ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)
ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)

نظر آقای رضا مرادی غیاث آبادی در باره آقای ناصر پورپیرار

مسعود سنجری

سه شنبه 22 فروردین 1391 ساعت 01:22 AM
برادر بزرگ استاد پورپیرار گرامی
سلام علیکم

نام غیاث آبادی همواره مرا به یاد سریال دائی جان ناپلئون می اندازد. این غیاث آبادی هم ایکاش قبل از نظر دادن درباره شما زحمت این را بر خود هموار می کرد و مطالبتان را می خواند. بگذریم در اینجا نظر آقای مرادی غیاث آبادی درباره شما را می آورم:

"در ستایش پورپیرار

رضا مرادی غیاث آبادی
دوشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۱


در مدتی که برخی واقعیت‌های متکی بر اسناد تاریخی را در باره کورش هخامنشی می‌نوشتم، نامه‌های متعددی به دستم رسید که ضمن تهدید و فحاشی‌، نظر مرا در باره آقای ناصر پورپیرار جویا شده بودند و یا مرا با ایشان مقایسه کردند بودند. لابد خیال می‌کردند که حالا خودم را از ترس در جایی پنهان می‌کنم. آشکار است که چنین فرمایشاتی بخاطر ناتوانی از ارائه پاسخی مستدل و منطقی، و نیز نگرانی از پرتوی نوری بود که بر دروغ‌های تاریخی مقدس‌نمای آنان افتاده بود و مریدان را دچار شک و تردید کرده بود.

با این حال از آنجا که در بیان نظرات و دیدگاه‌هایم جسور هستم و خود را آزادمنش‌تر و مستقل‌تر از آن می‌دانم که واهمه‌ای داشته باشم از اوباش کورش‌پرست که عادت به سرکوبگری و تجاوزگری دارند، نظرم را در باره آقای پورپیرار بطور خلاصه می‌نویسم.

نگارنده برخلاف تلقی رایج مطلق‌گرایانه و جاهلانه جامعه امروز که هر شخص یا مکتبی را یکسره تأیید و یا یکسره رد می‌کند، بر این باور است که هیچ شخص یا مکتب یا نویسنده‌ یا محققی وجود خارجی ندارد که کل نوشته‌ها و نظرات او بی‌اساس یا بااساس باشد. هر اندازه که کسی مغرضانه بیندیشد و بنویسد، باز هم ممکن است در میان نوشته‌های او بارقه‌ای از واقعیت‌های قابل تأمل وجود داشته باشد. و هر اندازه هم که کسی واقعگرایانه و منصفانه بیندیشد و بنویسد، باز هم ممکن است در میان نوشته‌های او نادرستی‌هایی از روی عمد یا غفلت وجود داشته باشد.

من همه نوشته‌ها و نظرات آقای پورپیرار را ندیده و نخوانده‌ام، اما تا جایی که خوانده و خبر دارم برخی از نظرات ایشان درست و قابل تأمل و روشنگرانه و منصفانه هستند. از جمله اینکه مفهوم آریا و نژاد آریایی از ساخته‌های استعماری در سده نوزدهم است. همچنین بسیاری از نظرات ایشان را نادرست و اغراق‌آمیز و عجولانه می‌دانم. از جمله اینکه بسیاری از بناهای هخامنشی را ساخته دوران معاصر می‌دانند (در این باره قبلاً نقدی نوشته بودم: «هیچکس را توان مشابه‌سازی تخت‌جمشید و پاسارگاد نیست»). در مجموع نوشته‌های ایشان را به‌رغم نادرستی‌های فراوان، نادرست‌تر از نوشته‌های آریاانگاران و باستان‌پرستان نمی‌دانم که انبوهی از دروغ‌های تاریخی حیرت‌انگیز را به نام واقعیت به خورد مردم داده‌اند.

اما با این همه به چند دلیل آقای پورپیرار را ستایش می‌کنم و برایم شخصیتی قابل احترام و تقدیر است: نخست به دلیل چاپ و نشر کتاب‌ها و مجموعه‌های بزرگ آثار ایران‌شناسی و شرق‌شناسی؛ دوم به دلیل شهامت ایشان در بیان نظرات خود که گوهر کمیابی در جهان امروز است؛ سوم به دلیل استقلال شخصیت و آرا. چهارم به این دلیل که به هیچ شخصیت یا صاحب قدرتی باج نداد و سخنی مطابق با میل او نگفت. پنجم به این دلیل که می‌توانست مثل خیلی‌های دیگر از دکان‌های گوناگون گرایشات مذهبی و ایدئولوژیکی و خرافه‌پرستی و ملت‌پرستی و قوم‌پرستی و کورش‌پرستی و انواع کسب‌وکارهای عوام‌فریبانه دیگر سود و منفعتی به هم رساند، اما نظر شخصی خود را (درست یا غلط) به هیچ منفعت شخصی نفروخت.

امروزه بسیاری کسان به آقای پورپیرار دشنام می‌دهند و سخیف‌ترین تهمت‌ها را به او نثار می‌کنند. کسانی که خیلی‌هایشان حتی یک صفحه از کتاب‌های او را نخوانده‌اند و جز چیز مبهمی در باره‌اش نشنیده‌اند: پان‌ایرانیست‌ها، پان‌ترکیست‌ها، پان‌عربیست‌ها، انواع گوناگونی از اوباش و چماقداران و از جمله بی‌تربیت‌ترین آنان که کورش‌پرستان باشند. این دشنام‌ها به اندازه‌ای فراوان و ناجوانمردانه بوده که نام ایشان مترادف با دشنام شده است.

اما من او را ستایش می‌کنم، فارغ از همه اختلاف‌نظرهای جدی و فراوان. او را ستایش می‌کنم که در جهان کاسبکارانه امروز مردانه در برابر همه حملات ایستاده و به‌رغم همه آسیب‌هایی که دیده است و می‌بیند، از نظراتش دفاع می‌کند، از هیچکس نمی‌هراسد، هرگز سخنی باب میل کسی نمی‌گوید و آزادی اندیشه خود را به هیچکس نمی‌فروشد.

او را ستایش می‌کنم که با نشر آثار تاریخی فراوان (همچون «از زبان داریوش»، «ایران کهن»، «خلاصه تاریخ کتزیاس» و «تاریخ سیاسی هخامنشیان») خدمتی به تاریخ ایران و هخامنشیان و نیز به کورش هخامنشی کرده است که کورش‌پرستان دکاندار و شعارزده به خواب هم نمی‌بینند که حتی سواد خواندن آنها را داشته باشند.

پورپیرار استنباط‌ها و نظرات نادرست دارد، اما مانند پان‌ایرانیست‌ها و پان‌ترکیست‌ها و امثال آنان تاریخ را جعل نمی‌کند."

والسلام علیکم
فی امان الله
پاسخ:
آقای سنجری. ایشان به خود اختر باستان شناس لقب داده اند که طبیعتا دست ما به ان ارتفاع نمی رسد.  
 
 
 
 
 
 
 
آمون : عاقبت باز کردن دهان و نظر دادن بدون شناخت همین است که آقای غیاث آبادی این گونه حرف می زند! مثل خروسی که بی موقع چشمش را می بندد!
نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد