جناب آقای پورپیرار
موضوع: درخواست تبیین نوع سوال کردن مراجعین به وبلاگ
سلام بر شما – ضمن قدردانی از تلاش حضرتعالی در زمینه زدودن پیرایه ها از پیرامون تاریخ منطقه و برتر از آن ساحت تاریخ اسلام عزیز، همانگونه خود مستحضرید تا زمانیکه حضرتعالی اقدام به تحریر مقالات اسلام و شمشیر نفرموده بودید هیچکسی از شما سوالاتی در باب قرآن نمی کرد ولی حضرتعالی با گشودن باب تازه ای در تاریخ اسلام و رجوع به آیات گهربارقرآن عزیز و سعی در زدودن تفاسیر شخصی در زمینه فهم قرآن، بتدریج این اشتیاق را درمراجعین به وبلاگ بوجود آوردید که به طرف فهم بهتر آیات قرآن منعطف شده و صد البته سوالاتی نیز در ذهن آنان پدید آید ولی شما در برخی موارد آنان را به سفر به قم یا کشورهای خارج ارجاع می دهید. مثلا برای جواب به دونفر از مراجعین وبلاگ در مورد این سوال که اگر دراثر رابطه مابین شخص و ماملکت ایمانهم وی، جنینی تشکیل شد تکلیف آن چیست، پاسخ آن را به سفر کردن سوال کننده به اندونزی ارجاع دادید بالاخره برای سوال کننده این حق را بدهید که جواب سوالش را از زبان شخصی بشنود که برای اولین بار این مسائل را در جهان اسلام مطرح کرده نه شخص دیگر و نه سفر به کشور خارجی. هیچکس از حضرتعالی انتظار پاسخ به سولات شرعی در مورد طهارات و شکیات نماز و امثالهم ندارد ولی به آنها حق بدهید در مواردی که حضرتعالی در مقالات اسلام و شمشیر برای اولین بار در جهان اسلام به آنها پرداخته اید و یا حتی آندسته از مواردی که هنوز به آنها نپرداخته اید ولی در قرآن عظیم الشان در مورد آنها آیتی وجود دارد از شما سوال نموده و انتظار پاسخ برای روشن شدن ذهنشان داشته باشند و حتی اگر پاسخ آنان از طرف شما " نمیدانم" و یا "بعد از مطالعه کافی جواب میدهم" باشد فکر نمی کنم کسی ناراحت شود زیرا ما انتظار نداریم شما داننده همه مفاهیم قرآن باشید.
مجدداٌ از مساعی حضرتعالی برای ایجاد حس دوباره اندیشیدن در مورد باورها ی سنتی مان که بارها و بارها در سفارشات خالق متعال در قرآن نیز با جملاتی از قبیل "چرا نمی اندیشید" و مانند آن بدان سفارش شده ایم، تشکر می نمایم. اجرتان با خداوند متعال.
پاسخ:
آقای خسروی. الحمد الله شارح و مفسر قرآن نیستم و چنان چه بارها نوشته ام، از آیات و اشارات آن کتاب عظیم برداشت های مورخانه مغفول می کنم و نسبت به بد فهمی عمدی و غیر عمدی مترجمین و مفسرین هشدار می دهم. مثلا یادآور می شوم که کنیز معنا کردن ما ملکت ایمانهم که حتی نزد مراکز رسمی و حوزه های عرب زبان نیز مرسوم است، حذف یک باب کلان از سخنان قرآن و به انحراف کشیدن فهم ریز مایه های آزاد اندیشی در آن کتاب بی بدیل است. شمول عام برداشت کنیز از ترکیب ما ملکت ایمانهم، تابعین قرآن را بیدار می کند که تفسیر و ترجمه های این چنینی از یک مرکز هدایت و مراقبت واحد برای بی خبر نگهداشتن مسلمین از اشارات تعیین کننده قرآن در روابط اجتماعی است تا بتوانند مدعی شوند که قرآن کتاب نهی و مجازات های آتشین و سنگسار و دست و پا بری و مملو از دستورات محدود کننده است. بی اعتنایی مراکز مربوطه به این مورد و دیگر مواردی که به یاری حق بدان ها خواهم پرداخت ما را قانع می کند که موریانه های یهود تا به کجا وارد شده اند.
مردم اندونزی در مورد معینی که می پرسید راه حل بس ساده ای را پذیرفته اند که همانا رعایت تصمیم بزرگان دو خانواده و خطا نیانگاشتن آن حادثه غالبا ناخواسته است، زیرا توافق آزادانه را همان عقد می دانند. اصرار من در ارسال کسانی به مراکز پاسخ گویی رسمی از آن باب است که این یادداشت ها به عمده ای می پردازد که پاسخ به چنان سئوالاتی از دایره آن بیرون است. هم اکنون قرآنی با ترجمه فارسی حضرت امام شاه ولی الله محدث دهلوی در دست من است که آیه ۳۰ از سوره معارج را چنین ترجمه کرده است:
مگر بر زنان خود یا کنیزکانی که دست های ایشان مالک آن ها شده است!...
دیگر چه باید نوشت؟!.