ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)
ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)

مباحثه دوستان در مورد جمعیت شناسی در ایران و عربستان بدون پوریم

عزیز

سه شنبه 16 خرداد 1391 ساعت 7:24 PM
استاد گرامی
در پی پاسخ به آقای مسعود سئوالی پیش امد.در اینکه ایران (و منطقه پوریم زده) تا چند صد سال پیش خالی از سکنه بوده استدلالات قدرتمندی از جانب شما ارائه شد بطوری که اصلا نیازی به استفاده از بحث در مورد نرخ رشد جمعیت نبود و ان براهین کافی بودند.اما با اینهمه هم شما وهم در کلیپی که اقای طالب حقیقت بزرگوار که بوسیله شما تایید شد به مبحث نرخ رشد پرداختید.
سئوال این است چرا درباره جمعیت ایران نیازی به تحقیقات اختصاصی جمعیت لازم نیست ولی وقتی نوبت به عربستان میرسد استفاده از این روش برای اثبات خالی از سکنه بودن سرزمین عربستان مطالعات اختصاصی لازم است؟  ممنون  
 
 
 
 
مسعود
سه شنبه 16 خرداد 1391 ساعت 11:31 PM
استاد برای سؤالم درباره بحث جمعیت شناسی تاریخی که  جوابی از شما نگرفتم، لااقل به مرجعی در قم، مفتی‌‌ای در سرزمین نجد یا خاخام کنیسه‌ای رجوع می‌دادید تا شاید پاسخی دریافت کنم...  
 
 
 
 
 
منصور
چهارشنبه 17 خرداد 1391 ساعت 00:48 AM
آقای عزیز
با سلام. پیشنهاد می کنم کتاب برآمدن هخامنشیان را مطالعه فرمایید بخصوص مقدمه و مطالب ابتدایی آن را که به طور بنیادین به عوامل موثر در بقا و پیشرفت تجمع های تمدنی پرداخته است. به نظر اینجانب آن مطالب بسیاز مهم است و قابلیت بسط بیشتر دارد.  
 
 
 
 
مسعود
چهارشنبه 17 خرداد 1391 ساعت 00:51 AM
خوشحال می‌شوم دوستانی که جان مطلب را درباره‌ی جمعیت شناسی تاریخی گرفته‌اند بنده را نیز در درک صحیح آن یاری کنند که چرا درباره‌ی ایران می‌توان با برگردان به عقب در زمان، جمعیت را در زمان طلوع عصر به اصطلاح صفوی به صفر نسبی رساند ولی در مورد مثلا عربستان نیاز به مطالعات اختصاصی است؟  
 
 
 
 
سعید.س
چهارشنبه 17 خرداد 1391 ساعت 07:16 AM
آقای مسعود
برای دریافت پاسخ سؤال‌تان ASAP به من رجوع کنید.
با تقدیم احترام  
 
 
 
مسعود سنجری
چهارشنبه 17 خرداد 1391 ساعت 09:36 AM
آقای مسعود

مبنای بحث جمعیت شناسی درباره ایران دلایل متعدد ذکر شده در خصوص نوساز بودن این کشور و جدید الورود بودن مردم فعلی به آن است. همچنین همان توقف ساخت و ساز مقارن با ظهور حاخام منشیان نیز عامل مهمی در این بحث هست. حال آیا این توقف ساخت و ساز در شبه جزیره عرب هم رخ داده است تا با همان معیارها و پارامترها در خصوص جمعیت فعلی آن دست به محاسبه بزنیم؟ اگر می پذیرید که حیات در آن منطقه استمرار داشته است لذا باید با مبانی دیگری در خصوص جمعیت فعلی آن قضاوت کرد.  
 
 
 
 
سعید.س
چهارشنبه 17 خرداد 1391 ساعت 10:18 AM
جناب سنجری عزیز!
ما با در نظر گرفتن زمان 100 سال برای دو برابر شدن جمعیت، تأثیرات احتمالی فاکتورهای غیرمنتظره همچون قحطی، خشکسالی و ...  (حتی شما بخوانید پوریم) را خنثی کرده و این عوامل را از دایره بحث کنار می‌گذاریم؛ چرا که بنا بر گفته‌ی حضرت استاد اگر انسان نتواند در صد سال به هر دلیلی، نسل خود را دو برابر کند بایستی ریغ رحمت را سر کشد و عطای زمین را به لقایش بخشد. پس در روند بحث، هیچ تمایز و تفاوتی بین عرب و عجم و ترک و تات نیست.
اشتباه در اینجا است که ما در بحث مذکور، عوامل محیطی را ثابت فرض می‌کنیم و مثلا در محاسبه‌ی جمعیت کره‌ی زمین نرخ رشد یک عرب در کویر لم‌یزرع نجد را با نرخ رشد یک سوئدی مرفه‌الحال برابر می‌گیریم و برای کره‌ی زمین جمعیت تریلیاردی می‌تراشیم و به دنبال علل نبود جمعیت مفقوده هستیم.
جناب آقای مسعود!
کلید بحث، در اغفال ما از عوامل محیطی و یکسان پنداشتن آن برای همگان است. چه برای ایران و چه برای عربستان این نرخ با توجه به شرایط محیطی متفاوت است.
پایدار باشی.  
 
 
 
 
 
 
 
 
مسعود
چهارشنبه 17 خرداد 1391 ساعت 10:21 AM
آقای مسعود سنجری

چرا جدیدالورود بودن مردم فعلی و نوسازبودن یک کشور و همچنین توقف ساخت و ساز باعث می‌شود که بتوان با نسبت‌های برابر در طول زمان به عقب برگشت و جمعیت را به صفر نسبی رساند؟ دلایل ارتباط این دو مقوله با یکدیگر چیست؟
پس تکلیف مطالب ابتدای یادداشت 207 که جمعیت زمین در 25 قرن پیش 100 هزار نفر فرض شده و با مبنا قرار دادن دو برابر شدن جمعیت در هر 100 سال به رقم بیش از 3 تریلیارد برای زمان حال رسیده‌ایم چه می‌شود؟ آیا فقط سرزمین نجد است که نیاز به مطالعات اختصاصی و مبانی دیگری در خصوص جمعیت دارد؟

آقای سعید.س آدرس بدهید خدمت می‌رسم.  
 
 
 
مسعود سنجری
چهارشنبه 17 خرداد 1391 ساعت 12:34 PM
آقای مسعود

شبه جزیره عرب بدلیل کمبود منابع آبی و غذایی تا دوران معاصر نمی توانسته پذیرای تجمعات مسکونی بزرگ باشد لذا با توجه به شرایط سخت زیست محیطی گروه های ساکن در آنجا حتی در صورت افزایش جمعیت چاره ای جز مهاجرت به مناطق دارای وفور نداشته اند. بر عکس در ایران قسمت های زیادی دارای وفور منابع آبی و غذایی است و لذا اگر این تواریخ جعلی را صحیح فرض بگیریم حتی بعد از حمله مزعوم مغولها هم باید جمعیتی بسیار بزرگ تری را در ایران شاهد باشیم. علاوه بر این برخلاف شبه جزیره عرب که یک سرزمین مهاجر فرست است (بدلیل کمبود منابع آبی و غذایی) اما ایران بخاطر وضع جغرافیایی و وفور منابع آبی و غذایی در بسیاری از نقاط آن سرزمینی مهاجر پذیر هم شناخته می شود.
بنابر این مثال استاد در خصوص نحوه افزایش جمعیت در باره ایران مصداق دارد ولی درباره شبه جزیره عرب باید با روش دیگری به سنجش و بررسی دست زد.
نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد