ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)
ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)

ختنه در اسلام به اجبار یهود و توسط آنوسی ها

آزاده / ق

جمعه 1 اردیبهشت 1391 ساعت 05:10 AM
صحبت ، صحبتِ رفتارهای مملو از ضد و نقیض است . صحبت رفتارها و سننی ست که همخوانی ندارد .
آن وقت است که مقایسه ها شروع می شود .
مثلا قوم یهود هیچ گاه ، صحبت از غسل تعمید بصورت رسمی نکردند و مدام روی  سنت ختنه برای مردان که از اسحاق ماندگار شد تاکید می کنند . در حالی که این موضوع در برخی از خانواده های سنتی یهودی رواج داشت و البته دارد . پیشوایان  مذهبی یهود تا به امروز توضیحی قانع کننده نداشته اند بجز اینکه :  « خانواده های یهودی که در اسپانیا و رُم ( دقت کنید آقای پورپیرار در رم ) سکونت داشتند بدلیل اذیت و آزارهای مسیحیان متعصب برای اینکه تقیه و دین خودشان را استتار کنند مجبور می شدند نوزادان شان را به کلیساهای جوار برده و به شیوه  مرسوم شستشوی مذهبی بدهند . »
خب تا اینجای داستان را داشته باشید .
سنت تعمید در خانواده ما وجود داشت یعنی من و خواهرانم و همچنین دیگر اعضای خردسال اقوام تعمید شده ایم آنهم در منزل .
بعضی ها دست نگیرند و زود قضاوت نکنند ، که یکی از غسل های مرسوم یهود بوده یا حمام زایمان باشد . تعمید مذکور با حمام زایمان فرق می کند حتی با Baby Shower ، هرچند که این Baby Shower  جشن سیسمونی خودمان است که قبل از زایمان گرفته می شود و ربطی به حمام و دوش کودک ندارد ، اما محض احتیاط نوشتم برای کسانی که اینجا ول معطلند .
این غسل سوای ، شستشوی پوست کودک از خون های دلمه بسته و ناپاکی های رحم مادر است که تمام جهان آن را به خوبی می شناسند و حتی سوای آن طهارت های جهود است که یهود تمایلی ندارد با تعمید شناخته شود ،  بلکه هم و غمش را گذاشته بر غلفه ی قوم ذکور بنی اسرائیل  و با " ختنه  " می خواهد ترک تازی کند تا پیشانی یا فرق سری که با آب تر می شود .
غسل تعمید در بیشتر کلیساها قطره چکانی ست فقط در کلیساهای محدودی  کودک در طشت های مملو از آب و برگ های مقدس تطهیر می شود . یا در میان مندایی هایی که می شناسمشان با آب رود کارون .
خب  چنین طشت و برگ هایی را بعد از چهل روز که از تولد نوزاد می گذشت و البته پس از حمام زایمان مادر و نوزاد در خانه های اقوام من علم می شد ، نوزاد پسر و دخترش هم فرقی نمی کرد . من در خردسالی شاهد مراسم تعمید خواهرم که بصورت پنهان و با حضور چند تن از اعضای نزدیک فامیل برگزار شد ، بودم  . که آن صحنه غوطه ورشدن خواهر نوزادم تاثیر بدی بر روانم گذاشت و از اون روز تا این ساعت  هیچ وقت سعی نکردم که شنا را یاد بگیریم .
دیشب یاد این فایل از خاطراتم افتادم . در وب گردی شبانه ، که امیدوار بودم برخی از یهودیان دست از پنهان کاری برداشته و به این موضوع  " غسل تعمید یهودیان " اشارتی داشته باشند آنهم با ذکر حقایق . همان توجیه تکراری همیشگی : تظاهر به مسیحیت برای امان گرفتن .
مسئله اینجاست ، اگر ادعای اجبار بر غسل تعمید برخی از یهودیان صحت داشته باشد . بعد از خلاصی از آن ستم ها ، چرا در نسل ها به ارث رفت این سنت . و البته اینکه نیای من و پدرانش عمرشان به دهه ی اذیت و آزار مسیحیان قد نمی کشید و گذرشان هم  به  اسپانیا و روم نیفتاد .
... شاید من اولین کسی نباشم که صادقانه از تن دادن به این غسل مقدس صحبت کرد وقتی در کتاب های آسمانی توصیه به آن نموده اند ، اکیدا . ولی آقا ناصر مطمئنم نخستین کسی هستم که در این وبلاگ  نوشتم " غسل تعمید شده ام اما نه برای دو روز حیات بیشتر  و سازگاری با محیط اطراف " .     
 
 
 
 
 
 
 
آزاده / ق
جمعه 1 اردیبهشت 1391 ساعت 06:46 AM
... عجیب  پرحوصله اند این جماعت ، آقای پورپیرار .
حالا فکر کنم آن کاربری که  زحمت معرفی دادن به خودش نمی داد و میخ من شده بود و برای من می نوشت : که تو قصد معرفی کردن  قوم خودت را داری و آماده باش ، دست به سینه برای انجام وظیفه . فهمیده باشد که برداشتش از بیخ باطل بود .
مثل اینکه عادتت شده سریع قضاوت کنی ؟ خدای من ، نیازی به اعلام موجودیت این چنینی ندارم . که برایم استخوان پرت کنند.
آقای پورپیرار در بیشتر کتاب هایش از جمعیت زیاد یهویان قلم زده و اینکه اورشلیم حساب تک تک شان را در سیاهه دارد . مگر این نکات ریز را در کتاب هایش نگرفتی ؟ بعدها برایت می نویسم چرا مدام می نوشتم ما هنوز زنده ایم .
<<  یادته برایت نوشتم آش رو نباید زود خراب کنی . آقای بی نام .. ناشناس ، حالا هرچی .
بالاخره فهمیدی کیش اصلی من چیه ؟ یا هنوز هم در حال کشف معمای دین و زندگی آزاده / ق هستی ؟ .. عزیز دلم  آن نشانه هایی که گذاشته بودم  از بابت امر خیر دیگری بود . که اگر مخالف خوان هایی که ادعا کرده بودند ، " پورپیرار " با عمال آخوندی دیزی می خورد ، ( دست خود اتهام چی ها به خون اقوام ایرانی تر است ، پورپیرار که یک کلیک بیشتر نکرده ) در ادامه طرح اتهامات قبلی شان ، مدعی نشوند که  " ناصر بناکننده  " پولی به من داده که در این وبلاگ به نام یک یهودی زاده  کامنت بگذارم  و یا حتما با بعثی های آن ور مرز ، سر و سری داشته و شب به شب با طیاره از محمره به طهران پرواز دارم و در آغوش آقای پورپیرار ، از سینه بندم دلارهای آمریکایی بیرون می کشم و نظریات میشل عفلق خدابیامرز را با رقص شکم به او دیکته کنم . و یا اینکه در دفتر وی کنارش نشسته ام و در حین ماچیدن  نظرم را هم می نویسم  ، با پیگیری آن نشانه ها ، فک شان شل می شود .  که ببینند هیچ صحنه سازی یا قرار و مداری در کار نبوده و یا حتی هیچ هویت جعلی هم مهر تایید در این وبلاگ نخورده .
اسناد پراکندگی قوم یهود حی و حاضر . ...  زکی  ، آنتی پورپیرارها .
... بگذریم  .
آقای پورپیرار ، می دانستی دشمنان و مخالفانت ، گنده گاف شان را پیشکشت کردند ؟ بهتر بود پیله آن اتهام یهودی یمنی می شدی و بی خیال عبور نمی کردی . 
 
