ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)
ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)

ارزش ادبی - اجتماعی مجموعه کلیدر و نظایر آن

آزاده / ق

شنبه 5 فروردین 1391 ساعت 10:37 PM
مقدمه :
محمود دولت آبادی فردوسی را معلم بزرگ ایران دانسته و مدام از داستان های پیش از اسلام برای مردم وطن خود می گوید و لزوم ماندگاری و حفظ این قصه ها برای نسل بعد را متذکر می شود .
رمان " کلیدر " را بالا و پایین کردم . در برگ برگ این کتاب میان سیاه چادرهای اکراد گشتم از کنار گل محمد , مارال , زیور بلقیس ، کلمیشی ، خان عمو.. عبدوس و دلاور . حتی در بهار پر باران که بیگ محمد دست به  چگور برد . در نگاه دله بابقلی بندار ، در سکانس های  پر از شهوت و عرق لالا و شیدا ، عرق خوری پسران کربلائی خداداد و کله های قورمه سبزی شده ستار و بلوچ ،  اما هیچ کدام پارچه ای فرش نکرده بودند که روی آن سیب ، سیر و سماق .. سپند و سکه ، سمنو ، سبزه ، سنجد .. سرکه و سنبل ( این اقلام بیشتر از هفت تا شد ! ) بچینند . حتی خبری از ماهی گلی و تخم مرغ های رنگ خورده و نقاشی شده هم نبود . از صدای سرنا و شلیک توپ هم خبری نبود تا به استقبال نوروز بروند .
حالا این سمت گزارش
1 – زمانی که می خواستند نوروز را جهانی کنند و ایران مدعی بود که این جشن نیاکان این سرزمین است و میراث جمشید جم و بر سر ثبت جهانی آن بنام کشورش با کشور تورکیه و دیگر کشورها بحث و جدل می کرد . اکراد مدعی بودند نام کشور تورکیه نباید در لیست باشد . تورکیه  اگر امروز نامی از نوروز می برد بخاطر خود سوزی چند کرد روبروی پارلمان ترکیه بود ، تا برای برگزاری آیین نوروز به اکراد سخت نگیرد !
2 – در گزارش دور روز پیش بی بی سی پرشین ، که به سراغ پارسیان هند مقیم آمریکا رفته بودند و گزارشگر طبق عادت برای همه توضیح داد این زردشتی های رم کرده به هندوستان از بیم تغییر دین بعد از یورش اعراب بودند و اتفاقا سفره ی شان با سفره ای که ما ایرانیان گسترش می دهیم تفاوت زیادی دارد ، بانوی زردشتی گذاشتن حیوانی مثل ماهی را روی سماط مذمت کرد و البته حضور ماهی را رد نکرد بلکه آن را مایه برکت دانست . که تصویرش را در درگاه می زنند .  
آقای دولت آبادی ، اقوام پدر من که پیشترها ایلیاتی از تیره بختیاری بودند و به جبر یکجا نشین شده شده اند ، در زیر سقفی که از آسمان لطیف پر ستاره به  تیرآهن های زمخت تبدیل شد تا به امروز چنین سفره ای پهن نکردند  . بهار و زمستان پاییز و تابستان تقویم کوچ و مال کنون بود برای ییلاق و قشلاق  و نه گوش به زنگ بودن برای صدای پای نوروز و رنگ کردن تخم مرغ ها . هنوز هم رفتارهای شان بغایت خام و بکر است مانند گل محمد و شیرو کرد تبار در رمان کلیدر . ( هرچند اکراد یک روز با آلمانی ها خود را هم نسل می دانند یکبار هم خود را باقیمانده مادها !! )
پیش از اینکه بنا بر کشفیات آقای پورپیرار افه های نوروز از زمان رضا شاه به جان مرکز نشینان بیفتد . و عید الشجره و نیروز قبطی را هم از دیگران بربایند و آن را نهادینه کنند در ایران طی 50 سال اخیر ، به جای جشن پوریم بیشتر مردم نمی دانستند که ماهی چیست و چطور می شود آن را خورد چه برسد که آن را مایه برکت و روزی بدانند . حتی تا یک هفته پیش ، خواهرم که کار تدریس می کند از همکارش نقل قول کرد سال گذشته در مدرسه ای پشت کوهای بلند به بچه ها درس می داد مجبور شد ماهی را با خود ببرد و به بچه ها نشان دهد و مدام برایشان توضیح دهد که ماهی بخاطر آبشش در زیر آب خفه نمی شود . تصویر ماهی در کتاب ها بود . خب ، حالا این بچه ها که بزرگ می شوند و برای درس یا کار شهرنشین می شوند به آنها تلقین می کنند که اعراب سنت های تاریخی شان را فنا کردند و یکی می شوند مثل محمد ملایری که  در زمان حیاتش تاریخ اعراب را می نویسد اما یادش می رود از غارنشینی هولایتی هایش قصه بگوید ، لازم است برگی هم به تاریخ آموخت که رسم ماهی پلو سال نو را هم اعراب از سرشان انداختند؟
برای در امان ماندن از آتش جنگ ، خانواده من ساکن زادگاه " محمد ملایری " بودند . برایمان جالب بود که ببینیم همولایتی های محمد ملایری از ماهی می ترسیدند و بینی خود را می گرفتند . خوردن ماهی را از جنوبی ها آموختند . بعد یکدفعه بازارهایشان از ماهی گلی پرشد .
نمی دانم ماهی که یکی از نمادهای سال نو شناخته می شود و یکی از اجزای سفره هفت سین و البته مانند بوقلمون شکم پر مسیحی ها حتما باید سر میز شام سال نوی ایرانی باشد چطور می تواند یک سنت کهن باشد آنهم وقتی که بیشتر مردم نمی دانستند و نمی دانند ماهی چیست ؟ در این روزهای بهاری صحبت از سفره هفت سین است و سبزی پلو با ماهی  در شب سال نو . شناسنامه دار هم هست ،  6 هزار سال قدمت دارد . و البته تلاش برای ثبت جهانی سفره ای که هنوز اتفاق نظر نیست چه اقلامی بر آن می چیدند . و حتی اثری از این سفره با این چیدمان روی هیچ کدام از حجاری های بنابر تعبیر پورپیرار نوکنده وجود ندارد . !!  و حالا متوسل شده اند به نقاشی های بجا مانده از کمال الملک و درویش که : بعله در سفره هفت سین کمال الملک هم ماهی گلی وجود نداشت ." تا نظر آن اجنبی های طرفدار محیط زیست و مخالف گذاشتن حیوان زنده روی سفره کنار خوراکی ها را جلب کنند .  
خب شاید هنوز مثل گذشته نزدیک مردم ساده دل فکر می کنند که عید مال پولدارهاست ، ماهی هم حیوان اغنیاست .
توضیح :
وقتی می نویسم بختیاری . ایلیاتی های استخوان دارشان . آخر در میان بختیاری ها هم بعد از یورش لشکر رضاخان ترکیب قومیتی به وجود آمد . بعید نیست همین فردا در تلوزیون حکومتی مان و شبکه های پارس زبان یک بختیاری را با یک چوخای طرح جدید دعوت نکنند که شهادت بدهد چند هزار سال پیش یخچال برای نگهداری سیب در سیاه چادرها بوده . از آن طرف هم تماس تلفنی با محمود دولت آبادی داشته باشند که بازخواست پس دهد چرا سفره هفت سین را به سیاه چادرهای کرد نشین و در آبادی های اطراف خراسان نبرد .
به هر حال من هنوز هم عاشق روایت " کلیدر " محمود دولت آبادی و آن حقیقت لخت زندگی کاراکترهایش هستم .
پاسخ:
خانم آزاده. چندین مجموعه نظیر کلیدر در گفت و گوی از ارزش ادبی- اجتماعی به گرد پای داستان دو برگی یاغی و یا ماخولیای عشق نمی رسد.
نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد