البته عرض کنم که از نظر شخص من، آن جفت گیوه هم به اندازه ی همان تابلوی نقاشی شایسته ی توجه است.
یاد یک خاطره افتادم. شخصی از اروپا آمده بود و در دیدار از ایلات و عشایر آذربایجان، اتفاقا یکی از همین گیوه های دست ساز را گرفته بود و بعدا از سقف اتاقش آویزان کرده بود! از او می پرسند چرا اینکار را کردی، و او در جواب میگوید: «این گیوه نیست، این سمفونی است! باید مثل یک اثر هنری با آن رفتار کرد!»
پس نهاد آدمی ارزش هنری زحمت انسان را به هر شکل، چه تابلوی نقاشی و چه گیوه ی دست ساز، می فهمد. اما اینکه دکانهای مشرکین اولی را در بوق و کرنا کرده و دومی را نادیده می گیرد، البته بحث دیگریست. پاسخ:
آقای موومان. متاسفانه تعداد آدم های نظیر شما و آن توریست زیاد نیست هرچند ندانستم چه شباهت و ارتباط حتی ذهنی بین گیوه و سمفونی وجود دارد. شاید هم در اوپا سازی باشد که با گیوه می نوازند!