آقای اون یکی. با کمال احترام، باید بگویم نوشته ی شما که حاصل یک اشتباه ساده و اساسی در چیزی است که «منطق» نامیده اید، آن هم با ذکر آن منبع، به راستی جز مایه ی تبسم و تاسف نیست.
ولایت عشق!! همان عشقی نیست که مقابل عقل قرار دارد؟
شاید باید یادداشتی درباره ی این اشتباه رایج در استدلال بنویسم تا کسانی دوباره این عبارت ساختگی "یقولون الحق ویراد منها الباطل" یا "کلمه الحق یراد بها الباطل" را تکرار نکنند؛ که جز دستاویزی برای نفهم پنداشتن مردم و فرار از عقل و منطق نیست.
مختصر بگویم که آن نوشته در باب منطق جز یک مهمل نویسی نیست و اینکه از حق هیچ وقت باطل به دست نمی آید. سوالی که آن معلم از دانش آموزان می پرسد، یک سوال منطقی نیست؛ وابسته به اطلاعات است و جواب منطقی آن این است: جوابی وجود ندارد!
این خلط عقل و اطلاعات است؛ نه تعریف منطق.
همان چیزی که می خواهد به مردم بقبولاند که «عقل افراد با یکدیگر فرق دارد». مطلب اشتباهی که با قبول آن دیگر هیچ مبحثی قابل رد یا قبول نخواهد بود و هیچ چیزی درست نیست؛ حتی همین نوشته!
بهتر است برای باور این نوشته ها فرد دیگری را پیدا کنید و اگر پناه شما برای باورتان، از این قبیل نوشته هاست که باید در افکارتان تجدید نظر کنید.
مساله ساده است: آیا قوم گرایی حق است یا باطل؟ اگر حق است که ما منتظریم تا حق بودن آن را ثابت کنید. و اگر نمی توان ثابت کرد، پس باطل است و شایسته ی پیروی نیست. شما با علم به باطل بودن، به بهانه ی مناسب نبودن زمان، در حال پیروی از آن هستید. بنابر این می توانید آیات قرآن را هم به بهانه ی مناسب نبودن زمان کنار بگذارید.
آقای نیسی. مراد از آن کلمه، همین کسانی هستند که خود را عرب می نامند. عرب، عرب زبان، قوم عرب، عربی یا هرچه شما دوست دارید. این یک عبارت برای خطاب است. شما در بند کلمات نباشید.
اینکه فلان سفیر چه گفته، دلیل حق یا باطل بودن چیزی نیست. این مطلب را بخوانید تا با نمونه های دیگر هم آشنا شوید:
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=notepad&id=175
دوست گرامی! بنیان اندیشی نمی گوید که زبانتان را عوض کنید. هر کسی می تواند به هر زبانی که دوست دارد حرف بزند؛ اما باید یک چیز را به یاد داشته باشیم:
این ها اموری غیر واقعی هستند و نمی توانند پایه ی هیچ استدلالی شمرده شوند.
راه سومی برای توجیه قوم گرایی وجود ندارد. من از شما می خواهم به این سوال جواب دهید که قوم گرایی حق است یا باطل؟
بکوشیم این مطلب را درک کنیم که امر باطل، باطل است و با هیچ وسیله ای به حق تبدیل نمی شود؛ اگر نسبت به حقی بی میل بودیم و کوشش کردیم که باطل را به حق تبدیل کنیم، اشکال در اعتقادات ماست که منشاء آن معمولا ترس از عواقب پذیرفتن حق است. اگر استدلالی باعث حق جلوه دادن باطل شد، نشان دهنده ی غلط بودن منطق نیست؛ نمایان گر نادرستی استدلال است. کوشش کنید تا مغالطه را دریابید.
باطل در ذات خود نابود شدنی است؛ گویا که اصلا وجود ندارد!
ان الباطل کان زهوقا.