارد . یعنی تا قبل از ان روز طعام اهل کتاب و نکاح با انان جایز نبود، ولی بعد ان روز مورد اشاره در ایه5سوره مائده این حرمت بر طرف شد.