با سلام بر استاد و دوستان
با دوستی در مورد قران صحبت میکردم که ایشان با اشاره به آیه ۳۴ سوره نسا و اشاره به {واضربوهن} میگفت که خدا دستور زدن زنان را داده است و ....
با تفحص در این باب به معانی مختلف ؛ضرب: رسیدم و این که ترجمه فارسی با برداشت صحیح قرانی در این آیه فاصله دارد.
در این جا خلاصه این تحقیق را می آورم که برداشتی از سایتی فیلتر شده در جمهوری اسلامی است.
جالب است که تحقیقات قرانی نیز فیلتر شده اند!
الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّـهُ بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ ۚ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِّلْغَیْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّـهُ ۚ وَاللَّاتِی تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ ۖ فَإِنْ أَطَعْنَکُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَیْهِنَّ سَبِیلًا ۗ إِنَّ اللَّـهَ کَانَ عَلِیًّا کَبِیرًا ﴿٣٤﴾ النساء
بنابر نتایج کلیه پژوهش ها و گفتگوهایی که تا کنون صورت گرفته بر آن شده ام که درست ترین ترجمه آیه به قرار زیر است:
“مردان [مردان جامعه نه صرفا شوهران] در حفظ حقوق [مادی و امنیتی] زنان [زنان جامعه نه صرفا زنان شوهردار] مسئول هستند از طریق آنچه که خداوند به آنان نسبت به دیگران فضیلت داده [میزان حمایت بستگی به میزان توانایی حقیقی مردان دارد یعنی از همه مردان بطوریکسان درهمه شرایط انتظارنیست] و از طریق هزینه کردن از اموالشان. زنان اهل صلح، زنانی فروتن (به تحقیر و سلطه جویی اقدام نمی کنند) و حافظان اسراری می باشند که خداوند خواهان حفظشان است [شامل اسرار جنایت یا امور ضداخلاقی مردان نمی شود بلکه منظور حفاظت از حوزه خصوصی زندگی و فعالیت های مشروع مردان یا خانواده است]. پس اگر به مرحله خوف [ترس و نگرانی مستند به شواهد] از نشوز [سلطه جویی، مخاصمه جویی و تحقیر و عدم حفظ اسرار مشروع ناشی از این تقویت جایگاه اجتماعی زنان تا حدی که حیات مشترک خانواده ها را به خطر اندازد] توسط زنانتان رسیدید آنان را ابتدا پند دهید سپس [اگر کارگرنشد] ارتباط عاطفی خویش را معلق کنید [ به نشانه اعتراض]،[اگر باز موثر نیافتاد] برای مدتی از ایشان جدایی گزینید [با توجه به معنی هشتم از ضرب در قرآن- هرچند این معنی از کلمه ضرب موقتی بودن را به همراه ندارد اما ادامه آیه به وضوح نشان می دهد که این امر نمی تواند دائم باشد بلکه موقت و محدود است] پس اگر به همراهی بازگشتند از حد انصاف تجاوز نکنید که خداوند عالی مرتبه بزرگوار است.“
بنا به همت برخی دوستان که داوطلبانه صرف وقت نموده به کمک شتافتند، گامی دیگر در جهت رمز گشایی از آیه 34 النساء برداشته شد. این آیه از جمله مصادیق و معرفهای دردی است که قرنها از آن رنج برده ایم و آن تحمیل ارزشهای موروثی و سنتی به فهم مان از قرآن در راستای حفظ آن سنتها از جمله زن ستزی و مرد سالاری. جالب اینکه چنین معانی کاذب از کلام خدا هم توسط حوزه های جاهلیه و به اصطلاح مفسرین و روحانیونی که قرنها نان دین خورده اند و در تولید دانش توخالی مشغول بوده اند و هم توسط اسلام ستیزان و اسلام هراسانی که به دنبال تخریب چهره اسلام هستند در مشابهتی باورنکردنی به قرآن نسبت داده می شود. اما در مسیر رمزگشایی از آیه تاکنون گامهای زیر برداشته شده و مانده فقط یک گام دیگر تا پازل ما کامل شود.
گام اول: انسجام منطقی ترجمه های متداول از آیه زیر سوال رفت و ترجمه منطقا درست تری پیشنهاد شد و فرضیه ای تاریخی در مورد شان نزول آیه مطرح گردید
گام دوم: معانی مختلف کلمه جنجالی «ضرب» که به معنی «کتک زدن» گرفته شده در قران مرور گردید. نشان داده شد که هیچ کجای دیگر در قرآن این کلمه به معنی «کتک زدن» بکار نرفته است. در مواردی که جنبه فیزیکی دارد فقط یک بار ضربه زدن جسمی بر جسم دیگر آورده شده و هردو جسم هم مشخصا نام آورده شده اند.
گام سوم که در همین نوشته مشاهده می کنید جمع آوری معانی مختلف این کلمه در زبان عربی و کاربرد های مختلف آن است که بنا بر متن تغییر می کند. به سادگی نشان داده شده که این واژه از دامنه وسیعی از معانی برخوردار است و برای فهم معنای درست آن باید به زمینه ومتن و منطق و منظور آن نگاه کرد.
اما گام نهایی که مانده بررسی زمینه تاریخی نزول ایه است. از آنجا که تفاسیر و سیره ها و تاریخ های نوشته شده در مورد وقایع صدر اسلام هم بسیار متنوع هستند و هم حد اقل سه سده بعد از فوت پیامبر نگاشته شده اند باید با دقت و شکاکیت فراوان مورد بررسی انطباقی قرار گیرند. همین گونه است روایات و احادیثی که در توضیح این آیه آورده شده اند از کتب صحیح اهل سنت گرفته تا کتب حدیث اهل شیعه. یادمان نرود که این احادیث هستند که باید شاهد قرآنی داشته باشند نه برعکس. قران نیاز به شاهد حدیثی/روایتی ندارد و این دقیقا مشکل مشترک هر دو دستگاه رسمی اهل سنت و شیعیان در تفسیر و تاویل قرآن است.(برای دیدن نوشته های قبلی در این زمینه اینجا را کلیک کنید).
از همه کسانی که این مطلب را می خوانند و علاقه مند هستند و به هر کتاب تاریخ و سیره و سنت و تفسیر دست رسی دارند (ممکن است در ادببات و اشعار مطلبی باشد) خواهشمند هستم از کمک دریغ نکرده در برداشتن گام نهایی ما را یاری رسانند.
اما نتایج بررسی معانی کلمه ضرب در زبان کلاسیک و مدرن عربی.
ضَرَبَ – یَضرِبُ – ضَرباً و ضَرَباناً
ضَرب و ضَرَبان مصدر آن است: به معنی جنبید، حرکت کرد.
ضَرَبُ القلب: قلب زد.
ضَربُ العِرق: رگ پرید و یا رگ زد.
ضرب الضَّرس و مثل آن: دندان سخت درد گرفت.
ضَرَبت العقرب: عقرب نیش زد.
ضرب الزمان: روزگار پیش آمدهای خود را روان کرد.
ضرب فی الارض: در زمین رفت و دور شد. در طلب روزی در زمین سیر کرد.
ضرب : برخاست و با سرعت رفت.
ضرب فی الماء: شنا کرد
ضرب بیده: با دستش اشاره کرد.
ضرب بین القوم: میان آن گروه فساد افکند
ضرب فی الأمر: در آن کار شرکت کرد.
ضرب عن الأمر: از آن باز ماند و روی گردان شد.
ضرب اللون الی اللون: آن رنگ به رنگ دیگر زد و مایل شد.
ضرب بیده الی کذا : دستش را بسون آن چیز فرود آورد.
ضرب علی الرساله : نامه را تمام کرد.
ضرب النوم علی اُذُنِهِ : خواب بر او غلبه یافت.
ضرب علی اذن فلان: فلانی را از شنیدن بازداشت.
ضرب فان علی ید فلان: فلانی کار فلانی را خراب کرد.
ضرب القاضی علی ید فلان: قاضی فلانی را منع کرد و از تصرف باز داشت.
ضرب الدَّهرُ بینهم: روزگار آنها را پراکنده ساخت
ضرب بالقداح: تیرها را برگردانید
ضرب فی البوق: در بوق دمید.
ضَربَ – ضَربا – تِضرابا (الشیئ ) : بر آن چیز زد …
ضرب الخیمه: چادر بر پا کرد.
ضرب الأجل او الموعد: سر رسید یا وقت تعیین کرد.
ضرب المثل : مثل آورد یا ضرب المثل زد.
واضرب لهم مثلاً اصحاب القریه: برایشان مردم آن شهر را مثال بزن.(یس)
ضرب الدّراهم: درهم سکه کرد یا زد. (ضرب سکه)
ضرب الخاتم: انگشتری را ساخت و در قالب ریخت.
ضرب الشیئَ بالشیئ :آن دو چیز را در هم آمیخت.
ضرب العدد بالعدد : آن دو عدد را در هم ضرب کرد.
ضرب علیه الحصار: او را محاصره کرد و به او تنگ گرفت.
ضرب علیهم الجزیه : بر [گردن] آنها باج و مالیات نهاد.
ضرب علیهم الذِّلة : آنها را خوار کرد.
ضُرِبَ علیهم الذِّلةَ و المسکنة: آنها خوار و نیازمند شدند. (قرآن)
ضُرِبَ بذقنه الارض :از ترس یا شرم سکوت کرد.
ضُرِبَ له الارض کلَّها : آن را در هر جایی جستجو کرد.
ضَرَبَ الرقم القیاسی فی الرّیاضة اوالانتاج : (در ورزش یا مقدار تولید محصول) رکورد را شکست یا بالاترین رقم را احراز کرد.
ضَرَبَ عنهُ صفحاً : از او روی گردانید.
ضَرَبَ عنه جَروَتَهَُ :از آن چشم پوشید و دست کشید.
ضَرَبَهُ البردُ او الحرّ : سرما زده یا گرما زده شد.
ضَرَبَ الصلاة : نماز خواند.
ضَرُبَ – یَضرُبُ – ضَرابَة: سخت و سفت شد
ضَرِبَ – یَضرَبُ – ضَرَباً
ضَرِبَ النّبات : گیاه را سرما یا باد زد.
الضَّرب: گونه ، شکل ،مثل، مانند.
جمع الضَّرب : ضُروب.
الضَّرب من العسل: عسل بسیار سفید.
الضَّرب من الاشیاء: چیز قوی که حاجت را برآورده کند.
الضَّرب من الرجال: مرد سخت و قاطع و خردمند و جمع آن اَضراب است.
الضَّرب قی العروض: جزء اخیر از مصرع دوم است جمع ضُرُب و اضراب و اَضرُب.
تلضّرب : در هم ضرب شده ، پول سکه.
دارالضّرب : ضرّابخانه
الضَّرب: عسل سفید و سخت، پاره ای از آن ضَربَة است.
الضَّرِب : گیاه سرما یا باد زده
الضَّرِب: مرد ماهر در زدن
الضَّرب :خارپشت ج تیربان؟ قیربان؟چتربان؟!
الضّربان: پیاپی شدن حوادث روزگار.
الضَّربة : بار ، دفعه
الضَّربة : مونث ضرب : زن قاطع و خردمند و استوار.
ضَربَة الشّمس: آفتاب زدگی
ضَربَة الدّم: سکته کردن ، سکته
ضَرَبَ : حرکت داد
ضَرَبَ الجرح: درد جراحت سخت شد
ضَرَبَ اللیل: شب دراز شد
ضَرَبَ الزّمان: وقت گذشت
ضَرَبَتِ الطیر: مرغان به طلب رزق رفتند
ضَرَبَتِ العنکبوت: عنکبوت تار طنید
ضَرَبَهُ : مثل برای او آورد
ضَرَبَ فی الارض: برای بازرگانی و جنگ با کفار برآمد (بیرون آمد)
ضَرَبَ : اشاره کرد
ضَرَبَ علی اُذُنِهِ : او را خوابانید و از شنیدن باز داشت
ضَرَبَ الفحل ضراباً : نر به ماده برجهید
ضَرَبَ بهِ نفسه الارض : به جایی اقامت نمود
ضُرِبَتِ النّاقة : ماده شتر دم را برداشت و فرج نمایان شد
ضَرَبَ الخلاء یا ضَرَبَ الغائط : نجاست کرد
ضَرَبَتهُ الحیّه: مار او را گزید
ضَرَبَ : روی گردانید
اَضَرَبَ الخبز: نان پخته شد
اَضَرَبَ علیه : از او برگشت
جناب نصر اصفهانی
میتوانید دقیقا برداشت خود از قران در مورد نماد موسوم به دست فاطمه را بنویسید؟ شاید ما هم یکی خریدیم :)