رابطه ادبی ایران وهند ازدورانهای گذشته تابعدازاسلام،
حاجسیدجوادی، حسن. “تاثیر زبان وادبیات فارسی برروی زبان وادبیات سایرملل“. دوره9، ش98 (آذر49): ص 2-9.
رابطه ادبی ایران و هند تاریخ چند هزار ساله دارد و بسیاری از محققان معتقدند که ایران و هند در روزگاران قدیم دارای زبان مشترکی بودهاند
این اعتقاد برمبنای شباهتی است که بین زبان اوستایی با زبان سانسکریت موجود است
زبان اوستایی که در زمان زرتشت مردم بدان تکلم میکردند از نظر لغات و ترکیبات با زبان سانسکریت یعنی زبان ادبی و کهن هندیان شباهت بسیار داشته است بدین جهت برخی از زبانشناسان اظهار نظر کردهاند که ایران و هند در دورههای بسیار دور دارای زبان مشترکی بودهاند که ریشه اصلی زبان اوستا و سانسکریت از آن است ما با هند دارای سنن و معتقدات مشابهی هستیم .
در قرن شانزدهم میلادی «راجه تودارمال» صدراعظم و وزیر هند برای منظم ساختن امور اداری و دیوانی صلاح در آن دید که دفاتر مالی و حسابداری به زبان فارسی تنظیم شود همان کاری که در دورههای اسلامی مورد توجه اعراب قرار گرفت و از آن صحبت خواهیم کرد.
پس از تسلط اعراب بر ایران روزبه معروف به ابن مقفع در حدود قرن دوم هجری متن پهلوی کتاب را به عربی ترجمه کرد و بعد رودکی آن را به نظم درآورد. سپس ابولمعالی نصرالله بن عبدالحمید منشی در اوائل قرن ششم هجری آن را از عربی به فارسی ترجمه کرد.............................................................
استاد قضیه این اقای راجه تودارمال و این ترجمه های ایران به هند چیست ؟ البته ما زمانی با چهره بدون نقاب این نویسنده اشنا شدیم که گفته
نخستین تأثیر ادبیات ایران و اندیشهو هنر مردم سرزمین ما را باید در آثار مقدس یهود و هند و مسیحی جستجو کرد. در این آثار بخوبی میتوان تأثیر تاریخ ایران و ادبیات کهن این کشور را ملاحظه کرد. نمونه آن برخی از داستانهای تورات مانند استراست که در قرون بعد خود منبع الهام نویسندگان و شعرای بزرگی قرار گرفتهاند. تراژدی استرEsther اثر راسین از جمله آثاری است که منبع آن را باید در تورات جستجو نمود
http://www.ichodoc.ir/p-a/CHANGED/98/html/98-2.htm