ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)
ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)

پذیرش پوریم و دنباله آن

فتح

دوشنبه 23 آبان 1390 ساعت 9:02 PM
جناب پور پیرار من را قسم داده اید هر چند، تعدادی از خوانندگان  وبلاگ حق و صبر بواسطه این قسم ،آنها هم قسم خوردند و آنچه در دل داشتند گفتند و ای کاش همه آشکارا آنچه در دل دارند را بگویند؛ آقای پورپیرار خود می دانید که من از معدود افرادی هستم که از همان سالهای نخست که هنوز وب لاگ قویی هم وجود نداشت و باید بر روی سایتهای مختلف دنبال مطالب پورپیرار می گشتیم با شما بودم پس همه مطالب را پی گیری کرده ام .سئوال من هم دقیقا مربوط به همان موضوع مورد اشاره شما بود وقتی شما به مبحث قاجار ورود کردید پیرو درخواستهای قبلی خود که گفته بودم از زرتشتیگری و بهائیگری بگوید واز سازندگان پهلوی خوشحال شدم که قاجار را مبنا و ابتدا کار معرفی کرده اید و حالا مستقیم به ریشه ایران سازان نوئین می زنید(مگر نه این است که من وما و سایرخوانندگان مطالب شما این نکته را از شما داریم بسیاری از کسانیکه از ابتدا با شما بودند جواب مجموع  تردید ها و یافته های پراکنده خود را در نوشته های شما پیدا کردند تا جوابی قاطع برای باستان پرستان باشد ) و دوران قاجار و معاصر را شکافته و آنچه در آن نهان کرده اند را بر آب می اندازید. اما باز بنا به ضرورت پاسخ گویی به مخالفین خود، رجعت کرده از تخت جمشید و صفویه گفتید. و من و ما ودیگران را در حسرت ورود  مستقیم خود در مبحث برآمدن مردم به دوران معاصرگذاشتید. برای آنها که مطالب شما را خوانده اند بدون تعارف این شیوه چندان جذاب نیست چون در مطالب پیشین، مستقیم مبحث مورد نظر خود را پی می گرفتید و تا انتها حرف نگفته نمی گذاشتید ؛ در کتاب اشکانیان و ساسانیان با نویسندگان دروغ چه کردید، در تاریخ اسلام سلمان پاک را به کجا بردید و .... چه شد که یک باره کسی چون پورپیرار رشته پس از شیخ نوری را رها کرد، اما شاید این شیوه تازه واردین را خوش آید. به هرحال  شما می دانید و روند و روش نشر افکار خود را برای مخاطب خود.
اما بابت قسم شما، بین و بین الله من محکمتر و استوار تر از همه مطالب شما همان پوریم را قبول دارم که با بهترین روش ثابت کردید تا انتهای دورانی به نام ساسانیان اجتماع و حیاتی در این خطه نمی توان یافت و همانطور که به بهترین وجه ممکن گفتید هیچ آثار و دلیلی که نشان دهد معدود یافته های مادیِ ابتدای دوران مثلا اسلامی (بر اساس تقسیم بندی تاریخ نویسان دانشگاهی)  حتی هم سنگ سفالهای پیش از پوریم هم نیست.
حق وصبر
پاسخ:
آقای فتح. بالاخره چه شد. به طور خلاصه اگر کسی به جز پوریم دیگر مطالب یادداشت ها را می پذیرد، یا باید برای  انقطاعی بدین عمق و  وسعت عامل دیگری بیابد و  معرفی کند و یا دست خاخام را بر فراز ذهن خود قرار داده است. درک این مطلب به هوش سرشاری نیاز ندارد، زیرا اگر یهودیان و نه هیچ مرجع دیگر، پوینده این سلسله جبال دروغ و جعلیات در باب همه چیز شرق میانه اند و مقدم بر یادداشت های ایران شناسی بدون دروغ در بخش اعلام تاریخ نوشته های جهان برای این حوزه، هرگز نام پوریم برده نشده و اگر مجموعه این مطالب را به حساب شوخی کنیسه با مردم و نو شناخته های این تحقیقات نمی دانید، پس تکلیف همه چیز به روشنی آفتاب است.
نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد