ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)
ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)

بحثی از دوستان در مورد احادیث و واقعه کربلا

نصراصفهانی

جمعه 19 اسفند 1390 ساعت 9:30 PM
حضرت زینب(س) در کوفه یا هیچ جای دیگر سرش را به محمل نکوبید
حجت الاسلام ملک‌پور، کوبیدن سر به محمل از سوی حضرت زینب(س) و جاری شدن خون را رد می‌کند و این نقل را از مطالب ضعیفی بر‌می‌شمرد که متأسفانه منشأ حرکاتی شده است و دشمن روی آن مانور می‌دهد و شیعه را متهم به وحشی‌گری می‌کند.

-----------------------------------
سلام .در معتبر بودن روایت« مسلم جصاص» هیچ شکی نیست:و بزرگانِ فقهای ما در علوم: فقه، حدیث و رجال به طور پیاپی این روایت را پذیرفته اند، لذا بنابر اصطلاح علم حدیث، این حدیث «مقبوله» و مورد اعتماد است. (بحار الأنوار ج 45، ص 115 و ج109، 91)

این آقای حجت الاسلام ملک پور که تا آیت الله العظمی شدن خیلی راه دارد بداند که حاج ملا آقای دربندی از بزرگان آیت الله های عظما بوده است و اصلاً امثال آقای ملک پور در این قد و قواره نیستند که از ایشان بخواهند انتقاد کنند  
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
آیت ا... قزوینی
شنبه 20 اسفند 1390 ساعت 07:42 AM
آقای نصر اصفهونی

هنوز هم که کله ات بوی قورمه سبزی میده بابا جون.

۱۱۰ جلد بحار الانوار تو ۱۰۹ جلدش جعل و خرافه است هنوز داری میگی حدیث مقبوله؟
تا حالا چی یاد گرفتی ببم جان؟  
 
 
 
 
 
 
مهدی - مهدی
شنبه 20 اسفند 1390 ساعت 3:41 PM
برای آقای نصر اصفهانی که عنایت خاصی به این وبلاگ دارند، گویی هر چیز که گفته شده به دیوار گفته شده است. علیرغم اینکه موضوع قلم و ماتریال نگارش تکلیف احادیث و روایات را روشن کرده، ایشان مانند یک رادیو بی هیچ عکس العملی به صداهای اطرافش حرف خودش را می زند. چیزی را هم که صلاح نداند اصلاً نمی شنود مثلاً این کامنت مرا نخواهد دید چون اگر ببیند باید وارد بحث قلم و کتابت شود که به نفعش نیست.  
 
 
 
 
 
آیت ا... قزوینی
یکشنبه 21 اسفند 1390 ساعت 09:00 AM

دوست عزیز نصر اصفهانی
شما که درس خوانده ای چرا؟

شما خودتان را درگیر این افکار نفرمایید. ما میدانیم چگونه از انوار هدایت کتب گذشتگان به خوبی بهره ببریم حتی اگر مدعیان تاریخ دانی از قلم و قرطاس بگویند.

حال جهت روشن شدن مطلب و نیز نشان دادن آنچه آنها تاکنون از انوار مشعشع هدایت محروم بوده اند و تا بدانند تاکنون چه نعمتی را از دست داده اند و بدانند که بزرگان  شیعه در طول تاریخ با چه زحماتی کتاب ها نوشته اند و دود چراغ ها خورده اند تا امروز ما بتوانیم از آنچه که حتما ائمه گفته اند محروم نمانیم.
تنها نحوه اطلاع آنها پس از ۱۰۰۰ سال از آنچه معصوم گفته است می ماند که آنهم زیاد مهم نیست.
مهم این است که بزرگان ما نظیر مجلسی و طبرسی و کلینی و سایر آیات عظام اینها را تایید کرده اند و به قول شما نصر اصفهانی عزیز:
این آقای حجت الاسلام ملک پور که تا آیت الله العظمی شدن خیلی راه دارد بداند که حاج ملا آقای دربندی از بزرگان آیت الله های عظما بوده است و اصلاً امثال آقای ملک پور در این قد و قواره نیستند که از ایشان بخواهند انتقاد کنند .

اما نگاهی به کتاب های مورد تایید بزرگان در قد و قواره های مورد تایید نصر اصفهانی:

1- آنچه باعث بیماری جذام می شود:
ابی عبدالله روایت می کند که امیر المؤمنین می فرمود: هرگز در حمام بر پشت نخوابید چنین کاری چربی کلیه ها را ذوب می کند و پاهای خود را بر سفال نکشید که باعث گری (بیماری جذام) خواهد گشت.
مرجع:
اصول کافی ج6 ص500.

2- (سیر شدن باعث بیماری پیسی (برص) می شود).
از ابی عبدالله روایت شده که فرمود: خوردن در حالت سیری باعث پیسی می گردد.
مرجع:
اصول کافی ج6 ص269.

3- غسل کردن با آب کوزه مصر انسان را دیوث می گرداند.
از امام رضا روایت است که نام مصر را برد و فرمود: پیامبر می فرماید: از آب کوزه مصر ننوشید و با آن سرتان را نشوئید که غیرت را از بین می برد و باعث دیوثی می گردد.
مرجع:
اصول کافی ج6 ص386-501.

4- (ماندگاری در حمام باعث بیماری سل می شود).
روایت است که امام رضا فرمود: هرگز در حمام ماندگار نشوید چون ماندگاری در حمام باعث بیماری سل می شود.
مرجع:
اصول کافی ج6 ص497.

5- (مسواک زدن در حمام باعث بیماری دندان می گردد).
مسواک زدن در حمام کراهت دارد چون باعث بیماری دندانها می شود.
مرجع:
من لا یحضره الفقیه ج1 ص53.

6- ادرار و مدفوع ائمه وسیله داخل شدن به بهشت است.
در ادرار و مدفوع ائمه کثافت و بوی بد وجود ندارد بلکه مانند مشکی است که بوی آن همه جا را پر می کند و هر کس از ادرار و مدفوع و خون ائمه بخورد خداوند آتش دوزخ را بر وی حرام کرده و بهشت را بر او واجب می گرداند.
مرجع:
انوار الولایه تالیف آیة الله زین العابدین گلپایگانی ص440.

7- (هویج کلیه ها را گرم کرده و آلت تناسلی را نگه می دارد).
کلینی از ابی عبدالله نقل می کند که فرمود: خوردن هویج کلیه ها را گرم کرده، آلت تناسلی مرد را بلند کرده و در عمل زناشویی به وی کمک می کند.
مرجع:
اصول کافی ج6 ص372.

8- (هندوانه فلجی را به دنبال دارد).
از امام رضا نقل است که فرمود: خوردن هندوانه در حالت ناشتا باعث فلج شدن می گردد. مرجع:
اصول کافی ج6 ص361.

9- (نوشیدن آب در شب، زرد آب شکم تولید می کند).
از ابی عبدالله روایت است که فرمود: نوشیدن آب، هنگام بیدار شدن از خواب شبانه باعث تولید آب صفراء می شود.
مرجع:
اصول کافی ج6 ص383.

10- (سخن گفتن به هنگام جماع باعث لال شدن زبان می شود).
عبداله پسر سنان می گوید: ابوعبدالله فرمود: از سخن گفتن به هنگام جماع پرهیز کنید که باعث لال شدن زبان می گردد.
مرجع:
اصول کافی ج5 ص498.

11- (نگریستن به شرمگاه زن،‌ انسان را کور می کند).
نگاه کردن به شرمگاه زن کراهت دارد و باعث کوری می شود و سخن گفتن به هنگام جماع نیز مکروه بوده و باعث لال شدن زبان است.
مرجع:
من لا یحضره الفقیه ج3 ص556.

12- خوردن گیاه سداب عقل را زیاد می کند.
از ابوالحسن روایت است که فرمود: گیاه سداب (سداب گیاهی است که بسیار خوشبو و دارای شکوفه های ریز که در اروپا و آسیا کشت می شود،‌این گیاه بعضی از فواید پزشکی را دارد اما استعمال آن خطرناک است اسم دیگر آن فیجن  است) را بخورید که عقل را زیاد می کند.
مرجع: کافی ج6 ص367.

13- (رمضان نام خدا است).
رمضان یکی از نامهای مبارک خداوند است.
مرجع:
اصول کافی ج4 ص69؛‌من لا یحضره الفقیه ج2 ص172؛‌ وسائل الشیعه ج7 ص269 و ج10 صفحات 319-329؛ مستدرک الوسائل ج7 ص438.

14- (آه، ‌نام خدا است).
از ابی عبدالله روایت است که فرمود: آه یکی از نامهای مبارک خداوند است پس اگر کسی گفت: آه، به تحقیق به خدا پناه برده است.
مرجع:
مستدرک الوسائل ج2 ص148؛ بحار الأنوار ج78 ص202 و ج90 ص393؛ التوحید شیخ صدوق ص219؛ تفسیر نور الثقلین شیخ حویزی ج1 ص12؛ نور البراهین نعمت الله جزایری ج1 ص516؛‌ معانی الأخبار شیخ صدوق ص354.

15- (اختراع نام عجیب و غریب برای ملائکه).
ادعا می کنند که در میان ملائکه ملکی وجود دارد که اسمش فطرس است این ملک از دستورات خدا سرپیچی کرد و سپس چون به سوی قبر امام حسین رفت و خود را بر خاک قبر مالید،‌ خداوند توبه او را پذیرفت.
و همچنین ملائکه ای بنام مرمائیل وجود دارد که بر روی شانه اش نوشته شده، در نتیجه ازدواج نور با نور (علی با فاطمه) به وجود آمده است.
و همچنین از امام زین العابدین نقل می کنند که فرمود: خداوند ملائکه ای دارد به خرقائیل که هیجده هزار بال دارد و بین هر بال تا بال دیگرش پانصد سال فاصله است.
مرجع:
البرهان ج2 ص327.
صاحب کتاب کافی نام ملائکه دیگری را اختراع کرده و می گوید: در میان ملائکه، ملکی وجود دارد که اسمش منصور است، این ملک دائم به زیارت قبر امام حسین مشغول است.
مرجع:
اصول کافی ج4 ص583.

16- (باد شکم ائمه مانند بوی مشک است).
از ابو جعفر روایت است که فرمود: امام ده علامت دارد: 1- پاک و مطهر بدنیا می آید. 2- ختنه شده متولد می شود. 3- اگر بر زمین بیفتد روی کف دستان می افتد. 4- با صدای بلند شهادتین را بر زبان میراند. 5- جنب نمی شود.  6- در حالت خواب،‌ چشمانش خوابیده در حالی که دلش بیدار است. 7- خمیازه نی کشد. 8- تکبر و خودپسندی ندارد. 9- از پشت سر می بیند همچنان که از روبرو دیده است. 10- بوئی که از باد شکم و تیز دادن و مدفوعش بر می خیزد،‌ مانند بوی مشک است.
مرجع:
اصول کافی ج1 ص319 کتاب الحجة باب موالید ائمه.

17- (ظهور امام زمان در حالت لختی)
شیخ طوسی و شیخ نعمانی از امام رضا نقل می کنند که فرمود: از نشانه های ظهور امام مهدی این است که آن حضرت زیر نور خورشید و در حالت برهنگی ظهور می کند.
مرجع:
حق الیقین تالیف مجلسی ص347.
18- (نظر حرام در آینه جایز است).
جهت حل مسأله تقسیم ارث، به بهانه اینکه ثابت شود آلت تناسلی فرد خنثی ( خنثی کسیست که هر دو آلت مردانگی و زنانگی را دارا است.) بیشتر نزدیک به مردانگی یا زنانگی است،‌ فتوی به جواز دیدن شرمگاه وی را داده وگفته اند: عورت او را در آینه نگاه کنند،‌آنچه در آینه می بینند سایه و تصویر شرمگاه است نه خود آن.
مرجع:
اصول کافی ج7 ص158؛‌وسائل الشیعه ج26 ص290؛ بحار الأنوار ج60 ص388.

19- (حیوان نر به هنگام جفت گیری نباید ذبح شود).
(در بین کلینی و محقق کتابش بر سر روایت این خرافه اختلاف هست) کلینی می گوید: پیامبر نهی فرمود و محقق می گوید: امیر المؤمنین از خورن گوشت حیوان نر به هنگام جفت گیری نهی فرمود پس یکی از شرایط ذبح حیوان نر این است که مشغول جفت گیری نباشد.
مرجع: اصول کافی ج6 ص261.
ابن بابویه قمی از ابوعبدالله نقل می کند که فرمود: چهار چیز از چهار چیز سیر نمی شود: از جمله زمین از باران،‌ چشم از نظر و ماده از نر.
مرجع:
کتاب الخصال ج1 ص221.

20- کفش سیاه و خصلتهای بدش.
ابن بابویه از ابی عبدالله روایت می کند که ایشان مردی را دیدند که کفشهای سیاه پوشیده بود، امام به ایشان فرمودند: چرا کفش سیاه پوشیده ای؟ مگر نمی دانی کفش سیاه سه خصلت بد دارد؟ گفتم فدایت شوم آن خصلتهای بد چیستند؟ فرمود: چشم را ضعیف کرده، آلت تناسلی مرد را سست گردانده و باعث غم و غصه می گردد،‌ علاوه بر اینها کفش سیاه پوشش ستمگران است،‌ کفش زرد رنگ بپوش که سه خصلت خوب را دارد گفتم آن سه خصلت کدامند؟ فرمود: چشم را قوت بخشیده،‌آلت تناسلی مرد را سفت کرده و غم و غصه را از بین می برد.
مرجع:
کتاب الخصال تالیف ابن بابویه قمی باب الثلاثة ج1 ص99.

21- سنگینی شمشیر امام علی.
جزائری از برسی روایت می کند که جبرئیل امین به نزد پیامبر آمده فرمود: ای پیامبر خدا وقتی امام علی شمشیرش را بلند کرد تا مرحب را بکشد (مرحب فرمانده یهودیان در جنگ خیبر بود که بدست امام علی کشته شد.) ، ‌خداوند تبارک و تعالی به اسرافیل و میکائیل دستور داد تا بازوی علی را محکم گرفته تا نتواند با تمام قدرت ضربه بزند با وجود این نیز مرحب را همراه با کلاه و زره آهنینش از وسط نصف کرد همچنین اسب مرحب نیز دو نیم شد و شمشیر علی تمام طبقات و لایه های زمین را پاره کرد،‌ خداوند به من امر فرمود: که ای جبرئیل فوراً‌ به زیر زمین برو و جلو شمشیر را بگیر تا به گاو نگهدارنده زمین نرسد،‌ در غیر این صورت کره زمین زیر و رو می شود من نیز فوراً ‌به زیر زمین رفته و شمشیر را گرفتم وزن این شمشیر بر روی بالم سنگین تر از وزن هفت شهر محل سکونت قوم لوط بود. (مناطق محل سکونت قوم لوط بدستور خداوند به وسیله ملائک به آسمان برده شده و زیر و رو شدند.)
شمشیر را از طبقه هفتم زمین کندم و آن را بر روی پری از بالم گذاشته و به نزدیک آسمان بردم و تا صبح منتظر ماندم تا که خداوند امر فرمود آن را بر زمین بگذارم، تا حال هیچ چیزی را به سنگینی شمشیر علی احساس نکرده ام و در همین روز وقتی قلعه خیبر فتح شد و زنان سپاه یهود اسیر شدند،‌ در میان زنان، صفیه دختر پادشاه نیز بود،‌وقتی به نزد پیامبر آمد در صورتش اثر زخم و شکستگی داشت،‌ پیامبر علتش را پرسید،‌صفیه گفت: وقتی علی جهت فتح قلعه خیبر آمد و نتوانست فتح کند، ‌به سوی یکی از برجهای قلعه رفت و آن را تکان داد،‌ تمام قلعه لرزید و هر آنچه بر بلندیها بود افتاد، من روی تخت خود نشسته بودم که تخت زیر و رو شد و گوشه ایی از آن به صورتم اصابت کرد، پیامبر فرمود: ای صفیه وقتی علی عصبانی شد و قلعه را تکان داد خداوند به خاطر عصبانیت علی عصبانی شد تمام آسمانها لرزیدند و ملائک از ترس به سجده افتادند و برای او کافی است یک قدرت و غیرت خداوندی و اما دروازه قلعه خیبر، ‌هر شب چهل مرد آن را می بستند (و صبح باز می کردند) وقتی علی به در قلعه رسید، ‌از شدت ضربات، سپرش از دستش پرید،‌ پس دروازه قلعه را از جا کند و به جای سپر از آن استفاده کرد و جنگید و این دروازه در دستش بود تا خداوند قلعه را بدست وی فتح کرد.
مرجع:
انوار النعمانیة تالیف نعمت الله جزائری.

22- پرنده خارج شده از سوراخ بینی
از ابی عبدالله نقل است که فرمود: کسی که عطسه کرد، سپس دستش را بر استخوان بینی اش گذاشته و بگوید: سپاس خدایی را که پروردگار جهانیان است بیشترین شکر و سپاس برای خدا چرا که او اهل و سزاوار آن است و درود و سلام خدا بر محمد، پیامبر درس نخوانده وی و به خاندانش، ‌در این حال از سوراخ چپ بینی وی پرنده ایی کوچکتر از ملخ و بزرگتر از مگس بیرون می آید و پرواز می کند تا به زیر عرش خدا رسیده و تا روز قیامت برای وی طلب مغفرت می کند.
مرجع:
اصول کافی ج2 ص481.

23- پرستاری شیاطین از قاری آیة الکرسی.
از ابی عبدالله روایت است که فرمود: کسی که به هنگام خواب آیة الکرسی را سه بار و شَهدَ اللهُ اَنَّهُ لا اله الّا هُوَ در سوره آل عمران و آیه مسخر ساختن و آیه سجده را بخواند،‌ خداوند دو شیطان را برای پرستاری و محافظت وی از شیاطین عاصی و نافرمان را مأمور می سازد.
مرجع:
اصول کافی ج2 ص392.


24- روایتهای عفیر (الاغ پیامبر)
امیر المؤمنین علی می فرماید: اولین چهار پایی که فوت کرد، عفیر الاغ پیامبر بود، ‌لحظه ایی که پیامبر از دنیا رحلت نمود، آن الاغ افسارش را پاره کرد و دوید تا به لب چاه بنی خطمه در منطقه قباء رسید و خودش را در آن چاه پرت کرد و چاه به قبرش تبدیل شد. امیر المؤمنین فرمود: آن الاغ با پیامبر حرف می زد و می گفت: همراه با پدر و مادرم به فدایت گردم پدرم از پدرش او هم از پدر بزرگش و او هم از پدر خود برایم نقل کرد که همراه با پیامبر خدا نوح در کشتی بوده که حضرت نوح برخاسته و دستش را بر پشت وی کشیده و فرموده: از نسل این الاغ، الاغی بدنیا می آید که سرور و خاتم پیامبران بر وی سوار می شود، عفیر می گفت: سپاس خدایی را که مرا چنین الاغی قرار داد.
مرجع:
اصول کافی ج1 ص184 کتاب الحجة.

25- ضربه علی بر رود فرات
زین الدین بیاضی در کتاب صراط مستقیمش می گوید: وقتی امام علی از جنگ صفین بر می گشت، با رود حرف زد،‌ رود فرات جوشید و موج زد، شهادتین را بر زبان آورد و به خلافت علی شهادت داد و مردم همه، صدایش را شنیدند و همچنین امام جعفر صادق از پدرانش نقل می کند که علی با یک چوب دستی بر رود فرات کوبید فرات جوشید و خروشان شد و تمام ماهیهای داخل رود بر امام سلام کرده و همگی اقرار کردند که علی حجت خدا است.
مرجع:
صراط مستقیم تالیف زین الدین چاپخانه حیدریه انتشارات مکتبة المرتضویه لأحیاء آثار الجعفریة.

26- امام حسن هفتاد میلیون زبان بلد بود.
ابی عبدالله از امام حسن روایت کرد که ایشان فرمودند: خداوند دو شهر دارد یکی در مشرق و دیگری در مغرب قرار دارد در این دو شهر هفتاد هزار، هزار زبان وجود دارد که هر زبانی بر خلاف زبان دیگر گفتگو می کند و من تمام این زبانها را بلدم.
مرجع:
اصول کافی ج1 صفحات 384-385 کتاب الحجة باب مولد الحسن.

27- خوردن خاک قبر حسین شفای هر دردی است.
ابوالحسن می فرماید: خوردن هر خاک و گلی مانند خوردن خون و گوشت مردار و خوک حرام است جز خاک قبر امام حسین که شفای هر درد و باعث نجات از هر ترسی است اما نباید در خوردن آن زیاده روی کرد.
مرجع:
اصول کافی ج3 ص378.
همچنین در مفاتیح الجنان آمده که: مشهور در بین علما این است که خوردن خاک و گل مطلقاً‌جایز نیست جز خاک قبر امام حسین،‌ اما باید به نیت شفا خورده شود نه به قصد لذت و مقدار آن نیز به اندازه دانه نخود باشد اما افضل نزد علما آن است  که اندازه آن از دانه عدس بزرگتر نبوده و شخص آن را در دهان گذاشته و سپس با جرعه ایی آب آن را خورده و بگوید: پروردگارا این خاک را به روزی زیاد و علمی پر سود و شفا از هر دردی تبدیل فرما.
مرجع:
مفاتیح الجنان ص547.

29- خوردن خاک و گل باعث نفاق می گردد.
از ابی عبدالله روایت است که فرمود: خوردن خاک و گل باعث نفاق می گردد.
مرجع:  
اصول کافی ج2 ص265.
همچنین ابی جعفر می فرماید: بیشتر نیرنگهای شیطان در نتیجه خوردن خاک و گل است،‌ خوردن آن جسم را مریض کرده و بیماری را تقویت می کند، ‌هر کس آن را بخورد نیروی بدنش را ضعیف کرده و در تمام کارهایی که قبلاً انجام می داد، ناتوان می شود به همین خاطر او را محاسبه کرده و عذاب می دهند.
مرجع:
اصول کافی ج6 ص266.

30- چگونه درد چشم از بین می رود؟
توسل به امام موسی کاظم برای درد چشم مفید است.
مرجع:
مفاتیح الجنان ص86.

31- اسم روزهای هفته اسم پیامبر و اهل بیت است.
امام دهم می فرماید: (سَبْتْ) شنبه نام پیامبر (اَحَدْ) یکشنبه منظور امام علی (اِثْنَین) دوشنبه منظور از حسن و حسین (ثُلاثاء) سه شنبه منظور از علی ابن الحسین،‌ محمد بن علی و جعفر بن محمد (اَرْبِعاء) چهارشنبه منظور از موسی بن جعفر،‌علی بن موسی، ‌محمد بن علی و خود من (خَمیس) پنجشنبه منظور از پسرم حسین و جمعه نام پسر وی می باشد که گروه اهل حق در وی جمع می شوند.
مرجع:
مفاتیح الجنان ص86.
و همچنین صراحتاً‌گفته اند که اسم روز یکشنبه (اَحَدْ) یکی از نامهای مبارک خداوند است. هدف از این نامگذاری این است که بگویند (اَحد) اسم مشترک امام علی و حق تعالی است .

32- خوردن پنیر در اول هر ماه نیازها را بر آورده می سازد.
روایت شده که هر کس خود را به خوردن پنیر در اول هر ماه عادت دهد امید است که خواسته هایش رد نشود.
مرجع:
مفاتیح الجنان ص366.

33- برای دفع فراموشی چه باید کرد؟
خوردن کشمش و مویز در حالت ناشتا مفید است اما باید از اسباب فراموشی مانند: خوردن سیب ترش، گشنیز سبز، دفع ادرار در آب ایستاده، راه رفتن در میان دو زن، انداختن شپش زنده بر روی زمین، نگریستن به سوی فرد اعدام شده و سوار بر شتر راه رفتن در میان کاروان پرهیز کرد.
مرجع:
دعوات منتخبه من کتاب الکافی ملحق به مفاتیح الجنان ص802.
و همچنین از ابوالحسن روایت است که فرمود: خوردن سیب و گشنیز باعث فراموشی می شود. مرجع: اصول کافی ج6 ص366.

34- خوردن انار از آداب و اعمال روز جمعه است.
از جمله اعمال شب و روز جمعه، خوردن انار است همچنان که امام صادق هر شب جمعه این کار را می کرد و بهتر آن است که هنگام خواب خورده شود چون روایت است که هر کس هنگام خواب انار بخورد تا صبح، جان وی در امان است، اما لازم است عمامه ایی در زیر انار پهن شود تا اگر دانه ایی از آن افتاد فوراً آن را برداشته و بخورد و همچنین نباید کسی را در خوردن انار شریک خود کرد.
مرجع: مفاتیح الجنان ص802.
و همچنین از اعمال روز جمعه خوردن انار در حالت ناشتا و خوردن هفت برگ از گیاه کاسنی قبل از غروب خورشید است، ‌از امام موسی بن جعفر روایت است که فرمود: کسی که در روز جمعه یک دانه انار را در حالت ناشتا بخورد،‌چهل روز بعدش نورانی است و هر کس دو انار را بدین شیوه بخورد هشتاد روز و اگر سه انار باشد صد و بیست روز بعدش منوّر گشته و وسوسه های شیطان از وی دور شده و اگر وسوسه شیطان از کسی دور شد، دچار معصیت نمی شود و کسی که از معصیت دوری گزیند، داخل بهشت می گردد.
مرجع:
مفاتیح الجنان ص64.

35- وسیله افزایش روزی
از آداب روز جمعه کوتاه کردن سبیل و گرفتن ناخن است که هر دو باعث افزایش روزی و حفظ از دیوانگی و بیماریهای گری و پیسی (جذام و برص) می شوند.
مرجع:
مفاتیح الجنان ص63-64.

36- امام، با زبان همه مخلوقات سخن می گوید.
از نصیر خادم مشهور به ابو حمزه روایت است که گفت: بارها دیدم که امام ابومحمد با خادمانش با زبان خودشان گفتگو می کرد،‌در حالی که در میان آنان ترک، رومی و صیقلی وجود داشت، سپس رو به من کرده و گفت: خداوند به امام، فهم تمام زبانها و شناسایی کلیه نسبها و جریانات و حوادث را آموخته است.
مرجع:
اصول کافی ج1 ص426 کتاب جهت باب مولد حسین بن علی.

37- امام حسین از انگشت و زبان پیامبر تغذیه می کرد.
از ابی عبدالله روایت است که فرمود: امام حسین، شیر مادرش فاطمه یا هیچ زن دیگری را نخورد بلکه هر بار او را به نزد پیامبر می بردند و پیامبر انگشتش را در دهان وی گذاشته و او هم انگشت پیامبر را آنقدر می مکید که برای دو سه روزش کافی بود.
مرجع:
اصول کافی ج1 ص386 کتاب حجت باب مولد حسین بن علی.
و همچنین از ابوالحسن روایت است که فرمود: پیامبر به نزد امام حسین می رفت، زبانش را در دهان وی گذاشته و امام حسین به اندازه کافی زبان پیامبر را می مکید، به همین روش تغذیه می کرد و از شیر مادر بی نیاز بود و هرگز شیر هیچ زنی را نخورد.
مرجع:
اصول کافی ج1 ص387 کتاب حجت باب مولد حسین بن علی.
شیعه بر ابوهریره ایراد می گیرند که چگونه به تنهایی شش هزار حدیث را از پیامبر روایت کرده در حالی که خود ادعا می کنند که امام حسن هفتاد میلیون زبان را می دانست،‌ جالب اینجاست که هم اکنون نیز هفتاد میلیون زبان در جهان وجود ندارد حتی اگر زبان حشرات را نیز به آنها بیافزائیم.
خرافاتی همچون ملائکه 24 چهره، تفاوت سرشت و طبیعت زنانگی فاطمه با تمام زنان عالم، تغذیه پیامبر اکرم از پستان ابوطالب به جای ام طالب و تغذیه امام حسین از انگشت و زبان پیامبر، نزد شیعه معقول و منطقی است.
این در حالی است که سیلی زدن حضرت موسی بر ملائکه را ناصحیح و غلط می پندارند و حدیثش را موضوع می دانند، آنها همانند مستشرقین و عقل گرایان بر احادیث ما نگریسته اند (و آنها را مورد پسند عقل ندانسته اند) اما تغذیه پیامبر از پستان ابوطالب و تغذیه امام حسین از انگشت و زبان پیامبر چی،‌آیا این عاقلانه و منطقی است؟
اگر می گوید ما به طور کامل تسلیم محتوای کتاب کافی نیستیم و معتقدیم که صحیح و ضعیف دارد، می گوئیم: این گفته شما معارض با گفته بزرگ ترین علمای شیعه است چرا که علمای شما همه معتقدند که کلیه احادیث کتاب اصول کافی، متواتر و قطعی الصحه هستند و این کتاب در میان چهار کتب معتبر اهل تشیع (صحاح اربعه) صحیح ترین و مورد اطمینان ترین آنها است.

38- پیامبر از پستان ابوطالب شیر می خورد.
از ابی عبدالله روایت است که فرمود: وقتی پیامبر متولد شد، چند روزی شیر نبود که بخورد ابوطالب دهان او را بر پستان خود گذاشته و خداوند شیر را در آن جاری کرد و چندین روز از آن تغذیه می کرد تا اینکه ابوطالب حلیمه سعدیه را برای شیر دهی پیدا کرده و پیامبر را به وی سپرد.
مرجع:
اصول کافی ج1 ص373 کتاب حجت من باب مولد النبی.

39- تحریف در تفسیر آیه قرآن.
اصبغ پسر نباته از امیر المؤمنین تفسیر آیه (اَنِ اشکُر لی و لوالدیکَ الَیَّ المَصیر) را پرسید ایشان در جواب فرمودند: منظور از والدیک که خداوند شکرش را بر ما واجب کرده، علم است و همچنین وَ اِن جاهَداکَ علی اَن تُشرِکَ بی ما لیسَ لَکَ بِهِ عِلمٌ یعنی اگر از تو خواستند از اطاعت کسی که من امر به اطاعت وی کرده ام سرپیچی کنی، به حرف آنها گوش نکن.
مرجع:
اصول کافی ج1 ص354 کتاب حجت باب فیه نکت و نتف من التنزیل فی الولایة.
در این روایت به طور واضح و روشن کلام خدا تحریف شده به طوری که آیه را از معنی اصلی خود که نیکی به والدین است خارج کرده اند، خداوند انسان را به نیکی کردن به پدر و مادر تشویق فرموده جز زمانی که توصیه پدر و مادر به شریک قرار دادن برای خدا باشد اما آنها گفته اند جز زمانی که توصیه پدر و مادر در شرکت دادن امامی دیگر با ائمه اهل بیت در اطاعت کردن باشد.

40- دانیال پیامبر، خداوند را به گناه انجام دادن تهدید کرد.
ابوجعفر می فرماید: خداوند به پیامبرش داود وحی کرد که برو و از زبان من به بنده ام دانیال بگو تو گناه کردی و من تو را بخشیدم دوباره گناه کردی و بخشیدمت و برای بار سوم گناه کردی و ازت گذشتم اگر بار چهارم دچار معصیت شوی نمی بخشمت. سپس هنگام طلوع فجر دانیال به مناجات با خدا برخاست و گفت: به عزت و جلالت سوگند اگر مقام عصمت را به من ببخشی به طور مستمر و مداوم نافرمانیت می کنم.
مرجع:
اصول کافی ج2 ص316 کتاب ایمان  کفر باب توبه.
نمی دانم چگونه شیعه عصمت ائمه را پذیرفته اند،‌ در حالی که معتبرترین کتابشان این گونه به یکی از پیامبران خدا طعنه زده و وی را معصوم نمی داند که گویا دانیال نبی این گونه جسورانه در مقابل خدا ایستاده و وی را به معصیت و نافرمانیش تهدید کرده باشد.

41- شفای زردآب شکم (صفرا).
مردی به امیر المؤمنین گفت: آب زردی در شکم دارم آیا شفایی دارد؟ ایشان فرمودند: روی شکمت آیة الکرسی را بنویس و آن را با آب بشوی و اینقدر از آن آب بنوش تا در شکمت ذخیره شود، ‌به امید خدا شفا می یابی آن مرد چنین کرد و شفا یافت.
مرجع:
اصول کافی ج2 ص457 کتاب فضل قرآن.

42- هنگام قهقهه چه باید گفت؟
از ابی جعفر روایت است که فرمود: هرگاه همراه با قهقهه خندیدی،‌ پس از آن بگو پروردگارا بر من قهر و غضب نگیر.
مرجع:
اصول کافی ج2 ص487 باب الدعابة و الضحک.

43- فرستادن درود و سلام بر اهل بیت، ‌انسان را از دعا بی نیاز می کند.
از ابی عبدالله نقل شده که فرمود اگر یکی از بندگان نیازمند و محتاج خدا دعا و مناجات خود را با حمد و شکر خدا و فرستادن درود و سلام بر محمد و اهل بیتش شروع کند و در همین درخواست و تمنای خود را فراموش کند،‌ خداوند نیازش را بر آورده می سازد اگر چه از خدا نخواسته است. مرجع:
اصول کافی ج2 ص363 کتاب دعا.

44- ازدواج دو نور
ابی الحسن می فرماید: پیامبر خدا نشسته بود که ملائکه ایی با 24 چهره به خدمتش رسید، پیامبر فرمود: دوست من جبرئیل تا حال در این چنین چهره ایی شما را ندیده بودم،‌ ملائکه گفت: من جبرئیل نیستم،‌ ای محمد خداوند مرا فرستاده تا نور را به عقد نور در آورم پیامبر فرمود: این دو نور کیستند؟ ملائکه گفت: علی و فاطمه. وقتی ملائکه برخاست پیامبر دید که در وسط شانه هایش نوشته شده: محمد پیامبر خدا و علی جانشین وی است. پیامبر پرسید: از کی تا حال چنین نوشته ایی بر شانه هایت وجود دارد؟ ملائکه گفت: 22 هزار سال قبل از خلقت آدم.
مرجع:
اصول کافی ج1 ص383 کتاب حجت باب مولد الزهراء.
مسئله ولایت علی به حدی مهم است که 22 هزار سال قبل از خلقت آدم روی شانه های ملائکه ایی نوشته شده اما جالب اینجا است که حتی یک آیه از قرآن اشاره به ولایت و جانشینی علی ندارد.

45- به هم رسیدن دو بحر
«سوره الرّحمن» می فرماید: مرج البحرین یلتقیان، ‌اهل تشیع می گویند این آیه به ازدواج علی و فاطمه اشاره دارد بهم رسیدن دو بحر، رسیدن علی و فاطمه است.
مرجع:
تفسیر المیزان ج19؛ ‌تفسیر قمی ج2 ص345؛ تفسیر نور الثقلین ج5 ص197.

46- فاطمه هرگز دوره حیض و قاعدگی نداشته است.
از ابی الحسن روایت شده که فرمود: دختران پیامبران هرگز به حیض مبتلا نشده اند.
مرجع:
اصول کافی ج1 ص381 کتاب حجت باب مولد الزهراء.
همچنین ابو جعفر می فرماید: وقتی فاطمه متولد شده، خداوند به ملائکه ایی وحی کرد و این وحی و همچنین کلام ملائکه بر زبان پیامبر جاری شد،‌ اسم نوزاد را فاطمه گذاشت و سپس گفت: من تو را به وسیله علم از بدیها منع کرده و تو را از حیض دور می کنم سپس ابو جعفر فرمود: به خدا سوگند که وی را از پیمان شکنی نیز دور ساخت.
مرجع:
اصول کافی ج1 ص382 کتاب حجت من باب مولد الزهرء.

47- فرق میان شب و روز جهت اقامه حد شرعی
مجلسی در بحار الأنوار روایت می کند که امام علی فرمود: همراه پیامبر و عایشه به سفر رفتم پیامبر در این سفر جز من خادمی نداشت و فقط یک لحاف همراه داشتیم، ‌هنگام خواب پیامبر در بین من و عایشه می خوابید و سه نفری زیر همان لحاف بودیم،‌ وقتی پیامبر به نماز شب بر می خواست، ‌با دستش وسط لحاف را بر زمین می چسپاند بطوری که میان من و عایشه فاصله بیفتد.
مرجع:
کتاب سلیم بن قیس ص221؛ بحار الأنوار ج38 صفحات 297-314 و ج40 ص1.

افتراء و اهانت فوق در حالی است که خودشان از ابی عبدالله روایت می کنند که فرمود: اگر زن و مردی زیر یک لحاف پیدا شدند باید صد ضربه شلاق بخورند.

مرجع:
اصول کافی ج7 ص182؛‌ تهذیب الأحکام ج10 ص40؛ ‌الاستبصار ج4 ص213؛‌ وسائل الشیعه ج20 ص348؛‌ مستدرک الوسائل ج14 ص339؛‌ بحار الأنوار ج73 ص130 و ج76 صفحات 57-93؛‌ من لا یحضره الفقیه ج4 ص23.

اما جالب اینجاست که مجلسی در بین شب و روز جهت اجرای حد فرق گذاشته و می گوید: اگر زن و مردی در شب،‌زیر یک لحاف پیدا شدند،‌ حد شرعی بر آنان اجرا نمی شود اما اگر این جریان در روز رخ داده بود، حد بر آنان جاری است
مرجع:
بحار الأنوار،‌ج76 ص94.
البته صدور این فتوای عجیب و غریب،‌ جهت فرار از این مخمصه بوده و بس چون معقول نیست. آقای مجلسی اولین امام معصوم خود را زیر ضربات شلاق ببرد .

48- نزاع و اختلاف معصومین بر سر مسأله امامت
اهل تشیع به علت در دست نداشتن هیچ سند و مدرک و نصوصی برای اثبات امامت ائمه خود، ‌به افسون و تردستی و خرافات و جادو پناه برده اند به عنوان مثال:
1- اثبات امامت امام زین العابدین: زنی از شیعیان آن امام می گوید: یکبار در زمان پیری و سالخوردگی به نزد ایشان رفتم، به شدت ضعیف و ناتوان بودم چون در آن وقت یکصد و سیزده سال از عمرم می گذشت، ایشان را در رکوع و سجده و مشغول به عبادت یافتم (به علت طولانی بودن عبادت وی و عمر بسیار زیاد من و همچنین احتمال مرگ) داشتم از دیدار با ایشان و برخورداری از ارشاد و راهنمایی های وی ناامید می شدم که در همان حالت با انگشت شهادت به سوی من اشاره ایی فرمود و عمر جوانی به من بازگردانده شد.
مرجع: اصول کافی ج1 ص347 باب ما یفصل به بین دعوی المحق و المبطل فی امر الامامة.
افسانه دوم برای اثبات امامت امام زین العابدین
وقتی امام حسین شهید شد، برادرش محمد بن حنفیه به نزد علی ابن حسین (زین العابدین) فرستاد و گفت: پدرت شهید شد و خودش بر روحش نماز خواند و وصیتی از خود بجای نگذاشت من عموی تو و برادر پدرت هستم چون من فرزند امام علی ام و سنّم از تو بیشتر است استحقاق امامت را بیشتر از تو دارم بر سر این مسأله با من منازعه و بحث نکن، علی ابن حسین نیز گفت: بیا در این منازعه داوری و قضاوت را به نزد حجر الأسود ببریم،‌ در نتیجه هر دو به سوی کعبه رفته و علی گفت با خدا مناجات کن و از وی بخواه که سنگ را به زبان آورد، محمد نیز شروع به مناجات کرده و چنین درخواستی را از خدا کرد اما از سنگ جوابی نشنید سپس علی شروع به مناجات کرد فوراً‌ حجر الأسود به تکان افتاد و از شدت تکان نزدیک بود پائین افتد،‌ خداوند آن را به زبان آورد و با زبان عربی واضح گفت: پروردگارا خلافت و امامت حق علی ابن حسین است.
مرجع:
اصول کافی ج1 ص348؛ اعلام الوری تالیف طبرسی صفحات 258-259.

2- اثبات امامت امام موسی کاظم: روایت است که وقتی بر سر مسأله امامت،‌ میان امام موسی کاظم و برادر بزرگش عبدالله،‌ نزاع پیدا شد، ‌امام موسی کاظم امر فرمود تا هیزم بسیار زیادی را در وسط حیات منزلش جمع کردند سپس دنبال عبدالله فرستاد،‌پس از آمدن عبدالله و جمع شدن مردمان زیادی از شیعیان امامیه، ‌امام کاظم نشست و امر فرمود تا هیزمها را آتش بزنند مردم علت این کارها را نمی دانستند اما اطاعت کردند، پس از فروکش آتش و تبدیل هیزم به زغالهای آتشین، ‌امام کاظم برخاست و وسط آن نشست و یک ساعت برای مردم سخنرانی کرد و سپس از جای خود برخاسته و لباسش را تکان داد تا گرد و غبار روی آن بر زمین ریخت و به میان مردم بازگشت و روی به برادرش کرده وفرمود: اگر ادعا می کنی پس از پدرت لیاقت امامت را داری برو و در میان آتش بشین.
مرجع:
کشف الغمة تالیف اردبیلی ج3 ص73.
دومین افسانه برای اثبات امامت موسی کاظم و لیاقت بیشتر وی به امامت در میان برادرانش را کلینی نقل کرده و می گوید: فردی به نزد امام کاظم آمده و از امام وقت پرسید که چه کسی است؟ امام فرمود: اگر او را به تو معرفی کنم امامتش را می پذیری؟ آن شخص گفت بله به فدایت گردم امام فرمود: امام وقت منم شخص از وی دلیل و مدرک خواست امام فرمود به سوی آن درخت برو و سپس به ام غیلان امر فرمود تا به درخت بگوید امام کاظم می فرماید: به نزد من بیا. آن شخص می گوید: به خدا سوگند آن درخت را دیدم خود را بر زمین انداخته و چهره بر خاک می مالید و جلو می آمد تا در مقابل پاهای امام زانو زد و سپس امام اشاره فرمود و درخت به جای اولش برگشت.
مرجع:
اصول کافی ج1 ص253؛‌ اعلام الوری طبرسی ص302.
3- اثبات امامت امام رضا: روایت است که شخصی به نزد امام رضا آمد و گفت به خدا سوگند که سؤالی دارم اما شرم می کنم آن را مطرح کنم امام فرمود: قبل از اینکه تو بگویی من می دانم، ‌می خواهی از امام وقت بپرسی؟ آن مرد گفت: بله به خدا سوگند امام فرمود: من امام این وقت و زمانم. آن شخص گفت نشانه و علامتت چیست؟ عصایی که در دست امام بود به زبان آمد و گفت: مولا و سرور من امام این زمان است و او حجت خدا است.
مرجع:
اصول کافی ج1 ص353.
جالب اینجاست این داستان سرایی و افسانه تراشی با اصول و قوانین امامت نزد خودشان معارض است چون یکی از اصولشان می گوید: امامت جز به نص قطعی و یا اشاره امام قبلی ثابت نمی شود.

49- حد عورت
کرکی می فرماید: اگر مرد آلت تناسلی و بیضه های خود را پوشاند،‌عورتش را پوشانده است.
مرجع:
اصول کافی ج6 ص501؛‌ تهذیب الأحکام ج1 ص374.
عورت پشتی (دُبُر) فقط اصل سوراخ مقعد است و هیچ کدام از دو باسن (نشیمن گاه) و همچنین رانها جزو عورت محسوب نمی شوند چون امام صادق و همچنین ابی عبدالله می فرماید: رانها جزو عورت نیستند و شیخ صدوق نقل می کند که امام باقر آلت تناسلیش را می پوشاند و سایر بدنش را نمایان می ساخت.
مرجع:
جامع المقاصد تالیف محقق کرکی ج2 ص94؛ المعتبر شیخ حلی ج1 ص122؛‌ منتهی الطلب ج1 ص39؛‌ تالیف شیخ حلی، تحریر الأحکام شیخ حلی ج1 ص202؛‌ مدارک الأحکام سید محمد عاملی ج3 ص191؛‌ المعاد تالیف محقق سبزواری؛‌ الحدائق الناضرة ج2 ص5.

و همچنین ابو الحسن می فرماید: عورت بر دو قسم است: جلو و عقب،‌عورت عقبی به وسیله دو باسن پوشیده شده پس اگر کسی آلت تناسلی و دو باسنش را بپوشاند، عورتش را پوشانده است چون فقط به وسیله آن دو وضو باطل شده و همچنین حادثه از آن دو به وجود می آید پس آن دو عضو عورت اند نه اعضای دیگر بدن مانند ساق.
مرجع:
اصول کافی ج6 ص501؛ ‌تهذیب الأحکام ج1 ص374؛‌ وسائل الشیعه ج1 ص365؛‌ منتهی الطلب ج4 ص269؛ ‌الخلاف شیخ طوسی ج1 ص396؛ المعتبر شیخ حلی ج1 ص122.

و همچنین در جامع المقاصد نیز آمده که عورت پشتی اصل سوراخ مقعد است و دو باسن و رانها جزو عورت نیستند.
مرجع:
جامع المقاصد محقق کرکی ج2 ص94.

به همین دلیل است که امام باقر،‌ محل رویش مو در زیر شکمش نمایان بود و فقط تکه پارچه ایی بر آلت تناسلیش بسته بود و با متولی و مسؤل حمام سخن می گفت.
مرجع:
الفقیه ج1 ص117؛‌ وسائل الشیعه ج1 ص378؛‌ کتاب الطهاره تالیف خوئی ج3 ص356؛‌ کتاب الطهاره شیخ انصاری ج1 ص422.

50- امام علی و سایر ائمه، ‌سوار بر ابر پرواز می کردند.
هاشم بحرانی روایت می کند که امام علی بر ابر سوار می شد و هفت طبقه زمین را می گشت.
مرجع:
مدینة المعاجز ج1 ص542.
و همچنین روایت است که وقتی سپاه یزید بن معاویه به دنبال امام زین العابدین بودند تا وی را بکشند در حالی او را یافتند که سوار بر ابر پرواز می کرد.
مرجع:
مدینة المعاجز ج4 ص256.
شیخ مجلسی روایت می کند که علی سوار بر ابر می شد و پرواز می کرد.
مرجع:
بحار الأنوار ج39 صفحات 138-148؛ ‌تفسیر فرات ص510.
و همچنین طباطبایی می گوید: خداوند ابر را برای امام علی مسخر کرده بود،‌ بر آن سوار شده و مشرق و مغرب را می گشت.
مرجع:
تفسیر المیزان ج13 ص372.

51- رعد و برق با اراده و خواست امام علی است
عبدالله پسر قاسم پسر سماعه پسر مهران می گوید: در محضر ابی عبدالله نشسته بودم آسمان رعد و برق می زد امام فرمود: این رعد و برق به اراده و خواست مولا و محبوب شما است ما نیز گفتیم کدام مولا و محبوب را می فرمایی؟ ایشان فرمودند: امیر المؤمنین علی.
مرجع:
الأختصاص شیخ مفید ص327؛‌ بحار الأنوار ج27 ص33.

52- یادآوری نام ائمه به مرده هنگام دفن
وقتی مرده را داخل قبر گذاشتند قبل از گذاشتن و چیدن سنگها روی لحدش،‌ لازم است شهادتین را به وی یاد آور شده و بگویی ای فلان پسر فلان عهد و پیمانی را که در دنیا بسته بودی و با آن از دنیا رفتی بیاد آور که شهادت می دادی هیچ خدایی جز الله وجود ندارد تنها است و شریکی ندارد و محمد بنده و فرستاده او است و علی و حسن و حسین - تا آخر دوازده امام – همه امام تو بودند و پیشوایان هدایت و نیکی بوده اند.
مرجع:
النهایة شیخ طوسی ص38؛ المبسوط شیخ طوسی ج1 ص186؛‌ مصباح المجتهد ص20.