ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)
ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)

کتاب یادگار عمر،خاطراتی از خرم آباد قدیم،دکتر حمید عیدی، یهودیان

یه دوست

دوشنبه 8 خرداد 1391 ساعت 08:34 AM
یهودی های* خرم آباد(۱)

کتاب یادگار عمر ،خاطراتی از خرم آباد قدیم

دکتر حمید عیدی



     از قدیم الایام تعدادی یهودی در شهر خرم اباد مقیم بودند و زندگی می کردند و محله به خصوصی داشتند. محله یهودی ها در وسط شهر قرار داشت . از طرف شرق به حکیم آباد و از شمال به بازار بروجردی ها و از جنوب به محله درب دلاکان و از غرب به بازار اصلی شهر خرم آباد اتصال داشت . در این محله تقریبا در حدود ۲۰ حیاط وجود داشت . حیاط ها عمومی بودند و در هر حیاطی چندین خانواده یهودی ساکن بودند و زندگی می کردند و در آن موقع جمعیت انان از ۲۰۰ نفر تجاوز نمی کرد . یهودی ها همه کارو کسب داشتند و آدم بیکار در میان انها نبود . اتفاقا کارها و مشاغل عمده شهر در اختیار انها بود و انان نیز معاملات عمده انجام می دادند به دلیل اینکه افرادی ثروتمند و پول دار داشتند ، اغلب معاملات و خربد و فروش اشیا نادر و کم نظیر و در عین حال پرفایده را انجام می دادند از قبیل خرید و فروش داروهای طبیعی ، رنگ و جوهر ، پوست حیوانات وحشی مانند پوست دِله ، قاقم ، سنجاب ، خز و روباه ، آنان این پوست را می خریدند و به شهرهای دیگر می بردند و می فروختند . بعضی از یهودی ها مغازه پارچه فروشی داشتند و در واقع بزاز بودند پارچه های خوب و زیبا را از شهرهای دیگر وارد می کردند و می فروختند .

     جالب توجه این است که مردم خرم آباد و لرستان برای خرید جنس و مایحتاج خویش به یهودی ها بیشتر رغبت از خود نشان می دادند و در واقع یهودی ها جذبه خاصی در فروش متاع خویش داشتند گر چه احتمال تقلب و وگران فروشی در معاملات انها وجود داشت . در هر حال در میان یهودی ها افرادی بااستعداد و خوش ذوق و هنرمند وجود داشت که ابتکارات خاصی داشتند و در اینجا می توان نصیر یهودی را نام برد وی ذوق و استعداد فوق العاده ای داشت و کارهای زیادی انجام می داد . کار اصلی او زرگری بود اما در بنایی ، نجاری ، نقاشی ، اهنگری ، اسلحه سازی هم مهارت داشت در خاتمه این قسمت باید بگویم کبوتر باز ماهری هم بود و علاوه بر نگهداری انواع و اقسام کبوتر ، دیگر طیور را نیز می خرید و در خانه نگهداری می کرد می کرد به طوری که کبوتر بازهای محلی به وجودش احتیاج داشتند و در موارد ضروری به او مراجعه می کردند.

       تعدادی از یهودی های خرم اباد در کار طبابت اگاهی و تجربه داشتند و به کار طبابت و درمان بیماران می پرداختند . مدتها کار درمان بیماران به عهده یهودی ها بود . شخصی به نام حکیم یعقوب که در اصطلاح محلی او را به نام حکیم یاقو می نامیدند در طبابت مهارت و تجربه فراوانی داشت و بیماران را علاج و مداوا می کرد و مردم به او اعتماد داشتند .وی مردی خوش تیپ و خوش اخلاق بود . از بیماران خویش به خوبی پذیرایی می کرد ، خوش لباس و نظیف بود . حکیم یاقو اغلب بیماران را با داروهای طبیعی علاج می کرد . در هر حال حکیم یاقو مورد احترام مردم بود . گاهی حکیم یاقو برای درمان بیماران به منزل اشخاص می آمد . باید توجه داشت که حکیم یاقو بسیار مناعت طبع داشت و در مورد اجرت طبابت خویش چندان انتظاری نداشت و هر چه به او می دادند می پذیرفت و نیز دو نفر زن یهودی به نام های ناز و داکُل در خصوص بیماری های چشمی تجربه و اگاهی و مهارت داشتند و بیماران مبتلا به بیماری های چشمی را درمان و علاج می کردند. قبل از ظهر و بعد از ظهر خانه های این دو خانم مملو از بیماران چشم بود و انان سرگرم علاج و درمان بودند . گاهی هم به منزل اشخاص می امدند و درمان میکردند. یهودیان مقیم خرم آباد مراسم خاص ملی مذهبی داشتند ...مراسم عقد و ازداوج انها بسیار جالب بود و با آداب و رسوم خاصی انجام می شد گاهی یهودی های خرم آباد خودشان با خودشان وصلت و ازدواج می کردند و گاهی با یهودی های بروجرد و همدان وصلت و ازدواج می کردند. آنها مراسم مرده و غسل و کفن و دفن را به طرز مخصوصی انجام می دادند . مرده را در منزل غسل می دادند و بعد ان را به خارج شهر می بردند و در قبرستانی که مخصوص خودشان بود دفن می کردند .



      از جمله مراسم خاص انها این بود که روزهای شنبه به طور کلی تعطیل می کردند و هیچ کاری انجام نمی دادند و در منزل و کوچه های محله می نشستند و از قبل غذا به اندازه کافی می پختند و تهیه می کردند و به وسیله مسلمان ها غذا را گرم می کردند و می خوردند و مسلمان ها سماور برای آنان اماده و چای دم می کردند و به انان می دادند و نسبت به این رسم بسیار جدی بودند . با این همه در مقابل مسلمان ها بسیار ناتوان بودند و برخی افراد شرور انها را آزار می دادند.

     یهودی ها علاقه فراوانی به ماهی داشتند شاید اغلب غذای انان ماهی بود . قابل توجه این که یهودی ها خودشان به شکار ماهی می رفتند . در کنار رودخانه های اطراف خرم آباد ساعت ها می نشستند و ماهی شکار می کردند . یهودی ها در محله مخصوص خودشان عبادتگاهی داشتند به نام کنیسه که روزهای شنبه در آن اجتماع می کردند و به کار عبادت می پرداختند .

    اینک در خاتمه به ذکر اسامی تعدای از یهودی های مقیم خرم آباد می پردازیم از افراد مشهور : عزیز ، یوسف ، الیاهو ، یاقو و یعقوب ، ملا عبدالله ، ملا اسماعیل ، نورالله ، فتح الله ، حشمت ، هارون ، شمعون ، شماش ، موسی ، نصیر ، لطیف ، رحمان ، فرج الله ، الیاس ، ممو ، سیا ، مرده خای ، خواجه ، بخشی ، یزقل ، آقا ، مئیر ، سلیمان ، خرم.

  از زنان : داکُل ، ناز ، سارا ، صفورا ، نوری ، جواهر ، پری ، لیلا ، لعیا ، سیما ، زیور ، قزی ، رشتی ، آهو ، سلی ، خانم ، یوخی زن حکیم یاقو ، زرنگ.

یهودی های معروف خرم آباد

افراد معروف آنان که هر کدام به نوعی دارای کسب و کار و شغل و حرفه ای بودند :

  اکلو: یُزقل کاشی زاده به ملا اکلو معروف بود و رسیدگی به وضع ملی و مذهبی یهوی ها به عهده ایشان بود و خیلی هم مورد احترام قرار می گرفت .
 یوسف مردی قوی هیکل و قیافه ای جذاب داشت و لباس نیکو می پوشید . وی در واقع رئیس یهودی ها بود.
   حاج بخشی هارون زاده که مسلمان شد شغل او بزازی بود.
  عزیز فرزند یوسف بود . او نیز مانند پدر در میان یهودی ها دارای موقعیت خاصی بود . وی با پدرش یوسف به شغل تجارت اشتغال داشت .
  حاج فرج الله جواهری فرزند ملا اسماعیل مسلمان گردید.
 یعقوب شماش پارچه فروش بود.
  حاج یعقوب معروف طبیب بود و خیلی مورد علاقه مردم.
  خواجه معروف به عذرا تاجر بود.
  فتح الله بزاز بود.
  استاد نصیر طلاساز بلکه همه کاره.
   الیاهو تاجر و پارچه فروش بود .
  عزیز ، بزاز و پارچه فروش بود.
  موسی پسر ملا یعقوب.
  خواجه که در این اواخر خیلی مهم شده بود و وقتی یهودی ها مهاجرت کردند وکالت انان را به عهده داشت .
   مئیر دارو فروش بود.
یوسف مال و ثروت فراوانی داشت و مالک یک دانگ از همه کاروانسرای میرزا سید رضا بود.
 ملارحمان پارچه فروش بود.
 ملاعبدالله روحانی یهودی بود . کارش این بود که مسائل دینی به آنان یاد می داد گوسفند و گاو و مرغ را برای انان ذبح می کرد . چون ذبح یهودی ها با مسلمانان فرق دارد.
حکیم باشی یک فرد یهودی معروف بوده است و کارش طبابت بوده است . نویسنده وی را ندیده است .
ملااسماعیل پدر حاج فرج الله جواهری و طلا و جواهر فروش بود.
صحبت ، بزاز و پارچه فروش بود.
 ملا رحم خدا که ملا رمی نامیده می شد . بیشتر در دهات اطراف خرم آباد می رفت و اجناس خود را به فروش می رسانید.
  یهودا پارچه فروش بود.
  الیاهو تاجر و پارچه فروش و کارش عمده فروشی بود .
 نورالله و فتح الله بزاز بودند.
  حاج نصیر این شخص در میان یهودی های خرم آباد تقریبا همه کاره بود.
پاسخ:
آقای یه دوست. یادداشت ارزشمندی بود. کوشش در به دست آوردن پیشینه و جهش ها و مخفی کاری های یهودی، در ردیف  کاری که شما انجام داده اید، می تواند سراسر ایران را بپوشاند.
نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد