یکشنبه 24 اردیبهشت 1391 ساعت 5:02 PM
بسیاری از هنرپیشههای بزرگ مصر، یهودی بودند که بعدها نام خود را تغییر دادند و اکنون بیشتر مردم نمیدانند که آنها یهودی بودهاند. البته این یهودیان همزیستی سازنده و سالمی با مسلمانان داشتند و برخی حتی به اسلام گرویدند
بسیاری از افراد نمیدانند که لیلی مراد (لیلی زکی مراد) اصلا یهودی است و همینطور برادرش فخیر مراد (موریس مراد) (1928 - 1981) نیز یهودی بود. بسیاری واقعا نمیدانند که نجوی سالم (نظیر موسی شحاته) (1925 - 1987) هنرپیشه کمدی، که ملت مصر از هنر بازیگری او لذت میبرند، یهودی است و همین طور راقیه ابراهیم (راشیل اُبراستیو لوی) که با بازی در برابر محمد عبد الوهاب در فیلم «گلوله در قلب» (رصاصه فی القلب) در سال 1944 (1323) همانند یک ستاره به شهرت رسید، یهودی است
آمون : متن را عینا به همینجا منتقل می کنم.
چرا بسیاری از هنرمندان با نامهی واقعی خود فعالیت را ادامه دادند، ولی برخی نام خود را تغییر دادند؟ یا از برملا شدن یهودی بودن و به دنبال آن رویگردانی مردم؛ واهمه داشتند؟ ی این که چون آن نامها مانوس نبودند و برای این که برای همیشه در یادها باقی بمانند، نام خود را تغییر دادند؟چرا در میان هنرپیشگان زن و مرد قدیمی مصر، نامهی ناآشنا دیده میشود؟ پاسخ این پرسش روشن است. سینمی مصر به دست بیگانگان پا گرفت و در ابتدا، بیشتر، مصریان یهودی به آن پرداختند. بسیاری از هنرپیشههی بزرگ مصر، یهودی بودند که بعدها نام خود را تغییر دادند و اکنون بیشتر مردم نمیدانند که آنها یهودی بودهاند. البته این یهودیان همزیستی سازنده و سالمی با مسلمانان داشتند و برخی حتی به اسلام گرویدند. نام برخی هنرمندان مانند مهندس دکور، مهندس صدا یا مدیر فیلمبرداری . . . عجیب به نظر میرسد و همچنان نامانوس باقی مانده است. نامهی مذکور را میتوان در فیلمهی قدیمی که کم و بیش در تلویزیون نمیش داده میشود، مشاهده کرد و چه بسا تماشاگران کانال فضیی مصر هنگام تماشی فیلم متوجه آن شوند. تماشاگران مصری از مسلمانان گرفته تا قبطی، ریشه نامهی مصری را به خوبی میشناسند. البته امکان دارد تصور کنید آن نامها مربوط به بیگانگان است، زیر این بار مصر در آغاز فعالیتش، یعنی از سال 1896 تا 1911 میلادی (1275 - 1290 شمسی) به بیگانگان متکی بود. اما زمانی خواهد رسید که بدانیم آن نامهی عجیب و غریب از آن مصریانی است که اصلا یهودی بودند. مثلاً بسیاری از افراد نمیدانند که لیلی مراد (لیلی زکی مراد) اصلا یهودی است و همینطور برادرش فخیر مراد (موریس مراد) (1928 - 1981) نیز یهودی بود. بسیاری واقعا نمیدانند که نجوی سالم (نظیر موسی شحاته) (1925 - 1987) هنرپیشه کمدی، که ملت مصر از هنر بازیگری او لذت میبرند، یهودی است و همین طور راقیه ابراهیم (راشیل اُبراستیو لوی) که با بازی در برابر محمد عبد الوهاب در فیلم «گلولهی در قلب» (رصاصه فی القلب) در سال 1944 (1323) همانند یک ستاره به شهرت رسید، یهودی است . . . و همین طور نامهی زیاد دیگر . . . چرا؟ مسئله پیچیده به نظر میرسد و دلیل روشن و واضحی ندارد. چرا بسیاری از هنرمندان با نامهی واقعی خود فعالیت را ادامه دادند، ولی برخی نام خود را تغییر دادند؟ یا از برملا شدن یهودی بودن و به دنبال آن رویگردانی مردم؛ واهمه داشتند؟ ی این که چون آن نامها مانوس نبودند و برای این که برای همیشه در یادها باقی بمانند، نام خود را تغییر دادند؟ در مورد اول بید گفت که انگیزه اصلی تغییر نام ستارگان مرد و زن، ترس نبوده و بید به این مورد با دید شک و تردید نگریست. زیرا هم اکنون نیز نامهیی مانند «شیکوریل»، «صید ناوی»، «شملا»، و . . . بر سر زبانهاست. نکته مهم این است که در آن زمان، شنیدن و تکرار آن نامها مشکلی یجاد نمیکرد . . . لذا بید به مورد دوم بسنده کنیم. ب این که بسیاری از هنرمندان یهودی نبودند، ب این حال برای یجاد جاذبه، نامهی خود را تغییر دادند. یهودیان در سینما با آغاز قرن جاری و گسترش انتشار نوارهی مصور سینمیی، یهودیان مصر وارد صنعت سینما بخصوص در قسمتهی هنری و مهندسی آن شدند. آنان گروه «کر» نیز تشکیل دادند و این حرفه، به ویژه در زنان، تا زمان برپیی انقلاب ژوئیه 1952 (1331)، مختص یهودیان بود. شخص جستجوگر در فیلمهی نمیشی دهههی سی و چهل بخوبی درمییابد که دهها زن یهودی، گروه «کر» تشکیل میدادند. دومین نکته قابل ملاحظه در بررسیهی مربوط به زندگی مصریان این است که یهودیان در این زمینه یکه تاز بودند و نه فقط راه برای آنان کاملا هموار بود، بلکه برای خود رقیبی نمیشناختند. داوود حسنی، آهنگساز مشهور، نیز از این که با آن صدی گیری خود سوره «یاسین» را تلاوت کند به هیچ وجه نگران نبود. همین مرد، زمانی که ازدواج کرد و صاحب فرزندانی شد، برای همه آنها اسمهی عربی- مصری، کمال، انسیه و فواد را برگزید. یهودیان مصر نه تنها از رخدادهی جامعه خود به دور نبودند، بلکه در ناراحتی و حزن ملت مصر شرکت داشتند. این حالت از مقاومت در برابر اشغال انگلیس کاملا هویدا بود. انقلاب سال 1919 (1298)، در همه مظاهر زندگی مادی و معنوی میهن اثر گذاشت و بر روح توانی مصری نسبت به تشخیص و پیداری و روی آوردن به یک هدف ملی که همان استقلال باشد، صحه گذاشت. زکی مراد به پاس انقلاب 1919 (1298) آواز خواند و در اپری «دهه پاک»، (اعشره الطاهره «الطیبه»)، نقش اول را یفا کرد. داوود حسنی ترانه تنظیم شده از قصیده احمد شوقی را که عشق به مقاومت علیه اشغالگران را در دل بیدار میکرد و خواستار بازگشت رهبران مصر بود، خواند. با انقلاب 1919 (1298) بیداری و آگاهی در مورد اهمیت سرمیههی مصری که جیگاه طبیعی آن در خود مصر است، افزیش یافت. بدین ترتیب سرمیههی ملی که به طور تصادفی در اختیار گروه خاصی نیز بود، در همه زندگی و اقتصاد مردم جاری شد. به دنبال این حرکت، بسیاری از صنیع راهاندازی شدند و قوانین گمرکی که به قصد حمیت از تولیدات وضع شده بود، موجب شد که بسیاری از امتیازهی کشورهی بیگانه در این کشور لغو شود. در بحبوحه انقلاب، زنان نیز وارد کارزار شدند و در تظاهرات شرکت فعال داشتند. پس از آن تعداد دختران جوینده علم افزیش یافت و موسیقیهی سید درویش و داوود حسنی که برگرفته از آوی ملت، شامل کارگران، کشاورزان، پیشهوران و کارمندان بود منتشر شد. با انقلاب 1919 (1298) سرمیههی بیگانگان در مصر کمتر شد و در نهیت، دست قدرتمند بیگانگان از سینمی مصر کوتاه گشت و سرمیه و پول کشور مصر که بر قدرت، تمیل و خواست ملت در ابعاد سیاسی و اقتصادی در جهت تحقق استقلال و آزادی و قدرت ملت استوار بود، جیگزین شد. یک سال پس از پیروزی انقلاب، سهامداران بانک مصر که در پیریزی بسیاری از پیههی صنعت ملی در کشور سهم به سزیی داشتند، گردهم جمع شدند. در ینجا نام یک یهودی مصری، متولد اواخر قرن گذشته، در اسکندریه، به عنوان یکی از نمادهی بزرگ جهان سینما درخشیدن گرفت. «توگو مزراحی» زمانی که آتش جنگ جهانی دوم شعلهور شد، صنعت سینمی مصر در مرحلهی از شکوفیی قرار داشت که هیچگاه به آن مرحله نرسیده بود و هرگز نیز نرسید. تعداد استودیوها به 9 عدد رسید که تعدادی از آنها همچنان فعالند و همین امر موجب شد که با آغاز دهه چهارم، تعداد تولید فیلمها در یک سال، به عدد چهل رسید. در برابر پوییی تولید فیلمهی سینمیی، سالنهی نمیش در قاهره و اسکندریه و بیشتر شهرهی بزرگ مصر نیز راه اندازی شد و بدین ترتیب فیلمهی تولید کشور مصر به یکی از کالاهی مهمی تبدیل شد که بیشتر منطقه غربی را پوشش میداد. «توگو مزراحی» زندگی هنری خود را همزمان با سینمی صامت، به عنوان همکار با محمد کریم، کارگردان ادامه میداد، ولی او در پیهگذاری صنعت سینما در کشور مصر نیز شرکت فعال داشت و یک استودیو در شهر اسکندریه و در پی آن استودیوی دیگری در قاهره راهاندازی کرد و در آن شهر اقامت گزید. قاهره که در دهههی سی و چهل دژ مستحکمی برای تولید فیلمهی سینمیی بود، رشد نسبتا بالیی در این زمینه داشت و در استودیوهیی که مزراحی راهاندازی کرده بود، دهها فیلم تولید شد که ساخته او نبودند، بلکه همکاران سینمییاش در مصر و آنانی که در تحقق این آرزو یاورش بودند، تولید کرده بودند. سینماگران مصر درصدد اثبات این نکته بودند که سینمی این کشور، همانند مردمش که با ساختن اهرام ثلاثه میراث بیشماری از آثار باستانی از خود به جی نهادند، قابل تأمل است، همچنان که امتیاز دیگر توگو مزراحی، کشف ستارگان سینماست. در میان همه ستارگان زن، شید «لیلی مراد» و «راقبه ابراهیم» جزو سرشناسترین باشند. آغاز کار لیلی مراد در سینما به دلیل شهرت وی به عنوان خواننده بود. این همان چیزی بود که بهیجه حافظ (1912- 1983) [1291 - 1362] اولین زن کارگردان سینمی مصر را بر آن داشت که از او بخواهد در اولین فیلم خود «اضحیا» (قربانیان) در سال 1933 (1312) آواز بخواند. قرار بود لیلی مراد در فیلم «قبله فی الصحر» (بوسهی در صحرا)، به کارگردانی بهیجه حافظ مجددا آواز بخواند، ولی این طرح به شکست انجامید. ممکن است این پرسش برای ما مطرح شود که چگونه میتوان سینمی لیلی مراد را که همچنان بر دلهی مردم حکومت میکند و هر از گاهی در تلویزیون ظاهر میشود، توصیف کرد؟ مشکلی نیست که با شتاب بگوییم که سینمی لیلی مراد، سینمیی با سبک ویژه است. جادویی در آن وجود دارد که برای تو روشن نیست، ولی با آن همزیستی داری، البته شید صدی لیلی مراد، یکی از دلیل این موفقیت باشد. از سوی دیگر، سینمی لیلی مراد نه فقط هیچ مشکلی بریت یجاد نمیکند، بلکه برعکس، فیلمهی او، تو را به دنیی بسیار مشابه و البته بدون وجود مشکلات وارد میکند. . . . بنا به تعبیر «سامی سلامونی» منتقد، در گذشته سینمی مصر، به ویژه در دهه سی و چهل، فیلمی وجود نداشت که داستانهی عشقی آن بدون مشکل و ناراحتی به سرانجام برسد. . . و این طبیعی است که تماشاگران به طور موقت دچار ناراحتی شوند. در این حالت هرگاه زمان نمیش فیلم به درازا کشد، طبیعتاً فرصتهیی برای ابراز ناراحتی و در نهیت اجری ترانه در فیلم به وجود میید. فیلمهی لیلی مراد خارج از این قاعده نبود ... این هنرمند در یک فیلم به طور متوسط هفت ترانه میخواند. اگر لیلی مراد همان هنرپیشه معروف باشد که گاه نقشهی مشابه و گاه متفاوت را بازی میکند، بید گفت که لیلی مراد خواننده نیز عامل اصلی در ارتقی آوازهی سینمیی بود، ترانههیی که جزو اصلی در روال فیلمهی دراماتیک بود. گفتنی است که لیلی مراد ملیت مصری خود را بر یهودی بودنش ترجیح داد و طولی نکشید که به پذیرش اسلام نیز گردن نهاد. فراتر از ین، گفته میشود که او با شدت تمام دعوتهی رسمی در سطح بسیار بالا به ویژه از سوی گلدامیر- نخست وزیر معروف رژیم صهیونیستی ر برای دیدار از اسرائیل رد کرد. .... استثنا در قاعده یک هنرپیشه که بعدها «راقیه ابراهیم» نام گرفت هم داریم که در سال 1915 (1294) در کوی یهودیان متولد شد. او از یک خانواده یهودی مصری فقیر بود و همین موجب شد که تحصیلات را نیمه تمام باقی گذارد و در فروشگاهها به عنوان فروشنده لباس مشغول کار شود ... در سال 1937 (1316) توگو مزراحی او را کشف کرد و در فیلم «سلامت در خوبی است» همراه با نجیب یمانی وارد دنیی سینما کرد ... ولی او فقط زمانی که در برابر محمد عبدالوهاب در فیلم «گلولهی در قلب» به یفی نقش پرداخت، مورد توجه واقعی قرار گرفت. او در این فیلم همراه با محمد عبدالوهاب، ترانه «حکیم عیون» (چشم پزشک) را در این فیلم خواند. پس از این فیلم، راقیة ابراهیم به عنوان یکی از ستارگان بزرگ سینمی مصر مطرح شد . . . به تدریج موضع راقیه ابراهیم به نفع یهود وضوح بیشتری یافت. همه کارگزاران در امور هنری او را به غرور، تعصب شدید نسبت به هنرمندان زن مصری - البته به جز زنان هنرمند یهودی - متهم میکردند. راقیه ابراهیم به ویژه پس از جریاناتی که انقلاب ژوئیه را در پی داشت، هیچ گاه نتوانست وجود خود را در مصر تثبیت کند. لذا به آمریکا مهاجرت کرد و به عنوان میهماندار دفتر رژیم صهیونیستی در سازمان ملل متحد مشغول به کار شد ... او با یک مرد ثروتمند آمریکیی یهودی تبار ازدواج کرد و همراه او، شرکت بزرگی با نام «اوکدزهابر» تأسیس کرد، بدین ترتیب همه خبرهی مربوط به او و ارتباطش با مصر قطع شد.
منبع: روزنامه جام جم (30/9/79) به نقل از: الشروق، ترجمه سید محسن ساری
دوشنبه 25 اردیبهشت 1391 ساعت 02:10 ق.ظ