ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)
ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)

شهید مطهری

مهدی - مهدی
سه شنبه 28 دی ماه سال 1389 ساعت 11:40 AM
نظر مرتضی مطهری در باره زبان فارسی و شاهنامه فردوسی

......  انجمن‌ و مؤسّسه‌ای‌ بود برای‌ این‌ امور که‌ با وزارت‌ معارف‌ و فرهنگ‌ رابطه‌ داشت‌؛ و برای‌ از بین‌ بردن‌ لغات‌ عربی‌ و فرهنگ‌ اسلام‌ نهایت‌ سعی‌ و کوشش‌ را داشتند و در اداره‌ی فرهنگستانی‌ که‌ پشت‌ مدرسه‌ی سپهسالار بود، برای‌ این‌ موضوع‌ مال‌‌ ملّت‌ بیچاره‌ را می‌خوردند و می‌بردند.

نام‌  قبرستان‌ را گورستان‌، و اجتماع‌ را گردهمایی‌، و جمعه‌ را آدینه‌، و وسائل‌ ارتباط‌ جمعی‌ را رسانه‌های‌ گروهی‌، ... اینها همه‌ برای‌ دور کردن‌ مردم‌ از لغات‌ قرآن‌ است‌. برای‌ قطع‌ رابطه‌ و بریدن‌ با نهج‌ البلاغه‌ است‌. برای‌ عدم‌ آشنایی‌ مردم‌ به‌ جمعه‌ و جماعت‌ است‌. برداشتن‌ «طاء» از کلمات‌ و به جای‌ آن‌ «تاء» نهادن‌، مانند تبدیل‌ کتابت‌ لفظ‌ طهران‌ به‌ تهران‌ روی‌ همین‌ زمینه‌ است...
> > برای‌ ریاضیات‌ از جبر و حساب‌ استدلالی‌ و فیزیک‌ و شیمی‌ در نمره‌ امتحانی‌ ضریب‌ می‌گذارند؛ و برای‌ عربی‌ نه‌ تنها ضریب‌ نمی‌گذارند، آن قدر آن را بدون‌ اهمّیت‌ و در درجه پست‌ می‌گذارند که‌ وجود و عدمش‌ مساوی‌ ‌باشد....

این همه‌ سر و صدا برای‌ عظمت‌ فردوسی‌، و جشنواره‌ و هزاره‌ و ساختن‌ مقبره‌، و دعوت‌ خارجیان‌ از تمام‌ کشورها برای‌ احیاء شاهنامه‌، و تجلیل‌ و تکریم‌ از این‌ مرد خاسر زیان‌ بُرده تهیدست‌ برای‌ چیست‌؟! برای‌ آن است‌ که‌ در برابر لغت‌ قرآن‌ و زبان‌ عرب‌ که‌ زبان‌ اسلام‌ و زبان‌ رسول‌ الله‌ است‌، سی سال‌ عمر خود را به‌ عشق‌ دینارهای‌ سلطان‌ محمود غزنوی‌ به‌ باد داده‌ و شاهنامه‌ افسانه‌ای‌ را گرد آورده‌ است‌ ... تبلیغات‌ برای‌ فردوسی‌ و شاهنامه‌، تبلیغات‌ علیه‌ اسلام‌ است‌. فردوسی‌ با شاهنامه‌ افسانه‌ای‌ خود که‌ کتاب‌ شعر (یعنی‌ تخیلات‌ و پندارهای‌ شاعرانه‌) است‌ خواست‌ باطلی‌ را در مقابل‌ قرآن‌ عَلم‌ کند؛ و موهومی‌ را در برابر یقین‌ برسر پا دارد.

خداوند وی‌ را به‌ جزای‌ خودش‌ در دنیا رسانید و از عاقبتش‌ در آخرت‌ خبر نداریم‌. خودش‌ می‌گوید:

بسی‌ رنج‌ بردم‌ در این‌ سال‌ سی           عجم‌ زنده‌ کردم‌ بدین‌ پارسی

چو از دست‌ دادند گنج‌ مرا                 نبد حاصلی‌ دسترنج‌ مرا

ما در زمان‌ خود هرکس‌ را دیدیم‌ که‌ خواست‌ عجم‌ را در برابر اسلام‌ عَلم‌ کند، و لغت‌ پارسی‌ را در برابر قرآن‌ بنهد، با ذلّت‌ و مسکنتی‌ عجیب‌ جان‌ داده‌ است‌. فَاعْتَبِرُوا یا أُولِی‌ الابْصَار! برگرفته از کتاب ِ نور ِ ملکوت ِ قرآن –  تالیف آیت الله مُطهّری/ جلد چهارم / بخش ِ ششم
پاسخ:
آقای مهدی - مهدی
البته ایشان اجر خود را می برند، ولی کتاب خدمات متقابل ایران و اسلام کاملا نشان می دهد که نگاه بنیادین و کارگشایی بر مسائل ایران و اسلام نداشته اند. امروز کار ما در رسوا سازی و ستیز با این گونه جعلیات از مسیر بنیان اندیشی بسیار ساده شده است:
با چه خط و زبان،‌ با چه ابزار و بر چه ماده و ماتریالی نوشته است؟
و آیا بخش کوچکی از آن به جاست تا زیارت کنیم؟
تجربه شخصی من در مباحثات و مقابله با تبلیغاتچی های دیرینگی زبان فارسی نشان داده است که نزدیک به تمامی مدعیان قدمت این زبان که بر دفاتر مجعول شعر تکیه می زنند پس از مواجهه با این سئوالات خاموش مانده اند.  
 
 
 
 
 
 
 
محمد اوجال اولوتورک
سه شنبه 28 دی ماه سال 1389 ساعت 3:18 PM
جناب مهدی، سلام

ظاهرا مولف کتاب «نور ملکوت قرآن» که نقل های فوق را از آنجا آورده اید، مرتضی مطهری نبوده، شخصی به نام آیت الله حاج سید محمد حسین حسینی طهرانی است:

http://www.motaghin.com/fa_books_6733.aspx

به علاوه، همان نقل قول ها هم (که در صفحه 142 به بعد نسخه PDF کتاب مذکور چاپ شده) ظاهرا مربوط به مطهری نیست، بلکه سخنان مولف کتاب است. 
 
 
 
 
مهدی - مهدی
چهارشنبه 29 دی ماه سال 1389 ساعت 5:29 PM
جناب آقای پورپیرار،

محقق دوران ساز، خسته نباشید. متنی را که پیشتر نقل کردم از کتاب "نور ملکوت قرآن" نوشته "سید محمد حسین حسینی طهرانی" است که اشتباهاً به استناد از ناقل دیگری آن را به مرتضی مطهری نسبت داده بودم.

ارادتمند
مهدی
پاسخ:
آقای مهدی - مهدی. به هر حال بسیار قابل استفاده بود. ممنون  
 
 
 
 
آمون : چه قدر این بحث کش یافت! هی باید باکس را ببندم و دوباره باز کنم و اضافه کنم!
نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] چهارشنبه 21 اردیبهشت 1390 ساعت 12:48 ق.ظ

فکر نمیکنید به جای اضافه کردن توضیح در بخش نظرات درستتر این باشد که اصل مطلب اصلاح شود ؟

جانم؟!!
اگر منظورتان این است که چرا مطلب در ارتباط با شهید مطهری است، علت نظر استاد در مورد وی است. دیگر چیز بیشتری دستگیرم نشد. چون نظر شما، اولین نظر در بخش نظرات این یادداشت است؛ کدام توضیح در بخش نظرات؟

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد