چند سال پیش در ملایر ( زادگاه محمد ملایری ) یک روز در خیاطی یکی از آشنایان به هنرمندی افغانی دوره گردی برخورد کردم که عکس هایی با زمینه عهد ناصری یا همان قجری خودمان برای مشتری ها آماده می کرد . دوربین ایشان دیجیتال نبود ، ولی مهارتی داشت که می توانست تصاویر را با پس زمینه کهنه و پلاریزه چاپ کند . اعتراف می کنم کارش بهتر از هزاران برنامه فتوشاپ کامپیوتری بود به اضافه این ، در کنار دوربین ، لوازمی مثل سبیل های پرپشت بلند ا دو سو تاب خورده و همچنین سرداری و قبا و کلاه های نمدی که به اصطلاح در آن عصر برای رجال مرسوم بود با خود به همراه داشت .
پس زمینه قاجاری در حال حاضر چیز تازه ای نیست آ نهم بعد از مد شدن کارت های عروسی به سبک قدیم ، البته این خاطره به قبل از مد شدن این کارت های فانتزی می رسید . جالب بود که شهروند افغان تاریخ ایران و هم صحنه هایی را در ذهن با خود حفظ کرده بود که ما ، قبل ترها در کتاب تاریخ مدارس در صفی از مشروطه طلب های باروتی بدست دیده بودیم یا در سریال ها .
هنرمند افغانی برای تحویل عکس آمده بوده .وقتی که با هم قراری گذاشتیم که فردا بیاید و از رمز و رموز حرفه اش بگوید که ما هم کاسب بشیم ، بنده خدا خلف وعده کرد و نیامد . ما هم دیگر او را ندیدیم ، ولی نمونه کارش را مجددا در منزل دوستی دیدم . عکسی از چند مرد سالخوره با تفنگ های لوله باریک و البسه به اصطلاح قاجاری و کلاه هایی که اثری از گرد سم اسبها و بیابان ها نداشت ، روی رف . دوستم مدام به من اطمینان می داد که تصویر قدیمی و در ته زیرزمین منزلشان پیدا شده و اقوامش هم در انقلاب مشروطه به طهران زده بودند . گوشه های کاغذ عکس نو بود .
نمی دونم اون هنرمند افغان دوره گرد چند خانواده را به آرزویشان رسانده بود که با تبختر بگویند بازمانده های مشروطه چی ها هستند .