 
 
 
 
 
 
آزاده /ق
جمعه 1 اردیبهشت 1391 ساعت 06:49 AM
در توضیح کامنت قبلی اضافه کنم  . منظورم از کسانی که ول معطلند . آنهایی هستند که ناصر پورپیرار را متهم به جنون و خیال پردازی می کنند در وبلاگ ها و کتاب های شان ، اما بجز " ناصر پورپیرار " کامنت های کاربران این وبلاگ را هم به زیر رنده نقد برده اند . و هنوز هم  در این وبلاگ ترافیک  کرده اند . سال 89 ، وقتی که وبلاگ ذوالقرنین را دیدم که با میکروسکوپ ، سکنات آقای پورپیرار و کاربرانش را هم تفسیر می کند ، فهمیدم درست به سیبل خورده نظریات آقای پورپیرار .
... عجیب  پرحوصله اند این جماعت ، آقای پورپیرار .
حالا فکر کنم آن کاربری که  زحمت معرفی دادن به خودش نمی داد و میخ من شده بود و برای من می نوشت : که تو قصد معرفی کردن  قوم خودت را داری و آماده باش ، دست به سینه برای انجام وظیفه . فهمیده باشد که برداشتش از بیخ باطل بود .
مثل اینکه عادتت شده سریع قضاوت کنی ؟ خدای من ، نیازی به اعلام موجودیت این چنینی ندارم . که برایم استخوان پرت کنند.
آقای پورپیرار در بیشتر کتاب هایش از جمعیت زیاد یهویان قلم زده و اینکه اورشلیم حساب تک تک شان را در سیاهه دارد . مگر این نکات ریز را در کتاب هایش نگرفتی ؟ بعدها برایت می نویسم چرا مدام می نوشتم ما هنوز زنده ایم .
<<  یادته برایت نوشتم آش رو نباید زود خراب کنی . آقای بی نام .. ناشناس ، حالا هرچی .
بالاخره فهمیدی کیش اصلی من چیه ؟ یا هنوز هم در حال کشف معمای دین و زندگی آزاده / ق هستی ؟ .. عزیز دلم  آن نشانه هایی که گذاشته بودم  از بابت امر خیر دیگری بود . که اگر مخالف خوان هایی که ادعا کرده بودند ، " پورپیرار " با عمال آخوندی دیزی می خورد ، ( دست خود اتهام چی ها به خون اقوام ایرانی تر است ، پورپیرار که یک کلیک بیشتر نکرده ) در ادامه طرح اتهامات قبلی شان ، مدعی نشوند که  " ناصر بناکننده  " پولی به من داده که در این وبلاگ به نام یک یهودی زاده  کامنت بگذارم  و یا حتما با بعثی های آن ور مرز ، سر و سری داشته و شب به شب با طیاره از محمره به طهران پرواز دارم و در آغوش آقای پورپیرار ، از سینه بندم دلارهای آمریکایی بیرون می کشم و نظریات میشل عفلق خدابیامرز را با رقص شکم به او دیکته کنم . و یا اینکه در دفتر وی کنارش نشسته ام و در حین ماچیدن  نظرم را هم می نویسم  ، با پیگیری آن نشانه ها ، فک شان شل می شود .  که ببینند هیچ صحنه سازی یا قرار و مداری در کار نبوده و یا حتی هیچ هویت جعلی هم مهر تایید در این وبلاگ نخورده .
اسناد پراکندگی قوم یهود حی و حاضر . ...  زکی  ، آنتی پورپیرارها .
... بگذریم  .
آقای پورپیرار ، می دانستی دشمنان و مخالفانت ، گنده گاف شان را پیشکشت کردند ؟ بهتر بود پیله آن اتهام یهودی یمنی می شدی و بی خیال عبور نمی کردی .
پاسخ:
خانم ازاده. در اسلام دستور ختان نیست و مسلمین ختنه می کنند! حاصل این که یک یهودی در میان و جمع مسیحیان به سهولت شناخته می شود و در جمع مسلمین خیر. یکی از دلایل رسوخ آسان انوسی ها به اجتماعات اسلامی، به یمن ختنه است.  
 
 
 
 
آمون : به احتمال زیاد و قریب به یقین بر مبنای شواهدی، این موجود مفلوک مسمی به آزاده/ق و ایمیل ghanbari.azadeh@gmail.com همان آنوسی خودمان باشد به اسامی لایتناهی دیگر نظیر مازیار، دانیال، اتفاق، 206، 405، ... و قس علی هذا! این بار تغییر جنسیت هم داده و از پشت نت و بدون فایروال و کاندوم و ... ، به کسب روزی از غیر/مختون مشغول است!
نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد