ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)
ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)

اولی الامر از دیدگاه دیگران

توحید
جمعه 24 دی ماه سال 1389 ساعت 02:06 AM
سلام استاد

نظرتان راجع به این مطلب چیست ؟ البته امیدوارم با حوصله بخوانید چون عجله ای برای شنیدن نظرتان ندارم . درست است که خیلی در مورد این موضوع زحمت کشیدم و حاصل یکی دو سال تفکر شخصیم است ولی اگر ایرادی داشته باشد به دیده منت قبول و اصلاح خواهم کرد .

http://mantegh-abdughkhiyar.blogfa.com/
پاسخ:
آقای توحید. البته اطاعت می شود در اولین فرصت.
آقای توحید. در بین ذیل نویسی های اخیر که به عنوان نگاهی نو بر مسائل ایران و اسلام  و قرآن خوانده ام، یادداشت شما در باب اطاعت از خدا و رسول و کارگزاران آن ها در موضوع دعوت به دین اسلام، از قوی ترین متن ها بوده است. اشارات شما در باب این مدخل کمک شایسته ای برای دوستانی است که به طور معمول با این آیه مورد پرسش معاندان قرار می گرفته اند.
با این همه یکی دو نکته مکمل و مغفول نیز باقی است که ان شاء الله به تفصیل خواهم آورد.
نظرات 7 + ارسال نظر
اسکندر مرادی جمعه 11 فروردین 1391 ساعت 07:01 ب.ظ http://quranmizan.com

بسم الله
سلام
اولی الامر در قرآن

دوبار عبارت "اولی الامر" در قرآن آمده است.آیات 59 و 83 سوره النساء.
اطاعت از اولی الامر در آیه 59 آمده است.برخی از این آیه نتیجه میگیرند که اطاعت از اولی الامر بدون قید و شرط است.اگر ترتیب و پیوستگی آیات هر سوره و کلیت قرآن را در نظر بگیریم به این نتیجه
نمی رسیم.

بعلت وجود "اولی الامر" در آیه 83 معلوم میشود که افرادی تحت این عنوان در زمان رسول الله وجود
داشته اند.ایشان معصوم نبوده اند.چگونه پس از رحلت رسول الله افرادی تحت همین عنوان معصومند؟

در آیه 59 دو بار "اطیعوا" آمده است و در پایان آیه عبارت "ذالک خیر و احسن تاویلا".
در آیه 59 دوبار "الرسول" آمده است یک بار پس از "اطیعوا" دوم و بار دیگر پس از وقوع تنازع درکنارالله.

بنظر می آید در آیه 59 فرمان "اطیعوا الله" با عبارت "اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم فان تنازعتم فی شیء فردوه الی الله و الرسول" تاویل میشود.عبارت "اطیعوا الله" بتنهایی معلوم نمی کند که چگونه از خداوند باید اطاعت کرد.

البته تاویل مختصر و مفید برای "اطیعوا الله" همان "اطیعوا الرسول" است.چنانکه در بعضی آیات نیز داریم :"...اطیعوا الله و اطیعوا الرسول..."(سوره مائده آیه 92).ولی آیه 59 سوره النساء کاملترین و بهترین تاویل را ارائه میدهد.این خود بسبب نزول تدریجی قرآن بر رسول الله است.

در حالت عمومی و پیش فرض مومنین باید اختلافات را خدمت رسول الله ببرند تا ایشان بنا بر "رسالات" الهی و اشراف کلی خود بر پیام الهی (الذکر) قضاوت کنند...انزلنا الیک الذکر لتبین للناس ما نزل الیهم...نحل آیه 44 .

با اضافه کردن حالات استثنایی و در یک حالت عمومی فراگیر باید گفت اختلافات بین مردم و یا بین مردم و اولی الامر و حتی شکوائیه به خداوند پس از شنیدن نظر رسول الله (مورد ذکر شده در سوره مجادله) با "رساله" و پیام (جدید یا پیام قبلی) بر رسول الله مرتفع میشود.

"الرسول" در یک موقعیت زمانی و مکانی خاص با " الرسول" در موقعیت زمانی و مکانی دیگر فرق دارد و دلیل آن نیز نزول تدریجی قرآن است.این همان تفاوت "الرسول" جدا و "الرسول" همراه "الله" در آیه 59 است.این روش خود عاملی است برای تربیت تدریجی مسلمین در اطاعت از "رسالات الله".تا پس از رحلت رسول الله اختلافات مومنین مرجع اصلی داشته باشد.

اما پس از رحلت رسول الله در خواندن قرآن و مرجع قرار دادن آن روشی معتبر و مستقل از افراد لازم است.روشی که خود رسول الله نیز تابع آن بوده اند. تکه تکه و گزینشی خواندن آن مفید نخواهد بود و به اختلافات دامن زده خواهد شد.باید ترتیب و پیوستگی آیات در هر سوره و کلیت قرآن را رعایت کرد.تا بر ما نیز الذکر (بینش کلی) حاصل شود.

والسلام

سلام
و مایعلم تأویله الا الله اما ظاهرا بر خلاف آیه 7 سوره ال عمران، شما دوست عزیز تاویل آیات را به کار می برید. به هر حال، توصیه حقیر به شما، مطالعه کتاب «اسلام و شمشیر» آقای ناصر پورپیرار است. ضمن اینکه در این مورد می توانید به این آدرس نیز مراجعه کنید:

http://purpirar.blogsky.com/1390/12/23/post-1714/

و از آن مهم تر اینکه مطالب اصلی این وبلاگ را از قلم نیندازید:

http://purpirar.blogsky.com/pages/l

در راه حقیقت و قرآن، موفق باشید.

اسکندر مرادی شنبه 12 فروردین 1391 ساعت 12:04 ب.ظ http://quranmizan.com

بسم الله
سلام

شما هم بد نیست برای دیدن نظر ما از لینک محکمات و متشابهات سایت ما دیدن کنید.

اگر راسخون در علم نتوانند تاویل آیات محکمات را بدانند پس چه کسانی جواب افراد فی قلوبهم مرض را بدهند؟

نظر خود آقای پورپیرار هم همین است؟

والسلام

سلام
بنده سایت شما را به دنبال همان کامنت اولتان دیدم که معلوم بود فرد محترمی هستید.
جواب شما هم داده شد.
جای جای این وبلاگ نیز لینک وبلاگ آقای پورپیرار موجود است که می توانید نظرشان را مستقیم بپرسید.
اما در مورد این سوال شما:

اگر راسخون در علم نتوانند تاویل آیات محکمات را بدانند پس چه کسانی جواب افراد فی قلوبهم مرض را بدهند؟


اولا دلیلی نیست که راسخون در علم، معنی تاویل آیات الهی را بدانند. لطفا متن عربی آیه 7 سوره مبارکه آل عمران را از نظر بگذرانید. ثانیا خود پیامبر هم فقط وظیفه ابلاغ داشته و تاویلی از ایشان سراغ نداریم. ثالثا این همه اختلاف در برداشت از آیات هست. خداوند تکلیف همه را به یوم حل اختلاف واگذار کرده و نه راسخون فی العلم. رابعا اصلا مگر بناست جواب افراد مریض القلب داده شود؟ ... .
به گمانم همین سوال کوچک شما ده ها مطلب گفتنی دارد.
پیشنهاد من به شما به صورت اورژانسی این است که مقاله قلم را که در همین وبلاگ موجود است،

http://purpirar.blogsky.com/pages/l

مطالعه بفرمایید تا بعدا بیشتر بحث کنیم.
موفق و موید باشید.

اسکندر مرادی شنبه 12 فروردین 1391 ساعت 11:20 ب.ظ http://quranmizan.com

بسم الله
سلام
درست است.شما نظر آقای پورپیرار را درست منعکس کردید.برای بنده تعجب برانگیز و ناامیدکننده شد!

به برداشت حقیر تاویل دو جور است یکی با بیان و توضیح لسانی.دیگری با وقوع موضوع.

تاویل آیات محکمات در صورت نیاز به توضیح با بیان و توضیح لسانی رخ میدهد.مثل تاویل"سائنبئک بتاویل ما لم تسطع علیه صبرا"کهف18

تاویل آیات متشابهات که شبیه ساز آنچه در آخرت رخ خواهند داد میباشند با وقوع در آخرت انجام میشود.روزی که تاویل بعضی آیات رخ میدهد."یوم یاتی بعض آیات ربک"
....
والسلام

سلام
از ناامیدی شما متاسف و از انطباق نظرم با استاد عزیزم خیلی خوشحال شدم که آموزشهای خود را به درستی ارائه داده است و لیاقت عنوان استادی را دارد.
مسلما تاویل ناشی از عدم بیان عین مطلب به هر دلیل است و ریختن در قالبی ثانوی که آب دریا را اگر نتوان کشید، ... ما لا یدرک کله ... است و به همین دلیل تاویل لزوما از همان منبعی قابل درک است که اقدام به صدور آن کرده است مثلا تاویل ماوقع به موسی(ع) توسط آن بنده خدا یا تاویل خواب که در انحصار مالک الاذهان یعنی الله تبارک و تعالی است توسط یوسف (ع) که صرفا به دلیل عطای الهی به اوست که چنین امکانی یافته است و تاویل آیات الهی نیز صرفا توسط خداوند صورت می گیرد و راسخون درعلم طبق همان آیه، فقط می گویند که تمام متن را بدون چون و چرا به دلیل آسمانی بودن و صفات خداوندی نظیر صداقت و قدرت و علم (اطلاقا) می پذیرند ولی هیچ جای قرآن اشاره نشده است که کسی تاویل آیات را می داند و به اختلافاتی اشاره دارد که حل آنها صرفا موکول به رجوع به بارگاه الهی پس از انا لله و انا الیه راجعون است و اتفاقا تأکید بر این است که فی قلوبهم الزیغ؛ به دنبال تاویل آیاتند به امید ایجاد فتنه که از قتل هم شدیدتر است. ضمن آنکه تاویل نحکمات برای بنده معنی خاصی در بر ندارد و نمی فهمم مثلا تاویل آیه نماز را بخوانید، جز امر به نماز، چه چیز دیگری می تواند باشد؟ این است که شما را دعوت می کنم به خواندن کتاب اسلام و شمشیر و یا لااقل مباحث بسیار حیاتی «قلم» در همین وبلاگ و همچنین بدانید که بنده در پای همین تلویزیون هستم که به طور مکرر، همین مطالبی از دست شما کرارا پخش می شود و فاصله کتب مذهبی بسیار زیادی، تا بنده،کمتر از 5 متر است!

دوست نازنین، شما اگر متن بالا را دوست ندارید، لطف بفرمایید تاویل کهیعص یا لااقل ق یا همان ص را برای بنده از آن مدعیان رسوخ در علم بپرسید تا بنده تمام حرفهای شما در باب تاویل و راسخون فی العلم را دربست بپذیرم. موافقید؟

اسکندر مرادی یکشنبه 13 فروردین 1391 ساعت 12:26 ق.ظ http://quranmizan.com

بسم الله
سلام
در اسلام و شمشیر50 آقای پورپیرار میگویند:
"...باید قاعده را بر این بگذاریم که همانند راسخون در علم و مؤمنین کامل، که سیزده قرن سئوال نکردند، چه طور خورشید خاموش خواهد شد، به خداوند درباره مفاهیم آیات و کلمات قرآن سئوال ندهیم که سرانجام سر از تأویل و تولد عتیق تازه ای بیرون خواهد کرد..."

آیا این عملا امکان دارد که در برابر آیات قرآن سکوت کنیم؟آیا افراد سوء استفاده کننده هم سکوت میکنند؟تجربه نشان داده است که این افراد سکوت نمی کنند بلکه افکار منحرف خود را مبنای تحمیق دیگران قرار میدهند"...یلوون السنتهم بالکتاب لتحسبوه من الکتاب و ما هو من الکتاب...".

باید چینش فعلی آیات را محافظت شده از جانب خدا بدانیم و به این چینش آیات ایمان داشته باشیم.تاویل و توضیح آیات که با همراهی رسول الله بوده در همان ایام حیات پیامبر به وسیله ایشان انجام میشده است.چینش آیات نیز که بدستور ایشان بوده است بطور طبیعی مبنایی برای بعد از حیات ایشان است والا چینش آیات چه فایده ای داشته است؟برای ما چینش فعلی تایید الهی را دارد...(ببخشید که کلمه چینش زیاد شد چون مهم است)

1- رعایت ترتیب و اتصال عبارات در هر آیه
2- رعایت ترتیب و اتصال آیات در هر سوره
3- رعایت ترتیب سور
4- رعایت کلیت قرآن و سازگاری در کل قرآن

این ها اصولی هستند طبیعی که در خواندن هر کتاب رعایت میشوند.نوشته های علمی بخصوص.
الگوهای بیانی در هر کتاب که در جاهای مختلف ظاهر میشوند باید رعایت گردند.مثلا در جایی میفرماید"...هو الذی اخرجکم من بطون امهاتکم لا تعلمون شیئا..."
قبل از لاتعلمون "و" ندارد.یعنی بدون هیچ علمی از شکم مادرانتان بیرون می آیید.
در مورد آیه 7 سوره آل عمران نیز میفرماید"...الا الله و الراسخون فی العلم یقولون آمنا به کل من عند ربنا و مایذکر الا اولوا الالباب..."
یعنی غیر از خدا و غیر از اولوا العلمی که میگویند کلی است از جانب خداوند یا تمام آیات از جانب خداوند است ...نبایستی بعضی آیات را پنهان کرد و....اولوا الالبابی که متذکر میشوند خاصیت راسخون در علم را هم دارند غیر از این می تواند باشد؟
رعایت کلیت قرآن در تمام وجود آنها ریشه دارد نمی توانند آیات را جدا جدا ببینند یا بعضی را نادیده بگیرند در هیچ شرایطی... گویی مثل همان حالت مادرزادی است...
آیات قبلی که از صورت بخشی در ارحام مادران میگویند بی اشاره به این موضوع نیست....
والسلام

چه قدر زود به یادداشت 50 رسیدید! آفرین بر سرعت شما سرور گرامی!
نمی دانم چرا آیات مجزا از بحث را به میان می کشید ولی به هر روی، دقیقا همین طور است که شما می فرمایید یعنی مومنین هیچ سوالی نمیکنند و افرادی که در ذهن ناپاک به دنبال فتنه هستند، در جستجوی تاویلند. ضمن اینکه ارتباطی بین حفظ چینش لغات و تاویل آنها نمیبینم. صد البته در همان اسلام و شمشیری که در مقابل خود گذشته اید، می بینید که پیامبر فقط مامور ابلاغ بوده و چیزی به نام تفسیر و تاویل نداریم. آیا در هیچ یک از لت های قرآنی که یافته شده است، حتی حاشیه ای وجود دارد که آن را تاویل بگیریم؟!! ترتیب قرار گیری آیات را هم باید به حساب خود پروردگار بگذاریم و ما اصلا نمی دانیم (جز به قرینه هایی در داخل خود آیات) که کدام آیات و سور مقدم و موخرند. و لو تقول علینا بعض الاقاویل در همین مورد است و نیز و ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی بنابراین هیچ دخل و تصرفی به صورت مطلق و مجاز دانسته شده و حتی غیر مجاز از پیامبر اسلام (ص) در قرآن نمی توانیم بیابیم. چیدمان آیات نیز صرفا از بالا است و نه هیچ بنده خدایی. نکته کوچک اینکه قرآن با هیج انسان نوشته ای قابل قیاس نیست و قرآن هم هر کتابی نیست! در مورد هو الذی اخرجکم من بطون امهاتکم لا تعلمون شیئا هم مشکلی نمی بینم و نکته جالب اینکه فعل اول ماضی و ثانی مضارع است که معانی بیشتری به ذهن می رساند.

این هم بخشی از آیه 7 سوره آل عمران:
و تاویل آن را جز خدا نمی داند و راسخون در علم می گویند به آن ایمان آوردیم همه از جانب خداست و جز صاحبان خرد متذکر نمی شوند.

شما نمی توانید راسخون را به خداوند بچسبانید چون ترجمه آن می شود:تاویل آن را جز خدا و راسخون در علم نمی دانند، می گویند همگی از جانب خداست ... .
بنابراین خداوند در کنار راسخون از تعلق کتاب به خودش حمایت و به نوعی محتاج تایید آن بندگان خویش است! لطفا از این راسخون چند تایی مثال هم بیاورید ببینیم چگونه مؤول قرآن شده اند و حقانیت خویش را چون به اثبات می رسانند و آیا بین این تاویلات، اختلافی هست و اگر هست، چگونه پیش آمده است؟!!

وانگهی اولوالالبابی که خاصیت راسخون را داشته باشند که برتر از راسخون و حتی خود خداوند قرار می گیرند که!!
مطلب غیر از اینی است که شما می فرمایید! مثلا هیچ ارتباط مستقیمی بین مصور سازی در ارحام و بحث راسخون نمیبینم! نکند شما رابطه ای هم بین امامت امامان و سوره قدر می دانید ؟! نمی دانم به کدام بحث غایی می اندیشید و شاید بهتر باشد بحث را تا آن زمان خاتمه داده شده تلقی کنم و منتظر نکته جدید شما باشم.

اسکندر مرادی یکشنبه 13 فروردین 1391 ساعت 12:53 ق.ظ http://quranmizan.com

بسم الله
سلام
یک توضیح دیگر نیز لازم است.البته شاید.
مثلا در متون علمی آیات همان جملات و پاراگراف ها هستند.و فصل های کتاب همان نقش سوره را دارند.فصل ها لزوما پی در پی نیستند یعنی اتصال ندارند بلکه ترتیب آنها مهم است.بنده الگوی کتاب های ریاضی خصوصا آنالیز ریاضی را دیده ام.
یک شباهت دیگر در برنامه های کامپیوتری است.دستورات حکم آیات را دارند و برنامه ها مثل سوره ها هستند.سیستم نهایی همان کتاب است.زیر سیستم ها را نیز میتوان سوره دانست.

مطلب دیگر درختی بودن است.کتاب ها در حقیقت نقش یک بعدی این درخت های ذهنی هستند.

همین تصویر یک بعدی بودن است که ترتیب را مهم میسازد ترتیب برای این است که نقش دو شاخه تقریبا متقارن درخت سه بعدی روی هم نیافتند...

والسلام

و این هم پایان راه شماست که کتاب خدا نوشته ای که به منظور هدایت تمام ابناء بشر در تمام جوامع و شرایط و زمانهاست، با کتاب آنالیز ریاضی مقایسه می کنید که باید این نتیجه را برای شما به بار آورد که سوره بقره و قصص آن، بسیار بسیار مهم و حیاتی و پتیه درک دین و حقیقت هستند و بدون درک آنها نمی توان ارشاد شد اما می توان از اواخر این کتاب تا حدی چشم پوشید و مثلا سوره کافرون را فاکتور گرفت یا اینکه سوره اخلاص را که همین نام آن، دریایی است از معانی.
توصیه این برادر کوچکتر به شما از طرف آقای پورپیرار این است که تا می توانید قرآن بخوانید و هر چه فهمیدید عمل کنید و اگر چیزی ندانستید، برای خداوند سوال نتراشید که باب وحی به خاتم الانبیا بسته شده است و وعده حل اختلافات نیز به قیامت واگذار گردیده است و تا آن روز باید گاهی روی خاک و گاهی هم زیر آن صبور بود.
موفق باشید.

اسکندر مرادی یکشنبه 13 فروردین 1391 ساعت 08:09 ق.ظ http://quranmizan.com

بسم الله
سلام

تاویل در حالتی که منظور توضیح لسانی است بسادگی یعنی روشنتر بیان کردن یک موضوع خلاصه.
مثلا "از خدا اطاعت کنید" واضح نیست.با بیان دیگری آنرا توضیح میدهد.با این بیان که "از الرسول اطاعت کنید."
میگوید "از خدا اطاعت کنید در حالی که از رسول اطاعت میکنید." همین.

این تاویل با عبارات و توضیح است.

حالت تاویل با وقوع موضوع از ما ساخته نیست.مثلا بیان اینکه "در آنروز نهرهایی از شیر و باغهایی...برای مومنین"
خواهد بود.یا هر موضوع غیبی دیگر مثل عرش و ملائکه یا همین حروف مقطعه در اوایل بعضی سور.

شما از تاویل غول درست نکنید.توضیحات جملات خلاصه و مشکل نوعی تاویل است.

--------------------------------------------------------
بنده عرض کردم و راسخون در علمی که ورد زبانشان کلیت آیات است و این اعتقاد گویی با آنها زاده شده است را قادر به تاویل دانستم و از نظر درک تاویل نوع اول درکنار خدا قرار دادم چون خود آیه در کنار هم آورده است.

--------------------------------------------------------
شاید موضوع دیگری باید گفته میشد.آن اینکه بنظر بنده "متشابهات" آیاتی هستند که آخرت یا عالم غیب را شبیه سازی میکنند و وجود آنها برای تشویق و تنبیه اذهان لازم بوده است.تاویل این آیات از نوع وقوع موضوع است و از ما ساخته نیست.تاویل نوع دوم.

ولی عبارت "ماتشابه منه" اشاره به آن "متشابهات" نیست.عبارت "ما تشابه منه" اشاره به آیاتی دارد که باعث فهم اشتباه میشود.اینها تاویل توضیحی و لسانی نوع اول لازم دارند.

بنظر بنده تفاوت قائل شدن بین "متشابهات" و "ماتشابه منه" کاری بسیار اساسی است.ریشه لغوی یکسان دلیل بر یکسانی معنا نیست.این تفاوت قائل شدن سابقه ندارد.همانطور که بعضی تحقیقات سابقه ندارند.


"ما تشابه منه" چیزی مثل "ماتشابه علیهم منه" و چیزی مثل "ان البقره تشابه علینا" است....

والسلام


سلام
لطفا جملاتی نفرمایید که عقل ناقص من نمی کشد. به طور خلاصه من مشکلی با هیچ آیه ای در قرآن پیدا نکرده ام که نیازی به توضیح کسی بیابم. شما نیز پیچیده نویسی را ترک کنید که مقصود را راحت تر منتقل کنید. اگر مایلید بنده هم مغلق نویسی کنم تا هیچ کداممان هرگز به نتیجه نرسیم. من بعد هم وبلاگ خود آقای پورپیرار سوالات خود را بپرسید. باتشکر.

اسکندر مرادی یکشنبه 13 فروردین 1391 ساعت 01:48 ب.ظ http://quranmizan.com

بسم الله
سلام

در یک جستجوی سریع بنده پیدا نکردم متنی را از آقای پورپیرار که در آن آیه 9 سوره 49 الحجرات بحث شده باشد.لطفا راهنمایی بفرمایید:

وَ إِن طَائفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُواْ فَأَصْلِحُواْ بَیْنهَُمَا فَإِن بَغَتْ إِحْدَئهُمَا عَلىَ الْأُخْرَى‏ فَقَاتِلُواْ الَّتىِ تَبْغِى حَتىَ‏ تَفِى‏ءَ إِلىَ أَمْرِ اللَّهِ فَإِن فَاءَتْ فَأَصْلِحُواْ بَیْنهَُمَا بِالْعَدْلِ وَ أَقْسِطُواْ إِنَّ اللَّهَ یحُِبُّ الْمُقْسِطِینَ(9)

این آیه قضاوت بین دو گروه مومن را اجتناب ناپذیر می داند.خوب با چه روشی ؟ با چه مرجعی؟
بنابراین ما مجبوریم درک درست و نادرست از قرآن را بدانیم و اختلافات مومنین فقط به آخرت احاله نمی شود.
طرفین دعوا براحتی کوتاه نخواهند آمد.ممکن است قتال پیش بیاید.

والسلام
91/1/13


سلام
سیزده به در نرفته اید چرا؟!
نمی دانم به دنبال چه هستید. اینجا خداوند دستور داده اگر بین مومنین اختلافی پیش آمد، دیگران موظفند آن را برطرف نمایند و اگر کسی تعدی کرده، سر جایش بنشانند. آقای پورپیرار هم در این مورد اظهار نظری نکرده. این آیه هم اظهار نظر نمی خواهد. هر کس در حد دیپلم عربی بداند می تواند هم از این آیه و هم 99درصد قرآن بدون مشکل استفاده کند.
من واقعا نمی توانم تصور کنم کسی از این آیه سر راست و بی ابهام، برداشتی غلط کند!
از آن مهم تر اینکه این سوالات را از خود ایشان بپرسید و من نه فقط وکیل یا سخنگوی ایشان نیستم که کافیست در حضور ایشان به من اشاره ای کنید تا رنگ رخساره اش حکایت ها برایتان بگوید!

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد