ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)
ستارگان دروغ و خیانت

ستارگان دروغ و خیانت

جمع آوری آراء ، نظرات ، مقالات و یادداشتهای پراکنده ناریا (آقای ناصر پورپیرار)

پی آمد کشف جعل

الفهرست جعلی
چهارشنبه 15 دی ماه سال 1389 ساعت 08:08 AM
آقای علیرضا مطلب شما 3 قسمت است 1- اینکه آیا اصلا علم ژنیتیک را باور دارید یا نه؟ اگر رد می کنید که بحثی نمانده است ولی چنانچه این علم را (اگر چه در همین قرن اخیر کشف و پرورده شده باشد)قبول دارید باید بپذیرید که همه توانایی های  انسانها به ارث میرسدو استفاده نظم و نثر از کلمات، الهی باشد یا شیطانی، خاصیتی وراثتی است. 2- من طرفداری از شعرای گمراه کننده انسانها نکرده ام بلکه در پاسخی دوستی که مطلق فکر می کند و بر هرچیزی که نام هنر گرفته است میتازد و ان را شیطانی می نامد ، نوشتم که خلق خداوند بیهوده نیست بلکه نوع استفاده انسانها باعث بیهودگی آن می شدو شما خود با ذکر آیه آنرا تائید می فرمایید.کسی با استفاده از کلمات داستان مزخرف ضد خدایی می نویسد و عده ای هم که بیمار قلبی هستند به آن جایزه می دهند اما هم زمان کسی هم مانند آقای پورپیرار داستان می نویسد که اگر خوانده باشید خود می توانید قدرت نویسندگی را لمس کنید.حال به این نوشتن نام هنر نویسندگی داده اند که به هیچ وجه خاصیتی اکتسابی نیست و یک توانایی وراثتی است و در در هر انسانی نهفته نیست. مسئله این است که ما حق نداریم بخاطر گفتار و حرکات لغو کسانی اصل موضوع را لغو بدانیم.3- در مورد تاریخ شعرای ایران و اینکه مثلا در قرن ششم نه شیرازی بوده و نه سعدی در آن می زیسته بحثی نیست اما بهرحال کسانی بنام سعدی متن ادبی معروفی را که همه خوانده ایم(منت خدای را عز و جل که طاعتش موجب قربت است و....) را نوشته اند این متن بدون توجه به مسائل تاریخی چه مطلب ضد الهی در بر دارد؟آقای پورپیرار بعنوان یک مورخ از نبود سعدی و حافظ و فردوسی و نظامی و... پرده برداشته اند اما بهرحال کسانی این اشعار را سروده اند که قطعاتی از انها واقعا در جهت تکریم خدا و قدرت خلقت اوست. آیا وجود اینهمه حدیث و روایت و گفتار فلسفی و مذهبی خطا باید ما به شک در اصل دین بیاندازد؟ جان کلام اینکه مطلق کردن هر حکم موردی باعث خطا و گمراهی است.
پاسخ:
آقای الفهرست... نفس جعل بودن هر آیتمی، ما را موظف می کند که از آن دوری کنیم، زیرا جاعلان با ارائه همان جزء قابل قبول قصد هدایت ما را نداشته اند. یعنی آن جزء  هم دانه پاشی با قصد جذب است تا عقل را از خود برانیم، مفهوم و مقصد زندگی را اطراق با یار در خلوت و لب جویی بدانیم و در برابر صد ها مهمل دیگر کرنش و ستایش کنیم.
نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد